نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1568 | 11 | 95 | كأن لم يغنوا فيها ألا بعدا لمدين كما بعدت ثمود |
| | | بدان گونه که انگار هرگز از ساکنان آن دیار نبودهاند (و در آنجا نزیستهاند و روزگاری در آن بسر نبردهاند. نه خود ماندند و نه اثری از ایشان ماند). هان! نابود (و دور از رحمت خدا) باد قوم مدین! همان گونه که قوم ثمود نابود (و دور از رحمت خدا) شدند. [[«کَأَن لَّمْ یَغْنَوْا»: (نگا: اعراف / 92، هود / 68). «بُعْداً»: (نگا: هود / 44 و 60 و 68).]] |
|
1569 | 11 | 96 | ولقد أرسلنا موسى بآياتنا وسلطان مبين |
| | | ما موسی را همراه با معجزات (دالّ بر صدق او) و همراه با برهان آشکار (و مؤثّر در نفوس) فرستادیم. [[«آیَات»: معجزات مذکور در (اعراف / 107 و 108 و 133). «سُلْطَانٍ مُّبِینٍ»: حجّت و برهان قوی و آشکار. مراد همان معجزات سابق است. عطف صفت بر موصوف میباشد (نگا: بقره / 53، انبیاء / 48، ذاریات / 38).]] |
|
1570 | 11 | 97 | إلى فرعون وملئه فاتبعوا أمر فرعون وما أمر فرعون برشيد |
| | | موسی را به سوی فرعون و اشراف و اعیان او فرستادیم (و فرعون رسالت موسی را نپذیرفت و) اطرافیان و زعماء فرعون، از فرمان فرعون پیروی کردند (و دستور موسی را گردن ننهادند)، در حالی که فرمان فرعون مترقّیانه و مایهی هدایت نبود (و ارزش پیروی را نداشت). [[«رَشِیدٍ»: راهبر. راهیاب. مترقّیانه (نگا: هود / 78).]] |
|
1571 | 11 | 98 | يقدم قومه يوم القيامة فأوردهم النار وبئس الورد المورود |
| | | فرعون در روز قیامت در پیشاپیش قوم خود بوده (و ایشان را به سوی آتش دوزخ رهبری خواهد کرد، همان گونه که در دنیا آنان را به سوی کفر و ضلال رهبری میکرد) و ایشان را به آتش دوزخ میاندازد. چه بد جایگاهی که بدان وارد میشوند! [[«یَقْدُمُ»: پیش میافتد. پیشاپیش حرکت میکند. «أَوْرَدَهُمْ»: آنان را وارد کرد. فعل ماضی در اینجا به معنی فعل مضارع است. یعنی: ایشان را داخل میسازد. «الْوِرْدُ»: آبشخور. ورود. مکان ورود. مصدر به معنی داخلشوندگان (نگا: مریم / 86). «الْمَوْرُودُ»: جائی که بدان وارد میشوند. آبی که بدان وارد میشوند. «بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ»: چه بد آبشخوری که آنان را بدان وارد میکنند. چه کسان بدبیار و بدبختی که به آتش دوزخشان داخل میکنند. واژه (المورود) را صفت واژه (الوِرد) دانسته و مخصوص به ذمّ (النار) محذوف است. یا این که (المورود) مخصوص به ذمّ است و حذفی در میان نیست.]] |
|
1572 | 11 | 99 | وأتبعوا في هذه لعنة ويوم القيامة بئس الرفد المرفود |
| | | در این دنیا دچار نفرین (مردمان) و طرد (از رحمت یزدان) شدند (و از پس ایشان بدنامی و رسوائی ماند) و در روز قیامت نیز (همین طور به لعنت و طرد از رحمت گرفتار میشوند و منفور خدا و فرشتگان و مردمان میگردند). چه بد عطائی که (به آنان) داده میشود! [[«أُتْبِعُوا»: (نگا: هود / 60) «الرِّفْدُ»: عطاء و ارمغان. «الْمَرْفُودُ»: عطاء شده. بخشش. «الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ»: مراد لعنت و نفرین است که از راه ریشخند عطاء و ارمغان نامیده شده است (نگا: صافّات / 62).]] |
|
1573 | 11 | 100 | ذلك من أنباء القرى نقصه عليك منها قائم وحصيد |
| | | این از خبرهای شهرها و آبادیهائی است که ما برای تو (ای پیغمبر!) بازگو میکنیم (تا قوم خود را بدانها پند دهی، و به یاری خدا اطمینان حاصل کنی). برخی از این شهرها و آبادیها هنوز برپا و برجایند (و آثاری از آنها مانده و درس عبرت همگانند،) و برخی درویده (و از میان رفتهاند همانند کشتزار درو شده). [[«الْقُرَی»: جمع قریة، مراد شهرها و آبادیهای بزرگ است. «قَآئِمٌ»: برجا. ماندگار. «حَصِیدٌ»: درو شده. مراد تباه و ویران شده است.]] |
|
1574 | 11 | 101 | وما ظلمناهم ولكن ظلموا أنفسهم فما أغنت عنهم آلهتهم التي يدعون من دون الله من شيء لما جاء أمر ربك وما زادوهم غير تتبيب |
| | | ما بدانان ستم نکردیم (و بیهوده نابودشان ننمودیم) و بلکه خودشان (با کفر و فساد و پرستش بتها و غیره) بر خویشتن ستم روا داشتند، و معبودهائی را که بغیر از خدا میپرستیدند و به فریاد میخواندند، کمترین سودی بدانان نرساندند و هیچ گونه کمکی نتوانستند بدیشان بنمایند (و مثلاً آنان را از هلاک و نابودی برهانند) بدان گاه که فرمان (هلاک ایشان از سوی) پروردگارت صادر گردید، و جز بر هلاک و زیانشان نیفزودند (و تنها مایهی بدبختی و نابودی ایشان شدند و بس). [[«مَآ أَغْنَتْ عَنْهُمْ»: عذاب خدا را از ایشان دور نکرد. بدیشان سودی نبخشید. «مِن شَیْءٍ»: هیچ چیزی. حرف (مِنْ) در اینجا برای عمومیّت نفی بعد از خود میباشد. «تَتْبِیب»: هلاک ساختن. زیانمند کردن.]] |
|
1575 | 11 | 102 | وكذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى وهي ظالمة إن أخذه أليم شديد |
| | | عقاب پروردگار تو این چنین است (که دربارهی قوم نوح و عاد و ثمود و مدین و غیره گذشت) هرگاه که (بر اثر کفر و فساد، اهالی) شهرها و آبادیهائی را عقاب کند که ستمکار باشند. به راستی عقاب خدا دردناک و سخت است. [[«أَخْذُ»: عقاب. عذاب. هلاک کردن. «الْقُرَی»: واژه (الْقُرَی) متنازع مصدر (اَخْذُ) و فعل (أَخَذَ) است.]] |
|
1576 | 11 | 103 | إن في ذلك لآية لمن خاف عذاب الآخرة ذلك يوم مجموع له الناس وذلك يوم مشهود |
| | | به حقیقت در این (مجازات و نابودی ملّتهای ستمگر، و در این روایات و اخبار گذشتگان) عبرت بزرگی است برای کسی که از عذاب آخرت بهراسد. آن روزی که مردمان را در آن (برای حساب و کتاب) گرد میآورند، و روزی است که (از سوی مردمان و فرشتگان و پریان) مشاهده میگردد (و همگان آن را خواهند دید و ناظر صحنههایش خواهند شد). [[«آیَةً»: نشانه قدرت و مشیّت خدا. حجّت و برهان آشکار بر اجراء قوانین و سنن خدا درباره آفریدگانش. عبرت و پند. «یَوْمٌ مَّجْمُوعٌ»: روز گردهمآئی (نگا: تغابن / 9). «یَوْمٌ مَّشْهُودٌ»: روز دیدنی (نگا: آلعمران / 30).]] |
|
1577 | 11 | 104 | وما نؤخره إلا لأجل معدود |
| | | ما چنین روزی را فقط تا زمان اندکی به تأخیر میاندازیم. [[«أَجَلٍ»: مدّت. سر رسید زمانی. «مَعْدُودٍ»: کم. اندک. «أَجَلٍ مَّعْدُودٍ»: انتهاء مدّت قلیل، که عمر دنیا است (نگا: شوری / 17).]] |
|