نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
591 | 4 | 98 | إلا المستضعفين من الرجال والنساء والولدان لا يستطيعون حيلة ولا يهتدون سبيلا |
| | | مگر بیچارگانی از مردان و زنان و کودکانی که کاری از آنان ساخته نیست و راه چارهای نمیدانند. [[«الْوِلْدَان»: جمع وَلید، کودکان.]] |
|
592 | 4 | 99 | فأولئك عسى الله أن يعفو عنهم وكان الله عفوا غفورا |
| | | پس امید است که خداوند از آنان درگذرد (چون قدرت هجرت نداشتهاند) و خداوند بس عفوکننده و آمرزنده است. [[«عَفُوّ»: بسیار عفوکننده.]] |
|
593 | 4 | 100 | ومن يهاجر في سبيل الله يجد في الأرض مراغما كثيرا وسعة ومن يخرج من بيته مهاجرا إلى الله ورسوله ثم يدركه الموت فقد وقع أجره على الله وكان الله غفورا رحيما |
| | | کسی که در راه خدا هجرت کند، سرزمینهای فراخ و آزادی فراوان میبیند که بینی دشمنان را به خاک مذلّت میمالد، و گشایش و آسایش خواهد یافت. و هر که از خانهی خود بیرون آید و به سوی (سرزمینهای اسلامیِ) خدا و رسول هجرت کند، و سپس مرگ او را دریابد، اجر او بر عهدهی خدا است، و خداوند بسی آمرزنده و مهربان است. [[«مُراغَماً»: سرزمینهای هجرت فراوانی که در آنجاها گشایش و آسایش مادی و معنوی است و مایه حسرت و ذلّت دشمنان دین میشود. «وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللهِ»: پاداش او در پیشگاه خدا ثابت میشود.]] |
|
594 | 4 | 101 | وإذا ضربتم في الأرض فليس عليكم جناح أن تقصروا من الصلاة إن خفتم أن يفتنكم الذين كفروا إن الكافرين كانوا لكم عدوا مبينا |
| | | هرگاه در زمین به مسافرت پرداختید و نماز را کوتاه خواندید (و چهار رکعتیها را دو رکعت نمودید) گناهی بر شما نیست، اگر ترسیدید که کافران بلائی به شما برسانند و به فتنهای گرفتارتان گردانند. بیگمان کافران دشمنان آشکار شمایند. [[«إِنْ خِفْتُمْ»: اگر ترسیدید. ذکر خوف برای شرط نیست و بلکه قید غالبی است و بیانگر واقعیّت این امر است که سفر اغلب همراه با ترس و خوف از دشمنان بر اثر کثرت مشرکان است و الاّ قصر نماز یک حکم عمومی است و در همه سفرها قابل اجرا است و اختصاص به حالت ترس ندارد. مسأله قصر نماز مذکور در این آیه، درست همانند مسأله (رَبَآئِبُکُمُ اللاّتِی فِی حُجُورِکُمْ) مذکور در آیه 23 همین سوره است.]] |
|
595 | 4 | 102 | وإذا كنت فيهم فأقمت لهم الصلاة فلتقم طائفة منهم معك وليأخذوا أسلحتهم فإذا سجدوا فليكونوا من ورائكم ولتأت طائفة أخرى لم يصلوا فليصلوا معك وليأخذوا حذرهم وأسلحتهم ود الذين كفروا لو تغفلون عن أسلحتكم وأمتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة ولا جناح عليكم إن كان بكم أذى من مطر أو كنتم مرضى أن تضعوا أسلحتكم وخذوا حذركم إن الله أعد للكافرين عذابا مهينا |
| | | زمانی که (تو، ای پیغمبر) در میانشان بودی و نماز (خوف) را برایشان بپا داشتی، دستهای از آنان با تو به نماز ایستند، و باید که اسلحهی خود را با خود داشته باشند، و وقتی که (نصف) نماز را با تو خواندند (سلام بدهند و به کشیک و نگهبانی بپردازند و) شما را (از دشمنان) بپایند و دستهی دیگری که هنوز نماز را نخواندهاند، بیایند و با تو به نماز ایستند و احتیاط خود را مراعات و اسلحهی خود را داشته باشند. کافران دوست میدارند کاش از اسلحه و کالاهای خود غافل میشدید و آنان یکباره بر شما تاخت میآوردند (و غافلگیرتان میکردند و در حین نماز دمار از روزگارتان بر میآوردند). اگر از باران ناراحت بودید یا بیمار بودید، گناهی بر شما نخواهد بود که اسلحهی خود را زمین بگذارید (ولی باز هم تا آنجا که ممکن است وسائل سبک دفاعی را از خود دور نکنید) و احتیاط خویش را بدارید. بیگمان خداوند برای کافران عذاب خوارکنندهای فراهم ساخته است. [[«لِیَأْخُذُوا»: فاعل این فعل، یعنی ضمیر (و) میتواند به نمازگزاران و یا کشیک دهندگان برگردد. «فَإِذا سَجَدُوا»: منظور از سجده در اینجا نماز است. یعنی: گروه اوّل یک رکعت را با امام میخوانند و امام پس از اتمام یک رکعت نماز را طول میدهد و اینان یک رکعت دیگر را به تنهائی میخوانند و سلام میدهند و به جبهه جنگ میروند. سپس گروه دوم میآیند و پشت سر امام میایستند و یک رکعت را با او میخوانند و امام سلام میدهد و آنان بلند میشوند و رکعت دیگری را به تنهائی میخوانند و سلام میدهند. «حِذْر»: احتیاط. پرهیز. «فَیَمِیلُونَ»: یورش آورند. «مَیْلَةً»: یورش.]] |
|
596 | 4 | 103 | فإذا قضيتم الصلاة فاذكروا الله قياما وقعودا وعلى جنوبكم فإذا اطمأننتم فأقيموا الصلاة إن الصلاة كانت على المؤمنين كتابا موقوتا |
| | | هرگاه نماز را به پایان بردید، خدای را ایستاده و نشسته و بر پهلوهایتان افتاده (و در همهی حال و احوال) یاد کنید (و حتّی در کشاکش روزگار و گرماگرم کشت و کشتار، خدا گوئید و خدا جوئید) و هنگامی که (ترس و هراسی نماند و) آرامش خود را باز یافتید، نماز را (به تمام و کمال و در وقت مشخّص) برپای دارید. بیگمان نماز بر مؤمنان فرض و دارای اوقات معلوم و معیّن است. [[«قِیَاماً»: جمع قائم، ایستادگان. «قُعُوداً»: جمع قاعد، نشستگان. «جُنُوب»: جمع جنب، پهلوها. «إِطْمَأْنَنتُمْ»: اطمینان یافتید. به حال عادی برگشتید و آرامش خود را باز یافتید. «کِتَاباً»: فرض. واجب. «مَوْقُوتاً»: زماندار. دارای وقت معلوم و معیّن.]] |
|
597 | 4 | 104 | ولا تهنوا في ابتغاء القوم إن تكونوا تألمون فإنهم يألمون كما تألمون وترجون من الله ما لا يرجون وكان الله عليما حكيما |
| | | در جستجوی قوم (کافری که اعلان جنگ نموده و میکوشند از همه سو بر شما تاخت آورند) سستی مکنید (و پیوسته در کمین ایشان باشید و با آنان برزمید). اگر (از جنگ و جراحات) درد میکشید، آنان هم مثل شما درد میکشند و رنج میبرند، (ولی فرق شما و ایشان در این است که) شما چیزی از خدا میخواهید که آنان نمیخواهند (و آن رضای الله و بهشت جاویدان است) و خداوند آگاه (از اعمال شما و اعمال آنان، و) حکیم است (و به هر یک از شما و ایشان سزا و جزای کارتان را میدهد). [[«لا تَهِنُوا»: سست و ضعیف مشوید. از ماده (وهْن).]] |
|
598 | 4 | 105 | إنا أنزلنا إليك الكتاب بالحق لتحكم بين الناس بما أراك الله ولا تكن للخائنين خصيما |
| | | ما کتاب (قرآن را که مشتمل بر حق و بیانگر هر آن چیزی که حق است) به حق بر تو نازل کردهایم تا (مشعل راه هدایت باشد و بدان) میان مردمان طبق آنچه خدا به تو نشان داده است داوری کنی، و مدافع خائنان مباش. [[«لِلْخَآئِنِینَ»: از خائنان. به خاطر خائنان. حرف (لِ) میتواند به معنی (عَنْ) باشد همان گونه که در واژه (لِلْحَقِّ) و (لِلَّذِینَ) سوره احقاف، آیههای 7 و 11 چنین است. یا این که لام تعلیل بوده و معنی چنین شود که: به خاطر گناهکاران، دشمن بیگناهان مباش. «خَصِیماً»: مدافع. جانبدار. دشمن.]] |
|
599 | 4 | 106 | واستغفر الله إن الله كان غفورا رحيما |
| | | و از خدا آمرزش بخواه. بیگمان خداوند بس آمرزنده و مهربان است (و مغفرت و رحمت خود را شامل کسانی میکند که عفوِ خطا را از او میطلبند). [[«إِسْتَغْفِرْ»: از گناهِ ناکرده که قصد دفاع و گرایش قلبی به همکیشان به هنگام قضاوت است آمرزش بخواه، چرا که حسنات نیکان، سیّئات مقرّبان است.]] |
|
600 | 4 | 107 | ولا تجادل عن الذين يختانون أنفسهم إن الله لا يحب من كان خوانا أثيما |
| | | از کسانی دفاع مکن که (با ارتکاب جرائم، در اصل) به خود خیانت میکنند. بیگمان خداوند خیانتکنندگانِ گناه پیشه را دوست نمیدارد. [[«خَوَّاناً»: بسیار خیانتکار. هدف از این مبالغه، قصد تخصیص نیست و بلکه بیان واقع است. یعنی خَوّان و خائِن هر دو مبغوض درگاه خدایند. «أَثِیماً»: بسیار گناهکار.]] |
|