بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
6114118لعنه الله وقال لأتخذن من عبادك نصيبا مفروضا
خدا نفرینش کند! (او قسم خورده است و با خود عهد بسته است) و گفته است که: من از میان بندگان تو حتماً بهره‌ی معیّن و جداگانه‌ی خود را برمی‌گیرم. [[«مَفْرُوضاً»: معیّن، جداگانه.]]
6124119ولأضلنهم ولأمنينهم ولآمرنهم فليبتكن آذان الأنعام ولآمرنهم فليغيرن خلق الله ومن يتخذ الشيطان وليا من دون الله فقد خسر خسرانا مبينا
حتماً آنان را گمراه می‌کنم و به دنبال آرزوها و خیالات روانشان می‌گردانم، و (آن گاه که بدین وسیله ایشان را فرمانبر خود کردم، هرچه را خواستم) بدیشان دستور می‌دهم، و آنان (اعمال خرافی انجام می‌دهند و از جمله:) گوشهای چهارپایان را قطع می‌کنند، و بدیشان دستور می‌دهم، و آنان آفرینش خدا را دگرگون می‌کنند (و حتّی دین خدا را تغییر می‌دهند، و فطرت توحید را به شرک می‌آلایند!) و هر که اهریمن را به جای خدا سرپرست و یاور خود کند، به راستی زیان آشکاری کرده است. [[«فَلَیُبَتِّکُنَّ»: قطع می‌کردند از مصدر (تَبْتیک) به معنی قطع‌کردن. عربها گوش چهارپایان را قطع می‌کردند و با قطع آن، حیوان متعلّق به بتها می‌شد و دیگر ذبح نمی‌گردید و از کار معاف می‌شد و از چراگاهی بازداشته نمی‌شد (نگا: مائده / 103). «خَلْق»: آفرینش. دین (نگا: روم / 30).]]
6134120يعدهم ويمنيهم وما يعدهم الشيطان إلا غرورا
اهریمن بدانان وعده‌ها می‌دهد و به آرزوها سرگرم می‌کند، و اهریمن جز وعده‌های فریبکارانه بدیشان نمی‌دهد. [[«غُرُوراً»: فریب. نیرنگ.]]
6144121أولئك مأواهم جهنم ولا يجدون عنها محيصا
آنان (که از اهریمن فرمان می‌برند) جایگاهشان دوزخ است، و راه گریزی از آن ندارند. [[«مَحِیصاً»: مهرب و مفرّ. خلاص و نجات. اسم مکان یا مصدر میمی از ماده (حیص) است.]]
6154122والذين آمنوا وعملوا الصالحات سندخلهم جنات تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها أبدا وعد الله حقا ومن أصدق من الله قيلا
کسانی را که ایمان آورده‌اند و کار شایسته انجام داده‌اند، به باغهائی (از بهشت) داخل خواهیم کرد که در زیر (درختان) آنها رودبارها روان است، و آنان جاودانه تا ابد در آنجاها ماندگار می‌مانند. این را خدا وعده داده است و وعده‌ی خدا حق است، و چه کسی در سخن از خدا راستگوتر است؟ [[«وَعْدَ اللهِ حَقّاً»: وعده خدا است که حق است و شکّی در آن نیست. (وَعْدَ) و (حَقّاً) تأکید فعل محذوفی هستند، و تقدیر چنین است: وَعَدَهُمْ وَعْداً وَ حَقَّهُ حَقّاً. «قِیلاً»: گفتار. مصدر است و برای مبالغه تمییز واقع شده است.]]
6164123ليس بأمانيكم ولا أماني أهل الكتاب من يعمل سوءا يجز به ولا يجد له من دون الله وليا ولا نصيرا
(جزا و پاداش، و فضیلت و برتری) نه به آرزوهای شما و نه به آرزوهای اهل کتاب است. هرکس که کار بدی بکند در برابر آن کیفر داده می‌شود، و کسی را جز خدا یار و یاور خود نخواهد یافت (تا او را کمک کند و از عذاب خدا محفوظ گرداند). [[«أَمَانِیِّ»: جمع أُمْنِیَّة، آرزوها. از ماده (منی). (نگا: بقره / 111).]]
6174124ومن يعمل من الصالحات من ذكر أو أنثى وهو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة ولا يظلمون نقيرا
کسی که اعمال شایسته انجام دهد و مؤمن باشد - خواه مرد و خواه زن - چنان کسانی داخل بهشت شوند، و کمترین ستمی بدانان نشود. [[«وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»: و حال آن که مؤمن باشد. این قید بیانگر این واقعیّت است که طاعت و عبادت بدون ایمان سودی نمی‌بخشد. «نَقِیراً»: گودی موجود در پشت هسته خرما که در کمی و ناچیزی بدان مثال زنند.]]
6184125ومن أحسن دينا ممن أسلم وجهه لله وهو محسن واتبع ملة إبراهيم حنيفا واتخذ الله إبراهيم خليلا
آئین چه کسی بهتر از آئین کسی است که خالصانه خود را تسلیم خدا کند، در حالی که نیکوکار باشد و از آئین راستین ابراهیم پیروی کند که مخلص و حقّ‌جو بود (و وحدت دینی مسلمانان و یهودیان و مسیحیان در او به هم می‌رسد) و خداوند ابراهیم را به دوستی گرفته است (و با خلیل نامیدن او افتخارش بخشیده است). [[«أَسْلَمَ»: تسلیم کرد. خالص گردانید. «وَجْهَ»: قصد (نگا: بقره / 112). چهره، مراد سرتاپای وجود است که در این صورت تسمیه کلّ به اسم جزء است. «أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ»: توجّه و قصد خود را و عبادت خویشتن را تنها متوجّه خدا کرد. خویشتن را خالصانه تسلیم خدا کرد. «مِلَّة»: دین. آئین. «حَنِیفاً»: مخلصی که تسلیم فرمان خدا باشد و از دین خدا کوچکترین انحرافی نداشته باشد. حقّگرای بیزار از ادیان باطله. این واژه می‌تواند حال ابراهیم یا حال فاعل فعل (إِتَّبَعَ) یا (مِلَّة) باشد. «خَلِیلاً»: دوست. مراد این است که خداوند ابراهیم را برگزید و به تکریمی افتخارش بخشید که به تکریم دوست از دوست می‌ماند.]]
6194126ولله ما في السماوات وما في الأرض وكان الله بكل شيء محيطا
از آنِ خدا است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و (باید خالصانه رو بدو کرد و نیاز از او جست. و از آنجا که تنها او خالق و صاحب همه چیز است) کاملاً آگاه از هر چیز است و آن را دقیقاً می‌پاید. [[«مُحِیطاً»: مراقب به تمام معنی. کاملاً آگاه.]]
6204127ويستفتونك في النساء قل الله يفتيكم فيهن وما يتلى عليكم في الكتاب في يتامى النساء اللاتي لا تؤتونهن ما كتب لهن وترغبون أن تنكحوهن والمستضعفين من الولدان وأن تقوموا لليتامى بالقسط وما تفعلوا من خير فإن الله كان به عليما
از تو درباره‌ی زنان سؤال می‌کنند و نظر می‌خواهند. بگو: خداوند درباره‌ی آنان به شما پاسخ می‌گوید، و برای شما روشن می‌سازد آنچه را که در قرآن (در زمینه‌ی میراث ایشان) تلاوت می‌گردد؛ و نیز درباره‌ی زنان یتیمی سخن می‌راند که (به خاطر مال یا جمال) می‌خواهید با ایشان ازدواج کنید؛ ولی چیزی را که خداوند برای ایشان واجب نموده است (و مهریّه نام دارد) بدیشان نمی‌پردازید، و همچنین راجع به کودکان کوچک و ناتوان سخن خواهد گفت (و از شما می‌خواهد که حقوق آنان را بپردازید، و) این که نسبت به یتیمان (به ویژه در میراث و مهریّه) دادگری کنید، و (بدانید که دادگری و نیکوکاری شما در حق زنان و یتیمان، بی‌مزد نمی‌ماند و) هر کار خوبی را که بکنید خداوند از آن کاملاً آگاه است. [[«یَسْتَفْتُونَکَ»: از تو فتوا می‌طلبند. از تو نظرخواهی می‌کنند. «یُفْتِیکُمْ»: احکام متعلّق بدانان را برایتان بیان می‌دارد. برخی از آن در این سوره از آیه سوم به بعد گذشت و برخی دیگر در آیات 128 و 129 و 130 بیان می‌شود. «أَللهُ یُفْتِیکُمْ فِیهِنَّ وَ مَا یُتْلَی عَلَیْکُمْ فِی الْکِتَابِ»: خداوند و آیات قرآنی او احکام زنان را برایتان بیان می‌دارند. واژه «مَا» می‌تواند عطف بر (اللهُ) یا عطف بر ضمیر (هنّ) در (فِیهِنَّ) باشد. «الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الْوِلْدَانِ»: کودکان یتیم (نگا: نساء / 9) «الْقِسْطِ»: دادگری.]]


0 ... 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 62 63 64 65 66 67 68 69 70 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

19843329199360735292324944713561563000