نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
581 | 4 | 88 | فما لكم في المنافقين فئتين والله أركسهم بما كسبوا أتريدون أن تهدوا من أضل الله ومن يضلل الله فلن تجد له سبيلا |
| | | شما (ای مؤمنان) چرا دربارهی منافقان دو دسته شدهاید (و میگوئید: آیا آنان جزو مؤمنان یا از زمرهی کافرانند؟ صحیح است با آنان بجنگیم یا نجنگیم؟ قابل هدایتند یا اهل شقاوتند؟) و حال آن که خداوند به سبب اعمالشان (افکار) آنان را واژگونه کرده و به قهقراء برگردانده است (و فرودگاه دلشان خراب گشته است و آمادگی فرود طائر قدسی ایمان را از دست داده است). آیا میخواهید کسی را هدایت نمائید که خداوند (بر اثر کردار زشتش) گمراهش کرده است (و نعمت هدایت را از او گرفته است)؟ هر که را خدا گمراه کند، راهی برای او (به سوی هدایت) نخواهی یافت. [[«فِئَتَیْنِ»: دو دسته. حال ضمیر (کُمْ) است، یا خبر (أَصْبَحْتُمْ) محذوف است و تقدیر چنین است: فَمَا لَکُمْ أَصْبَحْتُمْ فِی الْمُنَافِقِینَ فِئَتَیْنِ. «أَرْکَسَهُمْ»: آنان را واژگون و دگرگون نموده است. ایشان را بر اثر نفاق به سوی کفر برگشت داده است.]] |
|
582 | 4 | 89 | ودوا لو تكفرون كما كفروا فتكونون سواء فلا تتخذوا منهم أولياء حتى يهاجروا في سبيل الله فإن تولوا فخذوهم واقتلوهم حيث وجدتموهم ولا تتخذوا منهم وليا ولا نصيرا |
| | | (شما میخواهید چنین منافقانی هدایت یابند و) آنان دوست میدارند که شما کافر شوید همان گونه که خود کافر شدهاند و (در کفر با ایشان) مساوی شوید. پس در این صورت یارانی از ایشان نگیرید (و آنان را از خود ندانید) تا آن گاه که (ایمان میآورند و) در راه خدا هجرت میکنند (و ایمان آوردن خود را با جهاد در راه اسلام ثابت میدارند). ولی اگر از این کار سر باز زدند (و همچنان به دشمنانگی و اقدامات کافرانهی خود بر ضدّ شما ادامه دادند) آنان را هر کجا یافتید بگیرید و (اسیر کنید، و در صورت لزوم) بُکُشید و از میان ایشان یار و یاوری برنگزینید. [[«وَدُّوا»: دوست داشتهاند و آرزو کردهاند. «سَوَآءً»: برابر. همگون. «حَیْثُ»: هر کجا. «وَلِیّاً»: دوست. یار. «نَصِیراً»: مددکار. یاور.]] |
|
583 | 4 | 90 | إلا الذين يصلون إلى قوم بينكم وبينهم ميثاق أو جاءوكم حصرت صدورهم أن يقاتلوكم أو يقاتلوا قومهم ولو شاء الله لسلطهم عليكم فلقاتلوكم فإن اعتزلوكم فلم يقاتلوكم وألقوا إليكم السلم فما جعل الله لكم عليهم سبيلا |
| | | (چنین منافقانی را بکشید) مگر کسانی که با گروهی پیوند پیدا میکنند (و بدیشان پناه میبرند) که میان شما و آنان پیمان است (و برابر آن، پناهندگان به شما و ایشان مصون از تعرّض باشند)، و یا کسانی که به پیش شما میآیند و نه سر جنگ با شما دارند و نه میخواهند با قوم خود بجنگند. و اگر خداوند میخواست ایشان را بر شما چیره میکرد و آنان با شما میجنگیدند. بنابراین اگر از شما کنارهگیری کردند و با شما نجنگیدند و (بلکه) پیشنهاد صلح کردند، خداوند به شما اجازه نمیدهد که متعرّض آنان شوید (و بلکه موظّفید دستی را بفشارید که برای صلح به سوی شما دراز شدهاست). [[«یَصِلُونَ»: پناه میبرند. میپیوندند. «مِیثَاق»: پیمان. «حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ»: سینههایشان تنگ میگردد و میان انتخاب این یا آن در میمانند. «إعْتَزَلُوکُمْ»: از شما کنارهگیری و دوری کردند. «السَّلَمَ»: صلح. فرمانبرداری و تسلیم.]] |
|
584 | 4 | 91 | ستجدون آخرين يريدون أن يأمنوكم ويأمنوا قومهم كل ما ردوا إلى الفتنة أركسوا فيها فإن لم يعتزلوكم ويلقوا إليكم السلم ويكفوا أيديهم فخذوهم واقتلوهم حيث ثقفتموهم وأولئكم جعلنا لكم عليهم سلطانا مبينا |
| | | گروه دیگری را خواهید یافت که میخواهند (با اظهار ایمان در پیش شما) از ناحیهی شما در امان باشند و (با اظهار کفر در پیش کافران) از ناحیهی قوم خود در امان بمانند (و در زمان قدرت هر گروه خویشتن را فریبکارانه جزو آن دسته قلمداد کنند). هر زمان که به سوی کفر (یا جنگ با مسلمانان) خوانده شوند با سر در آن فرو میروند! پس اگر از شما دست نکشیدند و به ترک جنگ و دشمنی نگفتند و به شما پیشنهاد صلح ننمودند و دستبردار نشدند، آنان را بگیرید و (اسیر کنید و در صورت لزوم) ایشان را هر کجا یافتید بکشید. آنان کسانیند که ما (به سبب غدر و خیانتشان) دلیل آشکار و برهان واضحی برای (اسیر کردن یا کشتن) ایشان به دست شما دادهایم. [[«آخَرِینَ»: دیگران. «أَن یَأْمَنُوکُمْ وَ یَأْمَنُوا قَوْمَهُم»: این که از شما و قوم خود اطمینان حاصل کنند که در امان میمانند. «رُدُّوا»: برگردانده شدند. مراد این که از سوی مشرکان، به کفر و بتپرستی دعوت شدند. «الْفِتْنَةِ»: مراد از فتنه در اینجا کفر و جنگ با مسلمانان و بزهکاری است. «أُرْکِسُوا فِیهَا»: به بدترین وجه بدان افکنده میشوند. با سر به سوی آن باز گردانده میشوند و بدان میدوند. «ثَقِفْتُمُوهُمْ»: ایشان را دریافتید. بر آنان ظفر یافتید. «سُلْطَاناً»: حجّت و برهان. «مُبِیناً»: واضح و آشکار.]] |
|
585 | 4 | 92 | وما كان لمؤمن أن يقتل مؤمنا إلا خطأ ومن قتل مؤمنا خطأ فتحرير رقبة مؤمنة ودية مسلمة إلى أهله إلا أن يصدقوا فإن كان من قوم عدو لكم وهو مؤمن فتحرير رقبة مؤمنة وإن كان من قوم بينكم وبينهم ميثاق فدية مسلمة إلى أهله وتحرير رقبة مؤمنة فمن لم يجد فصيام شهرين متتابعين توبة من الله وكان الله عليما حكيما |
| | | هیچ مؤمنی را نسزد که مؤمن دیگری را بکشد مگر از روی خطا. کسی که مؤمنی را به خطا کشت باید که بردهی مؤمنی را آزاد کند و خونبهائی هم به کسان کشته بپردازد مگر این که آنان درگذرند (و از دریافت خونبها که صد شتر است، چشمپوشی کنند). اگر هم کشته، مؤمن و متعلّق به کافرانی بود که میان شما و ایشان جنگ و دشمنی بود، آزاد کردن بردهی مؤمنی دیهی او است (و دیگر خونبهائی به ورثهی کشته داده نمیشود). و اگر کشته، از زمرهی قومی بود که (کافر بودند و) میان شما و ایشان پیمانی برقرار بود (همچون اهل ذمّه و همپیمانان مسلمانان) پرداخت خونبها به کسان مقتول و آزادکردن بندهی مؤمنی دیهی او است. اگر هم دسترسی (به آزاد کردن برده) نداشت باید دو ماه (قاتل) پیاپی و بدون فاصله روزه بگیرد. خداوند (این را برای) توبه (ی شما) مقرّر داشته است، و خداوند آگاه (از بندگان خود و) حکیم است (در آنچه مقرّر میدارد). [[«تَحْرِیر»: حرّیّت بخشیدن. آزاد کردن. «رَقَبَةٍ»: گردن. مراد نفْس است و تسمیه کلّ به اسم جزء است. یا این که (رَقَبَة) برای تعبیر از تعداد بردگان بوده است، همچون: رأس. قبضه. دست. نفر. باب.و ... «دِیَةٌ»: خونبها. از ماده (ودی). «مُسَلَّمَةٌ»: پرداخت شده. «یَصَّدَّقُوا»: تصدّقکنند. عفو کنند. فعل مضارع باب تفعّل است. «تَوْبَةً»: قبول. تخفیف. پشیمانی. مفعولٌله یا مفعول مطلق یا حال ضمیر (ه) در (عَلَیْهِ) محذوف است.]] |
|
586 | 4 | 93 | ومن يقتل مؤمنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدا فيها وغضب الله عليه ولعنه وأعد له عذابا عظيما |
| | | و کسی که مؤمنی را از روی عمد بکشد (و از ایمان او باخبر بوده و تجاوزکارانه او را به قتل برساند و چنین قتلی را حلال بداند، کافر بشمار میآید و) کیفر او دوزخ است و جاودانه در آنجا میماند و خداوند بر او خشم میگیرد و او را از رحمت خود محروم میسازد و عذاب عظیمی برای وی تهیّه میبیند. [[«خَالِداً»: جاودانه، (وقتی که قتل را حلال بداند). ماندگاری فراوان، (وقتی که قتل را حلال نداند). یادآوری: کیفر اخروی قتل عمد، جاودانه یا زمان بسیاری در آتش دوزخ ماندن، و خشم خدا، و دوری از رحمت الله، و عذاب عظیم قیامت است. علاوه از اینها، کیفر دنیوی قاتل به قوّت خود باقی است (نگا: بقره / 178 و مائده / 45).]] |
|
587 | 4 | 94 | يا أيها الذين آمنوا إذا ضربتم في سبيل الله فتبينوا ولا تقولوا لمن ألقى إليكم السلام لست مؤمنا تبتغون عرض الحياة الدنيا فعند الله مغانم كثيرة كذلك كنتم من قبل فمن الله عليكم فتبينوا إن الله كان بما تعملون خبيرا |
| | | ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که (برای جهاد) در راه خدا به مسافرت رفتید تحقیق کنید (که با چه کسانی میجنگید. آیا مسلمانند یا کافر) و به کسی که به شما سلام کرد (و سلام نشانهی پذیرش اسلام است) مگوئید تو مؤمن نیستی و جویای مال دنیای (او) باشید. (بلکه سلام آنان را بپذیرید و پاسخ گوئید و بدانید) که در پیش خدا غنائم فراوانی است (و آن را برای شما تهیّه دیده است و بسی بهتر از ثروت و غنیمت دنیای فانی است). شما پیش از این، چنین بودید (و کفر را گردن نهاده بودید و جنگهای شما تنها انگیزهی غارتگری داشت.) ولی خداوند بر شما منّت نهاد (و نعمت اسلام را نصیبتان کرد) پس (به شکرانهی این نعمت بزرگ) تحقیق کنید. بیگمان خداوند از آنچه میکنید باخبر است. [[«ضَرَبْتُمْ»: گام برداشتید. به مسافرت رفتید. «تَبَیَّنُوا»: روشن کنید. تحقیق کنید. «تَبْتَغُونَ»: میخواهید. «عَرَض»: حُطام. کالا و متاع فانی دنیا. «کَذلِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ»: شما نیز پیش از این چنین وضعی را داشتید و کافر بودید. شما پیش از پذیرش اسلام تنها به خاطر مال دنیا میجنگیدید.]] |
|
588 | 4 | 95 | لا يستوي القاعدون من المؤمنين غير أولي الضرر والمجاهدون في سبيل الله بأموالهم وأنفسهم فضل الله المجاهدين بأموالهم وأنفسهم على القاعدين درجة وكلا وعد الله الحسنى وفضل الله المجاهدين على القاعدين أجرا عظيما |
| | | (جهاد با رعایت این همه احتیاطی که گذشت، بس بزرگ و ارزشمند است). مسلمانانی که (به جهاد نمیروند و در منازل خود) مینشینند، با مسلمانانی برابر نیستند که با مال و جان، در راه یزدان جهاد میکنند. خداوند مرتبهی والائی را نصیب مجاهدان کرده است که بالاتر از درجهی خانهنشینان است، مگر چنین خانهنشینانی دارای عذری باشند (که ایشان را از بیرون شدن برای جهاد بازداشته باشد. در این صورت درخور سرزنش نیستند، و پاداش بزرگ خود را از خدا دریافت میدارند و مرتبهی بالائی دارند). خداوند به هر یک (از دو گروه مجاهد و وانشستگان معذور) منزلت زیبا (و عاقبت والائی) وعده داده است. و خداوند مجاهدان را بر وانشستگان (بدون عذر) با دادن اجر فراوان و بزرگ، برتری بخشیده است. [[«الْقَاعِدُونَ»: نشستگان. واپس نشستگان با اجازه فرمانده. «غَیْرُ»: بدل یا صفت (الْقَاعِدُونَ) است. «أُوْلِی الضَّرَرِ»: زیان دیدگان. افراد معذور. مانند بیماران و کوران و لنگان. «أَجْراً عَظِیماً»: واژه (أَجْراً) میتواند مفعولٌبه دوم یا مفعول مطلق (فَضَّلَ) و یا منصوب به نزع خافض باشد.]] |
|
589 | 4 | 96 | درجات منه ومغفرة ورحمة وكان الله غفورا رحيما |
| | | درجات بزرگی از ناحیهی خدا (بدانان داده میشود) همراه با مغفرت و رحمت (فراوان الله. و اگر لغزشهائی هم داشتهاند) خداوند آمرزنده و مهربان است. [[«دَرَجاتٍ»: مراتب و منازل گوناگون مجاهدان، یا مراد مرتبه و درجه عظیمی است که با توجّه به مراتب و منازل دیگر، گوئی یک مرتبه و درجه نیست، بلکه مراتب و درجات است. (دَرَجاتٍ) منصوب است و بَدَل (أَجْراً) میباشد.]] |
|
590 | 4 | 97 | إن الذين توفاهم الملائكة ظالمي أنفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنا مستضعفين في الأرض قالوا ألم تكن أرض الله واسعة فتهاجروا فيها فأولئك مأواهم جهنم وساءت مصيرا |
| | | بیگمان کسانی که فرشتگان (برای قبض روح در واپسین لحظات زندگی) به سراغشان میروند و (میبینند که به سبب ماندن با کفّار در کفرستان، و هجرت نکردن به سرزمین ایمان) بر خود ستم کردهاند، بدیشان میگویند: کجا بودهاید (که اینک چنین بیدین و توشه مردهاید و بدبخت شدهاید؟ عذرخواهان) گویند: ما بیچارگانی در سرزمین (کفر) بودیم (و چنان که باید به انجام دستورات دین نرسیدیم! فرشتگان بدیشان) گویند: مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن (بتوانید بار سفر بندید و به جای دیگری) کوچ کنید؟ جایگاه آنان دوزخ است، و چه بد جایگاهی و چه بد سرانجامی! [[«تَوَفَّاهُمْ»: جان ایشان را میگیرند. به قبض روح آنان میپردازند. «ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ»: ستمکاران به خود. در اصل: ظَالِمِینَ أَنفُسِهِمْ است که نون به هنگام اضافه حذف شده است. «مَصِیراً»: جایگاه. سرانجام.]] |
|