نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3256 | 28 | 4 | إن فرعون علا في الأرض وجعل أهلها شيعا يستضعف طائفة منهم يذبح أبناءهم ويستحيي نساءهم إنه كان من المفسدين |
| | | همانا فرعون در آن سرزمين- مصر- برترى جست و مردمش را گروه گروه ساخت. گروهى از آنان- بنى اسرائيل- را زبون و ناتوان مىگرفت، پسرانشان را سر مىبريد و زنانشان را [براى خدمت] زنده مىگذاشت. همانا او از تباهكاران بود. |
|
3257 | 28 | 5 | ونريد أن نمن على الذين استضعفوا في الأرض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثين |
| | | و مىخواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين ناتوان شمرده مىشدند- يعنى فرزندان اسرائيل- منت نهيم و آنان را پيشوايان كنيم و آنان را وارثان سازيم |
|
3258 | 28 | 6 | ونمكن لهم في الأرض ونري فرعون وهامان وجنودهما منهم ما كانوا يحذرون |
| | | و آنان را در آن سرزمين جاى و توان دهيم و به فرعون و هامان- وزير او- و سپاهيانشان از سوى آنان- بنى اسرائيل- آنچه را كه از آن مىترسيدند بنماييم. |
|
3259 | 28 | 7 | وأوحينا إلى أم موسى أن أرضعيه فإذا خفت عليه فألقيه في اليم ولا تخافي ولا تحزني إنا رادوه إليك وجاعلوه من المرسلين |
| | | و به مادر موسى وحى كرديم كه او را شير ده، و چون بر او بيمناك شدى به دريايش بيفكن و نترس و اندوه مدار، كه ما او را به تو باز مىگردانيم و از پيامبرانش مىسازيم. |
|
3260 | 28 | 8 | فالتقطه آل فرعون ليكون لهم عدوا وحزنا إن فرعون وهامان وجنودهما كانوا خاطئين |
| | | پس خاندان فرعون او را برگرفتند تا سرانجام آنان را دشمنى باشد و [مايه] اندوهى همانا فرعون و هامان و سپاهيان آن دو خطاكار بودند. |
|
3261 | 28 | 9 | وقالت امرأت فرعون قرت عين لي ولك لا تقتلوه عسى أن ينفعنا أو نتخذه ولدا وهم لا يشعرون |
| | | و زن فرعون گفت: [اين كودك] مرا و تو را روشنى چشم است، او را مكشيد، اميد است كه ما را سودى دهد يا او را به فرزندى گيريم و آنها در نمى يافتند- كه سرانجام اين كودك چيست-. |
|
3262 | 28 | 10 | وأصبح فؤاد أم موسى فارغا إن كادت لتبدي به لولا أن ربطنا على قلبها لتكون من المؤمنين |
| | | و مادر موسى را دل [از ترس و اندوه] تهى گشت، و هر آينه نزديك بود كه آن- داستان موسى- را فاش سازد اگر نه آن بود كه دل او را استوار كرديم- بر صبر و ثبات- تا از باوردارندگان [وعده ما] باشد. |
|
3263 | 28 | 11 | وقالت لأخته قصيه فبصرت به عن جنب وهم لا يشعرون |
| | | و به خواهر او گفت: از پى او برو پس وى از دور به او مىنگريست بىآنكه آنان [پىگيرى وى را] دريابند. |
|
3264 | 28 | 12 | وحرمنا عليه المراضع من قبل فقالت هل أدلكم على أهل بيت يكفلونه لكم وهم له ناصحون |
| | | و دايگان- يا شيرخوارگاهها يعنى پستانهاى دايگان- را از پيش- پيش از رسيدن خواهرش- بر او حرام كرده بوديم- پستان آنان را به دهان نمىگرفت-، پس [خواهر موسى] گفت: آيا شما را به خانوادهاى راهنمايى كنم كه سرپرستى [و دايگى] او را براى شما بپذيرند و نيكخواه او باشند؟ |
|
3265 | 28 | 13 | فرددناه إلى أمه كي تقر عينها ولا تحزن ولتعلم أن وعد الله حق ولكن أكثرهم لا يعلمون |
| | | پس او را به مادرش بازگردانيديم تا چشم وى روشن گردد و اندوه نخورد و تا بداند كه وعده خدا راست است ولى بيشتر آنان نمىدانند. |
|