بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
32622810وأصبح فؤاد أم موسى فارغا إن كادت لتبدي به لولا أن ربطنا على قلبها لتكون من المؤمنين
و مادر موسى را دل [از ترس و اندوه‌] تهى گشت، و هر آينه نزديك بود كه آن- داستان موسى- را فاش سازد اگر نه آن بود كه دل او را استوار كرديم- بر صبر و ثبات- تا از باوردارندگان [وعده ما] باشد.
32632811وقالت لأخته قصيه فبصرت به عن جنب وهم لا يشعرون
و به خواهر او گفت: از پى او برو پس وى از دور به او مى‌نگريست بى‌آنكه آنان [پى‌گيرى وى را] دريابند.
32642812وحرمنا عليه المراضع من قبل فقالت هل أدلكم على أهل بيت يكفلونه لكم وهم له ناصحون
و دايگان- يا شيرخوارگاه‌ها يعنى پستانهاى دايگان- را از پيش- پيش از رسيدن خواهرش- بر او حرام كرده بوديم- پستان آنان را به دهان نمى‌گرفت-، پس [خواهر موسى‌] گفت: آيا شما را به خانواده‌اى راهنمايى كنم كه سرپرستى [و دايگى‌] او را براى شما بپذيرند و نيكخواه او باشند؟
32652813فرددناه إلى أمه كي تقر عينها ولا تحزن ولتعلم أن وعد الله حق ولكن أكثرهم لا يعلمون
پس او را به مادرش بازگردانيديم تا چشم وى روشن گردد و اندوه نخورد و تا بداند كه وعده خدا راست است ولى بيشتر آنان نمى‌دانند.
32662814ولما بلغ أشده واستوى آتيناه حكما وعلما وكذلك نجزي المحسنين
و چون به نيرومندى خود رسيد و جوانى توانمند شد او را حكمى- حكمت: درستى انديشه و گفتار و كردار، يا نبوت- و دانشى داديم، و نيكوكاران را چنين پاداش دهيم.
32672815ودخل المدينة على حين غفلة من أهلها فوجد فيها رجلين يقتتلان هذا من شيعته وهذا من عدوه فاستغاثه الذي من شيعته على الذي من عدوه فوكزه موسى فقضى عليه قال هذا من عمل الشيطان إنه عدو مضل مبين
و به آن شهر- مصر- هنگام غفلت مردمش- هنگام تعطيل كه به لهو و بازى مشغول بودند- در آمد، و دو مرد را ديد كه با يكديگر پيكار مى‌كردند، اين يك از پيروان وى- بنى اسرائيل- بود و آن يك از دشمنانش- فرعونيان-. پس آن كه از پيروانش بود بر آن كه از دشمنانش بود از وى يارى خواست. پس موسى او
32682816قال رب إني ظلمت نفسي فاغفر لي فغفر له إنه هو الغفور الرحيم
گفت: پروردگارا، من به خود ستم كردم- به كشتن قبطى-، مرا بيامرز پس او را آمرزيد، كه اوست آمرزگار و مهربان.
32692817قال رب بما أنعمت علي فلن أكون ظهيرا للمجرمين
گفت: پروردگارا، به پاس آنكه بر من نعمت ارزانى داشتى هرگز پشتيبان بزهكاران نخواهم شد.
32702818فأصبح في المدينة خائفا يترقب فإذا الذي استنصره بالأمس يستصرخه قال له موسى إنك لغوي مبين
پس در آن شهر ترسان و نگران و انديشناك- از اينكه خبر آشكار شود و او را بگيرند و بكشند- مى‌گشت كه ناگاه همان كه ديروز از او يارى خواسته بود باز هم از او فرياد خواست، موسى به او گفت: همانا تو آشكارا گمراهى- كه هر روز با كسى نزاع مى‌كنى-.
32712819فلما أن أراد أن يبطش بالذي هو عدو لهما قال يا موسى أتريد أن تقتلني كما قتلت نفسا بالأمس إن تريد إلا أن تكون جبارا في الأرض وما تريد أن تكون من المصلحين
و چون خواست تا به آن كه دشمن هر دوشان بود دست دراز كند، [فرياد خواه‌] گفت: اى موسى، آيا مى‌خواهى مرا بكشى چنانكه ديروز يكى را كشتى؟ تو جز اين نمى‌خواهى كه در زمين ستمگرى باشى و نمى‌خواهى از شايسته‌كاران باشى.


0 ... 316.1 317.1 318.1 319.1 320.1 321.1 322.1 323.1 324.1 325.1 327.1 328.1 329.1 330.1 331.1 332.1 333.1 334.1 335.1 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

31063999560240629531652302316764644492