نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2639 | 22 | 44 | وأصحاب مدين وكذب موسى فأمليت للكافرين ثم أخذتهم فكيف كان نكير |
| | | و اهل مدین (پیغمبر خود شعیب را تکذیب نمودهاند) و (بالأخره سایر پیغمبران اذیّت و آزار دیدهاند و تهدید و تکذیب شدهاند و از جمله توسّط فرعون و فرعونیان) موسی (هم) تکذیب شده است (و درد و رنج و شکنجه و آزاری را دیده که تو دیده و خواهی دید). امّا کافران (آزاررسان و اقوام بیایمان) را مدّتی مهلت دادهام و (فوراً به گناهانشان نگرفتهایم، تا بلکه به خود آیند و فرمان حق را پذیرا گردند، ولیکن وقتی که آنان به افتراء پرداخته و به آزار وتکذیب پیغمبران خود ادامه دادهاند) آن گاه ایشان را گرفتار (انواع عذاب) نمودهام. (در آیات متعدّد قرآنی باید دیده باشی) عاقبت چگونه کارشان را ناپسند شمردهام (و زشتی آن را با تازیانههای عقاب بدیشان نمودهام؟). [[«أَصْحَابُ مَدْیَنَ»: اهل شهر مدین، یعنی قوم شعیب (نگا: اعراف / 85). «أَمْلَیْتُ»: مهلت دادهام (نگا: آلعمران / 178). «أَخَذْتُهُمْ»: ایشان را گرفتار عقاب کردهام (نگا: آلعمران / 11، اعراف / 96، عنکبوت / 40). «نَکِیرِ»: زشت دانستنم و ناپسندیدنم. نکیر به معنی انکار بوده و اشاره دارد به این که خداوند نعمت را به نقمت، سلامت را به هلاکت، آبادانی را به ویرانی، و سعادت را به شقاوت تبدیل فرموده است.]] |
|
2640 | 22 | 45 | فكأين من قرية أهلكناها وهي ظالمة فهي خاوية على عروشها وبئر معطلة وقصر مشيد |
| | | چه بسیار شهرها و آبادیهائی که آنجاها را نابود کردهایم، و به سبب ستمگری (ساکنانشان) فرو تپیده و برهم ریخته است، و چاههائی که بیاستفاده رها گشته است، و کاخهای برافراشته و استواری که بیصاحب و متروک مانده است. [[«فَکَأَیِّنْ ...»: چه بسیار. چه زیاد. «قَرْیَةٍ»: اشاره به ساکنان ستمگر آبادیها دارد (نگا: نساء / 75، انبیاء / 6 و 11 و 74 و 95). «خَاوِیَةٌ عَلَی عُرُوشِهَا»: (نگا: بقره / 259، کهف / 42). «مَشِیدٍ»: استوار. برافراشته. آراسته (نگا: نساء / 78).]] |
|
2641 | 22 | 46 | أفلم يسيروا في الأرض فتكون لهم قلوب يعقلون بها أو آذان يسمعون بها فإنها لا تعمى الأبصار ولكن تعمى القلوب التي في الصدور |
| | | آیا در زمین به سیر و سفر نپرداختهاند تا (از دیدن آثار گذشتگان و مشاهدهی ویرانههای کاخهای ستمگران) دلهائی به هم رسانند که بدانها (وظیفهی خود را در قبال دعوت حق درک و) فهم کنند، و گوشهائی داشته باشند که بدانها (اخبار جبّاران، و ندای وجدان، و فرمان یزدان را) بشنوند؟ چرا که این چشمها نیستند که کور میگردند، و بلکه این دلهای درون سینهها هستند که نابینا میشوند. [[«آذَانٌ»: جمع أُذُن، گوشها. «تَعْمَی»: کور میگردد و نمیبیند. «الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ»: جار و مجرور (فِی الصُّدُورِ) جنبه تأکید را دارد. چرا که مکان قلبها سینهها است. همان گونه که خواهیم گفت: رَأَیْتُهُ بِعَیْنِی. سَمِعْتُهُ بِأُذُنِی (نگا: انعام / 25 و اسراء / 46).]] |
|
2642 | 22 | 47 | ويستعجلونك بالعذاب ولن يخلف الله وعده وإن يوما عند ربك كألف سنة مما تعدون |
| | | (ای پیغمبر! کافران، مسخرهکنان) از تو میخواهند که هرچه زودتر عذابی را بر سر ایشان بیاوری (که آنان را از آن میترسانی. این عذاب بدون شکّ گریبانگیرشان میگردد) و خداوند به هیچ وجه خلاف وعده نمیکند (و عذاب را گریبانگیرشان میسازد، هرچند سالها طول بکشد، اصلاً زمان نسبت به خدا مطرح نیست، و مثلاً در همین جهان) یک روز خدا، بسان هزار سالی است که شما میشمارید و به حساب میآرید. [[«یَسْتَعْجِلُونَکَ»: عجولانه از تو میخواهند (نگا: انعام / 57 و 58، رعد / 6). «إِنَّ یَوْماً ...»: اشاره به این است که زمان نسبی است، و زمان با توجّه به خدای ازلی و ابدی معنی ندارد، و لذا او برای رساندن عذاب شتاب نمیگیرد و عجله نمیکند.]] |
|
2643 | 22 | 48 | وكأين من قرية أمليت لها وهي ظالمة ثم أخذتها وإلي المصير |
| | | چه آبادیها و شهرهای بسیاری که با وجود این که (مردمانشان) ستمگر بودهاند، ما بدیشان مهلت دادهایم (و در عذابشان شتاب نکردهایم، تا بلکه بیدار شوند و به سوی ما برگردند. ولی چون به ستمکاری و زشتکاری ادامه دادهاند) بعدها ایشان را به عذاب گرفتار نمودهایم و (زیر ضربات مجازات گرفتهایم. پس ای کافران! به سبب تأخیر عذاب مغرور نشوید و بدانید که) برگشت (همگان در روز قیامت به سوی خداوند، و تمام خطوط منتهی) به من است (که خالق جهانم، همان گونه که آغاز از من بوده است). [[«الْمَصِیر»: مرجع. بازگشت.]] |
|
2644 | 22 | 49 | قل يا أيها الناس إنما أنا لكم نذير مبين |
| | | بگو: ای مردم! من تنها و تنها بیمدهندهی آشکاری برای شما هستم و بس. (دیگر نه عقاب و عذاب شما در دست من است، و نه حساب و کتاب شما مربوط به من). [[«نَذِیرٌ مُّبِینٌ»: بیمدهنده آشکار. بیمدهندهای که بیانگر اوامر و نواهی آسمانی و روشنکننده حقائق از اباطیل باشد.]] |
|
2645 | 22 | 50 | فالذين آمنوا وعملوا الصالحات لهم مغفرة ورزق كريم |
| | | کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته بکنند، آمرزش (یزدان شامل گناهان ایشان میشود) و رزق و روزی ارزشمند و پاک و فراوانی (در بهشت) دارند. [[«رِزْقٌ»: روزی. فضل و نعمت. «کَرِیمٌ»: پاک و فراوان. ارزشمند.]] |
|
2646 | 22 | 51 | والذين سعوا في آياتنا معاجزين أولئك أصحاب الجحيم |
| | | و کسانی که در راه مسابقه و مبارزهی با قرآن، دربارهی (نادرست و ناچیز جلوه دادن) آیههای ما به تلاش میایستند، آنان ساکنان دوزخند. [[«سَعَوْا فِی آیَاتِنَا»: تلاش و کوشش میکنند در راه باطل قلمداد کردن آیههای قرآنی ما. گاهی آن را سحر (نگا: سبأ / 43) و زمانی آن را شعر (نگا: انبیاء / 5) و چه بسا آن را افسانههای گذشتگان (نگا: انعام / 25) میخوانند. «مُعَاجِزِینَ»: مبارزان. مسابقهدهندگان. درماندهکنندگان (نگا: سبأ / 5 و 38). حال ضمیر (و) در فعل (سَعَوْا) میباشد.]] |
|
2647 | 22 | 52 | وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبي إلا إذا تمنى ألقى الشيطان في أمنيته فينسخ الله ما يلقي الشيطان ثم يحكم الله آياته والله عليم حكيم |
| | | ما پیش از تو رسولی و نبیی را نفرستادهایم، مگر این که هنگامی که (آن رسول یا نبی آیات و احکام خدا را برای مردم) تلاوت کرده است اهریمن (با ایجاد وساوس و اباطیل در دل شنوندگان سست ایمان، و با پخش یاوهسرائی توسّط ذرّیّه و دارودستهی خود) در تلاوت او القاء (شبهه) نموده است (و گاهی پیغمبران را شاعر، و زمانی ساحر، و وقتی ناقل افسانهها و خرافات پیشینیان جلوهگر ساخته است). امّا خداوند آنچه را که شیطان القاء نموده است (توسّط تبلیغ و تبیین پیغمبران و دعوت و زحمت شبانهروزی پیروان ایشان در همه جا و همه آن) از میان برداشته است (و شبهات و ترّهات اهریمنان انس و جان را از صفحهی دل مردمان زدوده است) و سپس آیات خود را (در برابر سخنان ناروا و دلائل نابهجای نیرنگبازان بیمایه و دسیسهبازان بیپایه) پایدار و استوار داشته است، زیرا که خدا بس آگاه (از کردار و گفتار و پندار شیطان و شیطان صفتان بوده و همهی کارهایش از روی فلسفه و) دارای حکمت است (و لذا اهریمن و پیروان او را همیشه مهلت داده است تا به دسایس و وساوس خود بپردازند). [[«رَسُولٍ»: پیغمبری که شرع جدید و برنامه ویژهای را با خود بیاورد. «نَبِیٍّ»: پیغمبری که شرع جدید و برنامه ویژهای را با خود نیاورد، و بلکه تنها عهدهدار تبلیغ و تقریر شرع و برنامه پیغمبران پیشین باشد، مانند انبیاء بنیاسرائیلی که در فاصله بین موسی و عیسی زیستهاند. «تَمَنّی»: قرائت و تلاوت کرده است. آرزو کرده است و دوست داشته است. «أُمْنِیَّةِ»: قرائت و تلاوت. امید و آرزو. اگر واژه (تمنّی) به معنی (خوانده است) و (أُمْنِیَّة) به معنی (خواندن) در نظر گرفته شود معنی آیه چنان است که گذشت. ولی اگر (تمنّی) به معنی (آرزو کرده است) و (أُمْنِیَّة) به معنی (آرزو) باشد، معنی آیه چنین میشود: ما پیش از تو رسولی و نبیای را نفرستادهایم، مگر این که هنگامی که (آن رسول یا نبی) آرزو کرده است (و تلاش نموده است که دعوتش در بین مردم با سرعت موفّق و هرچه زودتر همهجا گستر شود) شیطان (انس و جنّ، مشکلات و موانعی در سر راه دعوت او با شایعهپراکنیها و یاوهسرائیها) پدید آورده است. امّا خداوند آنچه را که شیطان پدید آورده است (توسّط تبلیغ و تبیین پیغمبران و دعوت و زحمت شبانهروزی پیروان ایشان ... «یَنسَخُ اللهُ»: از میان برمیدارد و باطل میگرداند (نگا: انبیاء / 18). «یُحْکِمُ»: محکم و استوار و ثابت و پایدار میدارد (نگا: رعد / 17). «أَلْقی، یُلْقی»: مراد از القاء شیطان در آیه، ایجاد موانع در راه دعوت پیغمبران و بازداشتن مردم از پذیرش آئین آسمانی ایشان با دسائس و وساوس و شبهات است و بس (نگا: انعام / 112، فصّلت / 26، شعراء / 221 و 222). امّا این که شیطان الفاظ و جملاتی را بر زبان پیغمبران و به ویژه رسول اکرم جاری و داخل در کتابهای آسمانی و از جمله قرآن کند، مخالف نصّ صریح آیات متعدّد قرآن است که بیانگر عدم سلطه شیطان بر مؤمنان - چه رسد بر پیغمبران - است (نگا: ابراهیم / 22، حجر / 42، نحل / 99 و 100، اسراء / 65). مگر نه این است که قرآن در حفظ و پناه یزدان است و جز وحی آسمانی سخنی در آن نیست؟ (نگا: حجر / 9، فصّلت / 42، نجم / 3 و 4).]] |
|
2648 | 22 | 53 | ليجعل ما يلقي الشيطان فتنة للذين في قلوبهم مرض والقاسية قلوبهم وإن الظالمين لفي شقاق بعيد |
| | | این وسوسههای شیطانی (و ایجاد مشکلات در راه دعوت آسمانی توسّط مخالفان برنامههای یزدانی) بدان خاطر است که خداوند میخواهد آنها را آزمایش کسانی سازد که در دلهایشان بیماری (نفاق ریشه دوانده) است، و آزمون کسانی کند که سنگین دل (از کفر و ضلال) هستند، و مسلّماً ستمگران (منافق و کافر نام، با برنامههای الهی به ویژه اسلام) عداوت عمیق و مخالفت سختی داشته و دارند. [[«فِتْنَةً»: آزمایش و آزمون. بلا و محنت. «القَاسِیَةِ»: سخت. سنگین. «فِتْنَةً لِّلَّذِینَ ...»: (نگا: اسراء / 60، مدّثّر / 31). «قُلُوبُهُمْ»: فاعل (القَاسِیَة) است. «شِقَاقٍ»: عداوت. «بَعید»: شدید. سخت. ریشهدار و تمام عیار.]] |
|