بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
36783518ولا تزر وازرة وزر أخرى وإن تدع مثقلة إلى حملها لا يحمل منه شيء ولو كان ذا قربى إنما تنذر الذين يخشون ربهم بالغيب وأقاموا الصلاة ومن تزكى فإنما يتزكى لنفسه وإلى الله المصير
هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد، و اگر انسان سنگین‌باری کسی را برای حمل گناهانش به فریاد خواند، (او چنین کمکی را نمی‌تواند بکند و) چیزی از بار گناهانشان برداشته نمی‌شود، هر چند از نزدیکان و بستگان باشد. (ای پیغمبر! از عناد قوم خود ناراحت مباش) تو کسانی را (با این قرآن) می‌ترسانی که نهانی از پروردگارشان می‌هراسند و نماز را چنان که باید می‌خوانند. هر کس پاکی پیشه کند (و خویشتن را از کثافات معاصی پاکیزه دارد) پاکی او برای خودش است و (خود از آن سود می‌برد. به هر حال) بازگشت (همگان، اعم از کافران و مؤمنان) به سوی خدا است (و سرانجام به حساب عاصی و مطیع خواهد رسید). [[«لا تَزِرُ ...»: (نگا: انعام / 164، اسراء / 15). این بخش از آیه، پاسخ سخن کسانی است که در (عنکبوت / 12) مذکور است. «مُثْقَلَةٌ»: نفْس سنگین بار. یعنی کسی که بار گناهانش سنگین باشد. «حِمْل»: بار. «إِنَّمَا تُنذِرُ ...»: یعنی چنین افرادی از برحذر داشتن تو سود می‌برند. «تَزَکَّی»: پاک از چرک کفر و گناه شد.]]
36793519وما يستوي الأعمى والبصير
نابینا و بینا یکسان نیست. [[«الأعْمی وَ الْبَصِیرُ»: مراد جاهل و عالم، و گمراه و راهیاب است.]]
36803520ولا الظلمات ولا النور
و تاریکیها و نور هم همسان نمی‌باشد. [[«الظُّلُمَاتُ»: تاریکیهای کفر مراد است. «النُّورُ»: نور ایمان مراد است.]]
36813521ولا الظل ولا الحرور
و سایه و گرمای سوزان هم یکی نیست. [[«الِظّلُّ»: مراد بهشت است. «الْحَرُورُ»: باد داغ و سوزان. گرمای سوزان. مراد دوزخ است.]]
36823522وما يستوي الأحياء ولا الأموات إن الله يسمع من يشاء وما أنت بمسمع من في القبور
و مردگان و زندگان هم مساوی نمی‌باشند. خداوند هر کس را بخواهد شنوا (و پذیرای حق و حقیقت) می‌گرداند، و تو نمی‌توانی (پند و اندرز آسمانی را به دل دلمردگان فرو بری، همان گونه که نمی‌توانی) مردگان آرمیده در گورها را شنوا گردانی. [[«الأَحْیَآءُ وَ الأَمْوَاتُ»: مراد مؤمنان و کافران است (نگا: انعام / 122). «وَ مَآ أَنتَ بِمُسْمِعٍ ...»: (نگا: نمل / 80 و 81، روم / 52).]]
36833523إن أنت إلا نذير
تو تنها بیم‌دهنده‌ای و بس. [[«إِنْ»: حرف نفی است. «نَذِیرٌ»: ترساننده دیگران از نافرمانی خدا. برحذر دارنده دیگران از خشم و عذاب الله.]]
36843524إنا أرسلناك بالحق بشيرا ونذيرا وإن من أمة إلا خلا فيها نذير
ما تو را همراه (دین) حقّ، به عنوان مژده دهنده (ی مؤمنان به بهشت) و بیم دهنده (ی کافران به دوزخ، به میان مردمان) فرستاده‌ایم. هیچ ملّتی (از ملّتهای پیشین) هم نبوده است که بیم دهنده‌ای به میانشان فرستاده نشده باشد. [[«إِن مِّنْ أُمَّةٍ ...»: (نگا: یونس / 19، نحل / 36). «خَلا»: رفته است (نگا: بقره / 134 و 141). آمده است (نگا: احقاف / 21). «نَذِیرٌ»: مراد رسول یا نبی، و یا عالِم و دانشمند است (نگا: المصحف المیسّر، نمونه، روح‌المعانی). یعنی یا پیغمبری در میان هر ملّتی برانگیخته شده است، و یا دعوت پیغمبران و سخنان ایشان به گوش آنان رسیده است.]]
36853525وإن يكذبوك فقد كذب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبينات وبالزبر وبالكتاب المنير
اگر تو را تکذیب کنند، (عجیب نیست). زیرا کسانی هم که پیش از آنان بوده‌اند، پیغمبران خود را که برای ایشان دلائل روشن (بیان کرده‌اند) و رساله‌ها و کتابهای آسمانی روشنگر (راه هدایت) را آورده‌اند تکذیب نموده‌اند. [[«وَ إِن یُکَذِّبُوکَ ...»: (نگا: حجّ / 42 - 44). «بِالْبَیِّنَاتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ الْکِتابِ الْمُنِیرِ»: (نگا: آل‌عمران / 184، نحل / 44).]]
36863526ثم أخذت الذين كفروا فكيف كان نكير
سپس کافران را (به گناهانشان) گرفته‌ام (و سخت تنبیهشان کرده‌ام). بنگرید که چگونه کیفرشان داده‌ام (و شهر و دیارشان را آئینه‌ی عبرت دیگران ساخته‌ام؟!) [[«نَکِیرِ»: (نگا: حجّ / 44، سبأ / 45).]]
36873527ألم تر أن الله أنزل من السماء ماء فأخرجنا به ثمرات مختلفا ألوانها ومن الجبال جدد بيض وحمر مختلف ألوانها وغرابيب سود
(ای عاقل!) مگر نمی‌بینی که خداوند از آسمان آب سودمندی را می‌باراند و با آن محصولات گوناگون و میوه‌های رنگارنگ را به وجود می‌آورد؟ (و مگر نمی‌بینی که) کوه‌ها خطوط و جاده‌هائی است (که بر سطح زمین کشیده شده است. خطوط و جاده‌هائی) که برخیها سفید و برخیها سرخ و بعضیها سیاه پر رنگ است، و هر یک از آنها به رنگهای مختلفی و در طرحهای متفاوتی (با دست تقدیر پروردگار، بر چهره‌ی زمین ترسیم گشته) است. [[«جُدَدٌ»: جمع جُدَّة، خطها و راهها. مراد خود کوهها می‌تواند باشد که انگار جاده‌هائی هستند که به صحرا کشیده‌اند، و خطهائی هستند که با قلم قضا بر صفحه زمین نوشته‌اند. یا این که چینها و لایه‌های کوه‌ها و همچنین خود خطوط و نقشهای روی صخره‌ها و سنگها است. «بِیضٌ»: جمع أَبْیَض و بَیْضاء، سفید رنگ. «حُمْرٌ»: جمع أَحْمَر و حَمْراء، سرخ رنگ. «مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهَا»: (مُخْتَلِفٌ) صفت (بِیضٌ و حُمْرٌ) است، و (أَلْوَانُ) فاعل (مُخْتَلِفٌ) است. «غَرَابِیبُ»: جمع غِرْبیب، سیاه پر رنگ. این واژه عطف بر (بِیضٌ و حُمْرٌ) است. «سُودٌ»: جمع أَسْوَد و سَوْداء، سیاه. این واژه بدل یا عطف بیان (غَرَابِیبُ) است، و جنبه تأکید و تفسیر معنی آن را دارد. برخی هم گفته‌اند: در کلام تقدیم و تأخیر است و در اصل چنین است: سُودٌ غَرَابِیبُ.]]


0 ... 357.7 358.7 359.7 360.7 361.7 362.7 363.7 364.7 365.7 366.7 368.7 369.7 370.7 371.7 372.7 373.7 374.7 375.7 376.7 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

787376053135285803192317498249042266