نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3582 | 33 | 49 | يا أيها الذين آمنوا إذا نكحتم المؤمنات ثم طلقتموهن من قبل أن تمسوهن فما لكم عليهن من عدة تعتدونها فمتعوهن وسرحوهن سراحا جميلا |
| | | ای مؤمنان! هنگامی که با زنان مؤمنه ازدواج کردید و پیش از همبستری با ایشان، آنان را طلاق دادید، برای شما عدّهای بر آنان نیست تا حساب آن را نگاه دارید. ایشان را از هدیّهی مناسبی بهرهمند سازید و به گونهی محترمانه و زیبائی آنان را آزاد و رها سازید. [[«نَکَحْتُمْ»: به ازدواج درآوردید. مراد از نکاح در اینجا، عقد ازدواج است. «الْمُؤْمِنَاتِ»: زنان مؤمنه. این تعبیر زنان کتابیه را خارج نمیسازد و تنها بیانگر اغلبیّت است. «أَن تَمَسُّوهُنَّ»: مراد از مسّ، جماع یعنی نزدیکی زناشوئی است. «تَعْتَدُّونَهَا»: از مصدر اعتداد، به معنی حساب نگاه داشتن، مراد این است که اگر طلاق قبل از دخول واقع شود، نگاه داشتن عدّه لازم نیست. از این حکم، زنِ شوهرمرده مستثنی است و باید چهار ماه و ده روز عدّه نگاه دارد (نگا: تفسیر قاسمی). «فَمَتِّعُوهُنَّ»: مراد این است که اگر مهریّهای تعیین شده، نصف آن پرداخت میشود (نگا: بقره / 237) و اگر مهریّهای معیّن نشده است، حق متاع و هدیّه مناسب داده میشود (نگا: بقره / 236). «سَرَاحاً جَمِیلاً»: (نگا: احزاب / 28).]] |
|
3583 | 33 | 50 | يا أيها النبي إنا أحللنا لك أزواجك اللاتي آتيت أجورهن وما ملكت يمينك مما أفاء الله عليك وبنات عمك وبنات عماتك وبنات خالك وبنات خالاتك اللاتي هاجرن معك وامرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبي إن أراد النبي أن يستنكحها خالصة لك من دون المؤمنين قد علمنا ما فرضنا عليهم في أزواجهم وما ملكت أيمانهم لكيلا يكون عليك حرج وكان الله غفورا رحيما |
| | | ای پیغمبر! ما برای تو (جهت توفیق در کار تبلیغ دعوت و چیزهای دیگر) حلال کردهایم همسرانت را که مهرشان را پرداختهای، و همچنین کنیزانی را که خدا در جنگ بهرهی تو ساخته است، و عموزادگان، و عمّهزادگان، و دائیزادگان و خالهزادگانی که با تو مهاجرت کردهاند، و زن باایمانی که خویشتن را به پیغمبر ببخشد و پیغمبر بخواهد او را به ازدواج خود درآورد، که (این یکی) خاصّ تو است و برای سائر مؤمنان جایز نیست (بدون مهریّه و از راه هبه، زنی را به ازدواج خود درآورند). ما خودمان میدانیم برای مؤمنان در مورد همسرانشان و کنیزانشان چه احکامی (همچون نفقه و مهریّه و شاهدان عقد و عدم تجاوز از چهار زن) مقرّر میداریم. (اشارهای به علم خود، یعنی سرچشمهی احکام گذشته به خاطر آن است) تا این که (از احکامی که خاصّ تو است دلتنگ نبوده و) رنجی گریبانگیر تو نشود. خداوند آمرزنده و مهربان است. [[«أَحْلَلْنَا»: حلال کردهایم. جائز نمودهایم. «أُجُورَهُنَّ»: مهریّههای ایشان (نگا: نساء / 24 و 25، مائده / 5، ممتحنه / 10). «أَفَآءَ اللهُ عَلَیْکَ»: غنیمت تو کرده و بهره جنگی تو ساخته است. «إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ»: اگر خود را هبهی پیغمبر کرد و مهریّهای را نخواست. «خَالِصَةً لَکَ»: ویژه تو است. واژه (خَالِصَةً) حال (إِمْرَأَةً) است، و صفت مصدر محذوف است و تقدیر چنین است: هِبَةً خَالِصَةً. «لِکَیْلا»: تا این که. مقصود این است، احکامی که اختصاص به تو دارد، و احکامی که به سایر مؤمنان مربوط است، از علم و حکمت صادر میشود و هیچ یک از این احکام و مقرّرات بیحساب نیست.]] |
|
3584 | 33 | 51 | ترجي من تشاء منهن وتؤوي إليك من تشاء ومن ابتغيت ممن عزلت فلا جناح عليك ذلك أدنى أن تقر أعينهن ولا يحزن ويرضين بما آتيتهن كلهن والله يعلم ما في قلوبكم وكان الله عليما حليما |
| | | (به خاطر شرائط خاصّ زندگی) میتوانی موعد همخوابگی هر یک از زنان را به تأخیر اندازی (و به وقت دیگری موکول کنی) و هر کدام را بخواهی میتوانی در کنار خود جای دهی، و هرگاه یکی ازآنان را که کنار گذاشتهای خواستی او را نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست. این (حکم تفویض اختیار) بهترین وسیلهای است که باعث میگردد ایشان مسرور شوند و غمگین نشوند، و جملگی آنان بدانچه بدیشان میدهی خوشنود گردند. (چرا که میدانند این فرمان خدا است و تو در پرتو آن میتوانی بهتر فکر خود را متوجّه مسؤولیّتهای بزرگ و سنگین رسالت و مصالح مهمّ امّت اسلامی کنی)، و خدا میداند چه چیزهائی (از عشق و نفرت) در دلهای شما است، و خدا بس آگاه (از ظاهر و باطن شما بوده، و در کیفر دادن شتاب ندارد) و شکیبا است. [[«تُرْجِی»: به تأخیر میاندازی، از مصدر (إرجَاء) و از ماده (رجأ) یا (رجو) (نگا: اعراف / 111، شعراء / 36). «تُئْوِی»: جا میدهی. از مصدر إیواء، به معنی کسی را نزدیک خود جا و مأوی دادن. «إِبْتَغَیْتَ»: خواستی. «عَزَلْتَ»: به دور داشتهای. «أَدْنی»: نزدیکتر (نگا: بقره / 282، مائده / 108، روم / 3). «ذلِکَ»: این تفویض اختیار، و تخییر ابتدائی و استمراری. «کُلُّهُنَّ»: همه آنان. تأکید ضمیر (ن) در (یَرْضَیْنَ) است.]] |
|
3585 | 33 | 52 | لا يحل لك النساء من بعد ولا أن تبدل بهن من أزواج ولو أعجبك حسنهن إلا ما ملكت يمينك وكان الله على كل شيء رقيبا |
| | | بعد از این، دیگر زنی بر تو حلال نیست، و نمیتوانی همسرانت را به همسران دیگری تبدیل کنی (و مثلاً برخی از اینان را طلاق دهی و به جای وی همسران تازهای را خواستگاری نمائی) هر چند جمال آنان تو را به شگفت درآورد، مگر کنیزان. خداوند ناظر و مراقب بر هر چیزی است. [[«وَ لا أَن تَبَدَّلَ ...»: مراد طلاق دادن همسری و ازدواج با زن دیگری است. یعنی نباید نه بر همسران حاضر بیفزائی، و نه به جای یکی از اینان با کس دیگری ازدواج نمائی. «رَقِیباً»: مراقب و مطّلع. حافظ و ناظر.]] |
|
3586 | 33 | 53 | يا أيها الذين آمنوا لا تدخلوا بيوت النبي إلا أن يؤذن لكم إلى طعام غير ناظرين إناه ولكن إذا دعيتم فادخلوا فإذا طعمتم فانتشروا ولا مستأنسين لحديث إن ذلكم كان يؤذي النبي فيستحيي منكم والله لا يستحيي من الحق وإذا سألتموهن متاعا فاسألوهن من وراء حجاب ذلكم أطهر لقلوبكم وقلوبهن وما كان لكم أن تؤذوا رسول الله ولا أن تنكحوا أزواجه من بعده أبدا إن ذلكم كان عند الله عظيما |
| | | ای مؤمنان! به خانههای پیغمبر بدون این که به شما اجازه داده شود داخل نشوید (و سر زده به منازل مردم وارد نگردید)، وقتی داخل شوید که برای صرف غذا به شما اجازه داده شود، آن هم مشروط به این که به موقع وارد شوید؛ نه این که از مدّتی قبل بیائید و در انتظار پخت غذا بنشینید. ولی هنگامی که دعوت شدید وارد شوید و زمانی که غذارا خوردید پراکنده گردید، و (پس از صرف غذا هم) به گفتگو ننشینید (و در خانهی مردم مجلس انس تشکیل ندهید). این کار شما، پیغمبر را آزار میداد، امّا او شرم میکرد (چون میزبان بود آن را به شما تذکّر دهد)، ولی خدا از بیان حق شرم نمیکند (و اباء ندارد). هنگامی که از زنان پیغمبر چیزی از وسائل منزل به امانت خواستید، از پس پرده از ایشان بخواهید، این کار برای پاکی دلهای شما و آنان بهتر است. شما حق ندارید پیغمبر خدا را آزار دهید، و هرگز حق ندارید که بعد از مرگ او همسرانش را به همسری خویش درآورید. این کار در نزد خدا (گناهی نابخشودنی و) بزرگ است. [[«یُؤْذَنَ»: در اینجا اذن علاوه از معنی اجازه، متضمّن معنی دعوت نیز هست. «إِلی طَعَامٍ»: (إِلی) متعلّق به (یُؤْذَنَ) است، و بیانگر این واقعیّت است که اگر اجازه هم باشد، بدون دعوت نباید به منازل مردم رفت و طفیلیگری حرام است (نگا: تفسیر قاسمی). «إِنی»: پخت و پز غذا. زمان آماده شدن غذا برای تناول نمودن. «غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ»: مراد این است که نباید زودتر از وقت خود به خانه مردم رفت و منتظر پختن غذا و چیدن سفره نشست و مزاحم میزبان شد. واژه (غَیْرَ) حال ضمیر (و) در (تَدْخُلُوا) است. واژه (نَاظِرِین) هم به معنی (مُنتَظِرِینَ) است. «لا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ»: مراد این است که بعد از صرف غذا جا خوش نکنید و منزل میزبان را محلّ انس و نقّالی نسازید و مجلس را طول ندهید. «مَتَاعاً»: کالا و وسائل امانتی منزل، از قبیل ظروف و بیل و کلنگ و جارو و غیره. «حِجَاب»: پرده. حائل و مانع (نگا: اسراء 45، ص / 32، شوری / 51). «مَا کَانَ لَکُمْ»: شما را نرسد. شما حق ندارید. این آیه هر چند درباره خانه پیغمبر است، ولی روی سخن به مؤمنان است و آموزنده برخی از آداب معاشرت و مهمانی است.]] |
|
3587 | 33 | 54 | إن تبدوا شيئا أو تخفوه فإن الله كان بكل شيء عليما |
| | | اگر چیزی را آشکار کنید، و یا آن را پنهان دارید، خداوند از همه چیز آگاه است (و با هر کسی متناسب با نیّت و عملکردش رفتار میکند). [[«إِن تُبْدُوا ...»: (نگا: بقره / 284).]] |
|
3588 | 33 | 55 | لا جناح عليهن في آبائهن ولا أبنائهن ولا إخوانهن ولا أبناء إخوانهن ولا أبناء أخواتهن ولا نسائهن ولا ما ملكت أيمانهن واتقين الله إن الله كان على كل شيء شهيدا |
| | | بر آنان (یعنی همسران پیغمبر) گناهی نیست که با پدران، فرزندان، برادران، فرزندان برادران، فرزندان خواهران خود، و زنان مسلمان، و بردگان خود (بدون حجاب تماس بگیرند). از خدا بترسید، قطعاً خدا بر هر چیزی حاضر و ناظر است. [[«لا جُنَاحَ عَلَیْهِنَّ ...»: گناهی بر زنان پیغمبر نیست که بدون حجاب با اشخاص مذکور صحبت کنند. «آبَائِهِنَّ»: پدران نسبی یا رضاعی. «أَبْنَائِهِنَّ»: فرزندان نسبی یا رضاعی. «أَبْنَآءِ إِخْوَانِهِنَّ»: فرزندان برادر. عموها را نیز شامل میشود. «أَبْنَآءِ أَخَوَاتِهِنَّ»: فرزندان خواهران. دائیها را هم شامل میگردد. «نِسَآئِهِنَّ وَ لا مَا مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ»: (نگا: نور / 31). «إِتَّقِینَ»: تقوا پیشه کنید. بترسید. بپرهیزید. «شَهِیداً»: عالم و مطّلع (نگا: نساء / 33 و 79 و 166، یونس / 29، رعد / 43، اسراء / 96، عنکبوت / 52). حاضر و ناظر (نگا: نساء / 72).]] |
|
3589 | 33 | 56 | إن الله وملائكته يصلون على النبي يا أيها الذين آمنوا صلوا عليه وسلموا تسليما |
| | | خداوند و فرشتگانش بر پیغمبر درود میفرستند، ای مؤمنان! شما هم بر او درود بفرستید و چنان که باید سلام بگوئید. [[«یُصَلُّونَ»: درود خدا بر محمّد عبارت است از نزول رحمت. درود فرشتگان دعا و طلب آمرزش برای او است. «صَلُّوا عَلَیْهِ»: درود مؤمنان بر او، صلوات فرستادن است. (سَلِّمُوا تَسْلِیماً): سلام بگوئید سلام کردن (نگا: نور / 27 و 61) علّت تأکید (سَلِّمُوا) با (تَسْلِیماً) این است که در بخش صلوات، خدا و فرشتگان شرکت دارند و به منزله تأکید است و لذا تنها این قسمت به تأکید نیاز داشت. معنی دیگر (سَلِّمُوا تَسْلِیماً) تسلیم فرمان و منقاد اوامر پیغمبر گشتن است (نگا: نساء / 65، احزاب / 22).]] |
|
3590 | 33 | 57 | إن الذين يؤذون الله ورسوله لعنهم الله في الدنيا والآخرة وأعد لهم عذابا مهينا |
| | | کسانی که خدا و پیغمبرش را (با کفر و الحاد و سخنان ناروا) آزار میرسانند، خداوند آنان را در دنیا و آخرت نفرین میکند (و از رحمت خود بینصیب میگرداند) و عذاب خوارکنندهای برای ایشان تهیّه میبیند. [[«یُؤْذُونَ اللهَ»: مراد از آزار رساندن به خدا، بر سر خشم آوردن خدا به سبب کفر و الحاد است. یا این که اذیّت و آزار رساندن به پیغمبر و مؤمنان مراد است و ذکر خدا برای نشان دادن اهمّیّت و تأکید مطلب است. «لَعَنَهُمْ ...»: (نگا: بقره / 88 و 159، نساء / 46 و 52).]] |
|
3591 | 33 | 58 | والذين يؤذون المؤمنين والمؤمنات بغير ما اكتسبوا فقد احتملوا بهتانا وإثما مبينا |
| | | کسانی که مردان و زنان مؤمن را - بدون این که کاری کرده باشند و گناهی داشته باشند - آزار میرسانند، مرتکب دروغ زشتی و گناه آشکاری شدهاند. [[«بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا»: بدون این که کاری کرده باشند و یا این که گناهی مرتکب شده باشند. «بُهْتَان»: دروغ زشت و کردار و گفتار ناروا (نگا: نساء / 112 و 156، نور / 16، ممتحنه / 12). «إِثْماً مُّبِیناً»: گناه آشکار و روشن.]] |
|