نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
661 | 4 | 168 | إن الذين كفروا وظلموا لم يكن الله ليغفر لهم ولا ليهديهم طريقا |
| | | بیگمان کسانی که راه کفر را در پیش گرفتهاند و ستم ورزیدهاند، (مادام که بر کفر ماندگار باشند) خداوند ایشان را نمیبخشد و آنان را به راهی (که راه نجات و بهشت باشد) هدایت نخواهد کرد. [[«کَفَرُوا وَ ظَلَمُوا»: کفر و معاصی را یکجا جمع کردهاند. بر اثر کفر، خویشتن را از سعادت محروم، و دیگران را از حق به دور نمودهاند، و منکر رسالت پیغمبر شدهاند، لذا بر خود و مردم و پیغمبر ستم کردهاند.]] |
|
662 | 4 | 169 | إلا طريق جهنم خالدين فيها أبدا وكان ذلك على الله يسيرا |
| | | (آنان را به راهی هدایت نخواهد کرد) مگر راه دوزخ! که در آنجا برای همیشه جاودانه میمانند، و این کار برای خدا آسان است (که ایشان را به راه دوزخ رهنمون کند و جاودانه در آنجا نگاه دارد). [[«یَسِیراً»: آسان. ساده.]] |
|
663 | 4 | 170 | يا أيها الناس قد جاءكم الرسول بالحق من ربكم فآمنوا خيرا لكم وإن تكفروا فإن لله ما في السماوات والأرض وكان الله عليما حكيما |
| | | ای مردم! پیغمبر (محمّد نام) از جانب خدا به سویتان آمده است و دین حق را برایتان آورده است، پس ایمان بیاورید (و فرصت را غنیمت شمرید، که این کار) به سود شما است. و اگر کافر شوید (و جز راه کفر نروید، بدانید که زیانی به خدا نمیرسانید). چرا که آنچه در آسمانها و زمین است متعلّق به خدا است. و خدا آگاه (از آفریدگان خود و) حکیم (در کار خویش) است. [[«قَدْ جَآءَکُم بِالْحَقِّ»: حقیقةً به پیش شما آمده است. با برنامه حق که قرآن است به سوی شما آمده است. با دین حق که اسلام است به نزد شما آمده است.]] |
|
664 | 4 | 171 | يا أهل الكتاب لا تغلوا في دينكم ولا تقولوا على الله إلا الحق إنما المسيح عيسى ابن مريم رسول الله وكلمته ألقاها إلى مريم وروح منه فآمنوا بالله ورسله ولا تقولوا ثلاثة انتهوا خيرا لكم إنما الله إله واحد سبحانه أن يكون له ولد له ما في السماوات وما في الأرض وكفى بالله وكيلا |
| | | ای اهل کتاب! در دین خود غلوّ مکنید (و دربارهی عیسی راه افراط و تفریط نپوئید) و دربارهی خدا جز حق مگوئید (و او را به اوصاف ناشایستی همچون حلول و اتّحاد و اتّخاذ همسر و انتخاب فرزند، نستائید). بیگمان عیسی مسیح پسر مریم، فرستادهی خدا است (و او یکی از پیغمبران است، و پسر خدا نیست آن گونه که شما میپندارید) و او واژهی خدا (یعنی پدیدهی فرمانِ: کُنْ) است که خدا آن را به مریم رساند (و بدین وسیله عیسی را در شکم مریم پروراند) و او دارای روحی است (که) از سوی خدا (به کالبدش دمیده شده است) پس به خدا و پیغمبرانش ایمان بیاورید (و الوهیّت را خاصّ خدا بدانید و هیچ یک از انبیاء را در الوهیّت انباز خدا نسازید) و مگوئید که (خدا) سه تا است (بلکه خدا یکتا است و جز الله خدای دیگری وجود ندارد. از این سخن پوچ) دست بردارید که به سود شما است. خدا یکی بیش نیست که الله است و حاشا که فرزندی داشته باشد. (چگونه به انباز و زن و فرزند نیازی خواهد داشت) و حال آن که از آن او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، و کافی است (که تنها) خدا مدبّر (مخلوقات خود) باشد. [[«کَلِمَتُهُ»: آفریده خدا، که خداوند او را با واژه (کُنْ) و همانند آن پدید میآورد. جمع (کلمه)، کلمات است که به معنی مخلوقات است (نگا: کهف / 109 و لقمان / 27). در این آیه مراد عیسی - علیهالسلام - است (نگا: آلعمران / 39 و 45) و اطلاق سبب بر مسبّب شده است. امام محمّدغزالی میفرماید: برای پیدایش هر فرزندی دو سبب قریب و بعید لازم است. یکی منی و دومی فرمان (کُنْ). چون سبب نخستین در حق عیسی - علیهالسلام - منتفی است، خداوند او را به سبب دوم اضافه فرموده است. «رُوحٌ»: موجود ناشناختهای که قوام حیات تن بدان است (نگا: اسراء / 85، حجر / 29، ص / 72، سجده / 9 ...). «رُوحٌ مِّنْهُ»: روحی که آفریده او است (نگا: سجده / 9، حجر / 29، ص / 72، تحریم / 12). «مِنْهُ»: از آن او. ساخته او. واژه (مِنْ) در اینجا حرف ابتدائیّه است؛ نه تبعیض (نگا: جاثیه / 13، و سورههای حجر، ص، سجده، و تحریم، آیات مذکور در فوق). «ثَلاثَة»: خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است: آلِهَتُنَا ثَلاثَة ... «وَکِیلاً»: حافظ. نگهبان (نگا: نساء / 81، اسراء / 2، فرقان / 43، احزاب / 48، مزّمّل / 9).]] |
|
665 | 4 | 172 | لن يستنكف المسيح أن يكون عبدا لله ولا الملائكة المقربون ومن يستنكف عن عبادته ويستكبر فسيحشرهم إليه جميعا |
| | | هرگز مسیح ابائی از این ندارد که بندهای (از بندگان متواضع) برای خدا باشد، و فرشتگان مقرّب نیز (از بندگی او سر باز نمیزنند). و کسی که از عبادت خدا سر باز زند و خویشتن را بزرگتر از آن شمرد (که به عبادت او پردازد، او را به عذاب سختی گرفتار میسازد، بدان گاه) که همگان را در پیشگاه خود گرد میآورد. [[«لَن یَسْتَنکِفَ»: هرگز سر باز نمیزند و خودداری نمیکند. «الْمُقَرَّبُونَ»: مراد خواصّ فرشتگان است. از قبیل: جبرائیل و میکائیل.]] |
|
666 | 4 | 173 | فأما الذين آمنوا وعملوا الصالحات فيوفيهم أجورهم ويزيدهم من فضله وأما الذين استنكفوا واستكبروا فيعذبهم عذابا أليما ولا يجدون لهم من دون الله وليا ولا نصيرا |
| | | و امّا کسانی که ایمان بیاورند و کارهای شایسته انجام دهند، خداوند پاداش ایشان را به تمام و کمال خواهد داد و از فضل خود بر پاداش آنان خواهد افزود. و امّا کسانی که سر باز زنند و بزرگی ورزند، خداوند آنان را مجازات دردناکی خواهد کرد، و بجز خدا سرپرست و یاوری نخواهند یافت. [[«فَیُوَفِّیهِمْ»: پاداش آنان را به طور کامل خواهد داد. «وَلِیّاً»: سرپرست. «نصِیراً»: یاور.]] |
|
667 | 4 | 174 | يا أيها الناس قد جاءكم برهان من ربكم وأنزلنا إليكم نورا مبينا |
| | | ای مردم! از سوی پروردگارتان حجّتی به نزدتان آمده است (که محمّد است و او با سیرت عملی و دعوت تشریعی خود، حقیقت ایمان را برایتان روشن میسازد، و مؤیّد به معجزات الهی است) و به سویتان نور آشکاری فرستادهایم (که قرآن است و همچون نور با پرتو خود راه را روشن و به سوی نجات رهنمودتان میسازد). [[«بُرْهَانٌ»: حجّت آشکار. مراد پیغمبر اسلام است، چرا که معجزات و نشانههای روشنی با خود داشت که دالّ بر این بود که فرستاده خدا است. «نُور»: مراد قرآن است، چرا که در امر هدایت به نور میماند. «مُبِیناً»: روشن. روشنگر. یادآوری: «برهان و نور» میتوانند هر دو به معنی (قرآن) باشد، چرا که قرآن قویترین دلیل بر صدق پیغمبر بوده، و نوری است که روشنی با خود دارد و روشنگر غیرخود میباشد.]] |
|
668 | 4 | 175 | فأما الذين آمنوا بالله واعتصموا به فسيدخلهم في رحمة منه وفضل ويهديهم إليه صراطا مستقيما |
| | | کسانی که به خدا ایمان بیاورند و بدان (کتاب او، یعنی قرآن) چنگ زنند، ایشان را به رحمت و فضل عظیم (خود که بهشت است) وارد خواهد ساخت، و در راه راستی به سوی خود رهنمودشان خواهد کرد. [[«إِعْتَصَمُوا بِهِ»: چنگ زدند به قرآن. متوسّل شدند به خدا. «صِرَاطاً مُّسْتَقِیماً»: راه راست که مراد دین اسلام است. (صِرَاطاً) مفعول دوم (یَهْدِیهمْ) است.]] |
|
669 | 4 | 176 | يستفتونك قل الله يفتيكم في الكلالة إن امرؤ هلك ليس له ولد وله أخت فلها نصف ما ترك وهو يرثها إن لم يكن لها ولد فإن كانتا اثنتين فلهما الثلثان مما ترك وإن كانوا إخوة رجالا ونساء فللذكر مثل حظ الأنثيين يبين الله لكم أن تضلوا والله بكل شيء عليم |
| | | (ای پیغمبر! دربارهی نحوهی میراث کسی که مرده است و فرزندی و پدری از خود به جای نگذاشته است) از تو میپرسند. بگو: خداوند در (اینباره که مشهور است به) کلاله، برایتان حکم صادر میکند. اگر مردی مُرد و فرزندی نداشت و دارای خواهری بود (پدری و مادری، یا پدری)، نصف ترکه از آن او است. (و اگر خواهری بمیرد و) فرزندی نداشته باشد، برادر (پدری و مادری، یا پدری) همهی ترکه را به ارث میبرد. و اگر دو خواهر (یا بیشتر، از متوفّی) باقی بماند، دو سوم اموال را به ارث میبرند، و اگر برادران و خواهران با هم باشند، هر مردی به اندازهی سهم دو زن ارث میبرد. خداوند (احکام و مقرّرات را) برایتان روشن میسازد تا گمراه نشوید (و از جمله در تقسیم ارث راه خطا نروید) و خداوند آگاه از هر چیزی است (و اعمال و افعال و منافع و مصالح بندگان از دید او پنهان نیست). [[«یَسْتَفْتُونَکَ»: از تو فتوا میطلبند. «یُفْتِیکُمْ»: برایتان فتوا میدهد و حکم صادر میکند. «الْکَلالَةِ»: کسی که فرزندی و پدری نداشته باشد، و هنگامی که بمیرد افرادی چون برادران و خواهران، از او ارث ببرند. وارثانی جز فرزند و پدر. «حَظِّ»: سهم. قسمت.]] |
|
670 | 5 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم يا أيها الذين آمنوا أوفوا بالعقود أحلت لكم بهيمة الأنعام إلا ما يتلى عليكم غير محلي الصيد وأنتم حرم إن الله يحكم ما يريد |
| | | ای مؤمنان! به پیمانها و قراردادها وفا کنید (اعمّ از عقدها و عهدهای مشروع انسان با انسان، یا انسان با خدا. بعد از ذبح، خوردن گوشتِ) چهارپایان برای شما حلال است مگر آنهائی که (در این سوره مستثنی میگردد) و بر شما خوانده میشود. هنگامی که در حالت احرام هستید (یا این که در سرزمین حرم بسر میبرید) شکار (بَرّی) را حلال ندانید. خداوند هرچه بخواهد (و مصلحت بداند) حکم میکند. [[«أَوْفُوا»: وفا کنید. «بَهِیمَةِ الأنْعَامِ»: چهارپایان. جنین چهارپایان. بَهیمَة به معنی گنگ و أَنْعام به معنی بز و گوسفند و شتر و گاو است. بنابه معنی نخستین، اضافه بهیمه به انعام، اضافه بیانیّه، و بنا به معنی دوم اضافه لامیّه است. «غَیْرَ»: حال است. «مُحِلِّی»: در اصل مُحِلِّینَ، به معنی حلالکنندگان است که نون آن در حالت اضافه حذف شده است. «الصَّیْدِ»: شکار. میتواند به معنی اسم مفعول یا مصدر باشد. «حُرُمٌ»: جمع حَرام به معنی مُحْرِم است، یعنی احرامبستگان. کسانی که در سرزمین حرم هستند (نگا: مائده / 95 و 96). «یَحْکُمُ»: حکم میکند. این واژه متضمّن (یَفْعَلُ) است، به معنی: انجام میدهد.]] |
|