نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2575 | 21 | 92 | إن هذه أمتكم أمة واحدة وأنا ربكم فاعبدون |
| | | این (پیغمبران بزرگی که بدانان اشاره شد، همگی) ملّت یگانهای بوده (و آئین واحد و برنامهی یکتائی دارند) و من پروردگار همهی شما هستم، پس تنها مرا پرستش کنید (چرا که ملّت واحد، با برنامهی واحد، باید روبه خدای واحد کند). [[«هذِهِ»: خطاب به همه انسانها در تمام قرون و اعصار است، و اشاره به مشارالیه ذهنی دارد که طریقت انبیاء و ملّت توحید، یعنی آئین یکتای اسلام است. یا اشاره به جماعت انبیاء دارد. «أُمَّةً»: ملّت و جماعت. دین و آئین. حال است. معنی آیه میتواند چنین هم باشد: این دین، آئین یکتای همه پیغمبران و مردمان گذشته و حال و آینده جهان است، و ... مراد اتّحاد در اصول دین اسلام است.]] |
|
2576 | 21 | 93 | وتقطعوا أمرهم بينهم كل إلينا راجعون |
| | | (امّا با وجود این وحدت ملّت و وحدت آئین، برخیها گوش به رهنمودهای آسمانی نداده و) کار (دین و آئین) خویش را در میان خود به تفرقه انداخته و (میاندازند و گروه گروه شده و میشوند و سرانجام) همگی به سوی ما برمیگردند (و ما به حساب اعمالشان میرسیم). [[«تَقَطَّعُوا»: از هم گسیختند، و انگار هر یک قطعه و تکّهای با خود بردند. «أَمْرَهُمْ»: مراد کار و بار دین انسانها است که در اصول یکی بوده و توسّط انبیاء خدا در طول زمان به مردمان رسانده شده است.]] |
|
2577 | 21 | 94 | فمن يعمل من الصالحات وهو مؤمن فلا كفران لسعيه وإنا له كاتبون |
| | | هرکس چیزی را از کارهای شایسته و بایسته انجام دهد، در حالی که ایمان داشته باشد (به خدا و پیغمبران و برنامهی آسمانی)، تلاش او نادیده گرفته نمیشود و (ناسپاس نمیماند، و توسّط فرشتگان در نامهی اعمالش) ما قطعاً آن را خواهیم نوشت. [[«کُفْرَانَ»: نادیده گرفتن. پنهان داشتن. مراد بیاجر و باطل قلمداد کردن است. «لَهُ»: آن سعی و تلاش را.]] |
|
2578 | 21 | 95 | وحرام على قرية أهلكناها أنهم لا يرجعون |
| | | غیرممکن است که به سوی ما (برای حساب و کتاب) برنگردند مردمانی که آنان را (در جهان بر اثر کفر و ظلم) نابود کرده باشیم (و این که همان گونه که خود گمان میبرند مرگ آخرین مرحلهی زندگی ایشان باشد). [[«حَرَامٌ»: ممتنع. غیرممکن. این واژه خبر مقدم و (أَنَّهُمْ لا یَرْجِعُونَ) تأویل به اسم مرفوع بوده و مبتدا است. برخی هم (حَرامٌ) را به معنی (واجِبٌ) دانستهاند و آیه را چنین معنی کردهاند: عدم بازگشت به دنیا برای مردمانی که آنان را به جرم گناهانشان نابود کردهایم، واجب و قطعی است (نگا: مؤمنون / 99 و 100).]] |
|
2579 | 21 | 96 | حتى إذا فتحت يأجوج ومأجوج وهم من كل حدب ينسلون |
| | | (این نابودسازی بزهکاران و عدم بازگشت ایشان به دنیا) تا زمانی ادامه خواهد داشت که یأجوج و مأجوج رها میگردند، و ایشان شتابان از هر بلندی و ارتفاعی میگذرند (و موجب پریشانی و هرج و مرج در زمین میشوند، و این یکی از نشانههای فرا رسیدن قیامت است). [[«حَتّی»: حرف ابتدائیّه بوده و کلام بعد از آن غایت و هدف است. «فُتِحَتْ»: گشوده میشوند. مراد از میان رفتن سدّ سر راه ایشان، یا گشایش ابواب فتنه و فساد توسّط آنان است. «یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ»: (نگا: کهف / 94). «هُمْ»: مراد قبائل بیبند و بار یأجوج و ماجوج است. یا این که ضمیر (هُمْ) به مردم برمیگردد و معنی چنین میشود که: از نشانههای فرا رسیدن قیامت یکی شکسته شدن سدّ ذوالقرنین و طغیان یأجوج و مأجوج است، و دوم روان شدن مردمان از فراز و بلندیهای زمین به سوی محشر است (نگا: تفسیر المراغی). «حَدَبٍ»: زمین بلند و مرتفع. «یَنسِلُونَ»: شتاب میگیرند. تند رهسپار میشوند.]] |
|
2580 | 21 | 97 | واقترب الوعد الحق فإذا هي شاخصة أبصار الذين كفروا يا ويلنا قد كنا في غفلة من هذا بل كنا ظالمين |
| | | (در این هنگام) وعدهی راستین (خدا که روز قیامت است) نزدیک میشود، و به ناگاه (آن چنان وحشتی سراسر وجود) کافران (را فرا میگیرد که) چشمهایشان از حرکت باز میایستد (و خیره خیره بدان صحنه نگاه میکنند و فریادشان بلند میشود که) ای وای برما! ما از این (روز) غافل بودیم (و رویاروئی با خدا و حساب و کتاب را باور نمیکردیم و) بلکه به خود ستم کردیم (چرا که کفر و عناد ورزیدیم و خویشتن را برای همیشه بدبخت نمودیم). [[«الْوَعْدُ»: مصدر است و به معنی موعود بوده و مراد رستاخیز و قیامت است. «شَاخِصَةٌ»: خیره شده. مات برده. «شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ ...»: چشمها باز و خیره و مات ایستاده و پلکها از شدّت خوف به هم زده نشود. (شاخِصَةٌ) خبر مقدّم (أَبْصَارُ) است.]] |
|
2581 | 21 | 98 | إنكم وما تعبدون من دون الله حصب جهنم أنتم لها واردون |
| | | (ای کافران ستمگر!) شما و چیزهائی که جز خدا میپرستید آتشگیره و هیزم دوزخ خواهید بود. شما حتماً وارد آن میگردید. [[«حَصَبُ»: آتشگیره. هیزم و آنچه برای شعلهور شدن و تافتن تنور به داخل آن میاندازند.]] |
|
2582 | 21 | 99 | لو كان هؤلاء آلهة ما وردوها وكل فيها خالدون |
| | | اگر اینها معبودها و خدایانی بودند، هرگز وارد دوزخ نمیگشتند. (نه تنها وارد دوزخ میگردند) حتّی همه (ی بتها و بتپرستها) در آن جاودانه میمانند. [[«کُلٌّ»: همه معبودها و پرستندگان آنها.]] |
|
2583 | 21 | 100 | لهم فيها زفير وهم فيها لا يسمعون |
| | | آنان در دوزخ نالهی غمانگیز و گلوگیری دارند و در آنجا چیزی را (که مایهی سرور و شادی باشد) نمیشنوند. [[«زَفِیرٌ»: صدائی که در گلو شکسته شود و به سبب غم و اندوه با زحمت اداء گردد. «لا یَسْمَعُونَ»: نمیشنوند. مراد شنیدن سخنان دلانگیز و مایه سرور است (نگا: اعراف / 44).]] |
|
2584 | 21 | 101 | إن الذين سبقت لهم منا الحسنى أولئك عنها مبعدون |
| | | آنان که (به خاطر ایمان درست و انجام کارهای خوب و پسندیده) قبلاً بدیشان وعدهی نیک دادهایم، چنین کسانی از دوزخ (و عذاب آن) دور نگاه داشته میشوند. [[«إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ ...»: مراد جملگی مؤمنان و اشاره به همه وعدههائی است که خداوند در این جهان بدیشان داده است (نگا: یونس / 26، رعد / 18، کهف / 88). «الْحُسْنی»: نعمت بزرگ و پاداش نیکو (نگا: نساء / 95، اللیل / 6 و 9).]] |
|