نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
571 | 4 | 78 | أينما تكونوا يدرككم الموت ولو كنتم في بروج مشيدة وإن تصبهم حسنة يقولوا هذه من عند الله وإن تصبهم سيئة يقولوا هذه من عندك قل كل من عند الله فمال هؤلاء القوم لا يكادون يفقهون حديثا |
| | | هرکجا باشید، مرگ شما را در مییابد، اگرچه در برجهای محکم و استوار جایگزین باشید. (این ترسویان منافق) اگر خیر و خوبی (از قبیل پیروزی و غنیمت) بدیشان رسد، میگویند: این از سوی خدا است؛ و اگر بدی و مصیبتی (از قبیل خشکسالی و شکست) بدیشان رسد، میگویند: این از (شوم و نامبارکی) تو است! (بدانان) بگو: همه (ی آنچه از خوبی و بدی به شما میرسد) از سوی خدا است (و برابر قضا و قدر حق تعالی و بر پایهی نظام علّت و معلول انجام میپذیرد). این مردمان را چه شده است که نزدیک است هیچ سخنی را نفهمند (و منطق سرشان نشود؟). [[«بُرُوج»: بُرجها. باروها. «مُشَیَّدَة»: محکم. بلند. «لا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ»: کمی مانده است نفهمند و درک مطلب نکنند (نگا: بقره / 71). «حَدِیثاً»: سخن.]] |
|
572 | 4 | 79 | ما أصابك من حسنة فمن الله وما أصابك من سيئة فمن نفسك وأرسلناك للناس رسولا وكفى بالله شهيدا |
| | | (ای پیغمبر!) آنچه از خیر و خوبی (از قبیل: رفاه و نعمت و عافیت و سلامت) به تو میرسد، از (فضل) خدا (بر تو) است؛ و آنچه بلا و بدی (از قبیل: سختی و بیماری و درد و رنج) به تو میرسد از خود تو است (و به سبب قصور و گناهی است که مرتکب شدهای). ما شما را به عنوان پیغمبری برای (هدایت همهی) مردم فرستادهایم، و کافی است که خداوند گواه (بر تبلیغ تو و پذیرش یا عدم پذیرش آنان) باشد. [[«فَمِن نَّفْسِکَ»: از خود تو است. خطاب در اینجا به پیغمبر است و مراد تصویر نفس بشری است که نسبت به «خوب» و «بد» بیتفاوت آفریده نشده است، و الاّ از آن حضرت چیزی که سیّئه و گناه باشد، به وقوع نپیوسته است.]] |
|
573 | 4 | 80 | من يطع الرسول فقد أطاع الله ومن تولى فما أرسلناك عليهم حفيظا |
| | | هر که از پیغمبر اطاعت کند، در حقیقت از خدا اطاعت کرده است (چرا که پیغمبر جز به چیزی دستور نمیدهد که خدا بدان دستور داده باشد، و جز از چیزی نهی نمیکند که خدا از آن نهی کرده باشد) و هر که (به اوامر و نواهی تو) پشت کند (خودش مسؤول است و باک نداشته باش) ما شما را به عنوان مراقب (احوال) و نگهبان (اعمال) آنان نفرستادهایم (بلکه بر رسولان پیام باشد و بس). [[«تَوَلَّی»: پشت کرد. روی بتافت. «حَفِیظاً»: محافظ. مراقب.]] |
|
574 | 4 | 81 | ويقولون طاعة فإذا برزوا من عندك بيت طائفة منهم غير الذي تقول والله يكتب ما يبيتون فأعرض عنهم وتوكل على الله وكفى بالله وكيلا |
| | | (این گروه متردّد) میگویند: (از اوامر و نواهی تو فرمانبرداری و) اطاعت (میشود). ولی هنگامی که از پیش تو برخاستند و رفتند، دستهای از آنان در خفاء چیزی را تدارک میبینند که مخالف آن (اوامر و نواهی و) چیزهائی است که تو میگوئی (و ایشان را بدانها گوشزد مینمائی)! خداوند چیزهائی را که در خفاء تدارک میبینند و به چارهجوئی مینشینند بر آنان (در صحیفهی اعمالشان) مینویسد (و روزی، پادافره و جزایشان را میدهد). پس بدانان اعتنائی مکن (و از نقشهی خائنانهی ایشان باکی به خود راه مده) و به خدا توکّل کن (و کار و بار خویش را بدو تفویض نما) و کافی است که خدا وکیل و حافظ (تو) باشد. [[«طَاعَةٌ»: سمعاً و طاعةً. فرمانبرداریم. خبر مبتدای محذوفی است و تقدیر آن چنین است: أَمْرُنَا طَاعَة. «بَرَزُوا»: بیرون رفتند. خارج شدند. «بَیَّتَ»: در خفاء چارهجوئی کرد. در شب تدبیر و چارهاندیشی کرد. «أَعْرِضْ عَنْهُمْ»: بدیشان اعتناء مکن.]] |
|
575 | 4 | 82 | أفلا يتدبرون القرآن ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا |
| | | آیا (این منافقان) دربارهی قرآن نمیاندیشند (و معانی و مفاهیم آن را بررسی و وارسی نمیکنند تا به وجوب طاعت خدا و پیروی امر تو پی ببرند و بدانند که این کتاب به سبب ائتلاف معانی و احکامی که در بر دارد و این که بخشی از آن مؤیّد بخش دیگری است، از سوی خدا نازل شده است؟) و اگر از سوی غیرخدا آمده بود در آن تناقضات و اختلافات فراوانی پیدا میکردند. [[«أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ»: آیا بررسی نمیکنند و نمیاندیشند؟]] |
|
576 | 4 | 83 | وإذا جاءهم أمر من الأمن أو الخوف أذاعوا به ولو ردوه إلى الرسول وإلى أولي الأمر منهم لعلمه الذين يستنبطونه منهم ولولا فضل الله عليكم ورحمته لاتبعتم الشيطان إلا قليلا |
| | | و هنگامی که (خبر) کاری که موجب نترسیدن یا ترسیدن است (از قبیل: قوّت و ضعف، و پیروزی و شکست، و پیمان بستن با این قبیله و گسستن از آن قبیله) به آنان (یعنی منافقان یا مسلمانان ضعیفالایمان) میرسد، آن را (میان مردم) پخش و پراکنده میکنند (و اخبار را به گوش دشمنان میرسانند). اگر این گونه افراد، سخن گفتن در اینباره را به پیغمبر و فرماندهان خود واگذارند (و خبرهائی را که میشنوند فقط به مسؤولان امور گزارش دهند) تنها کسانی از این خبر ایشان اطّلاع پیدا میکنند که اهل حلّ و عقدند و آنچه بایست از آن درک و فهم مینمایند. اگر فضل و رحمت خدا شما را در بر نمیگرفت (و شما را به اطاعت از خود و پیغمبرش، و برگشت امور به پیغمبر و مسؤولان کشوری و لشکری خویش هدایت نمیکرد) جز اندکی از شما همه از اهریمن پیروی میکردید. [[«الأَمْنِ وَ الْخَوْفِ»: در اینجا مراد از امن و خوف چیزهائی است که موجب ترسیدن و نترسیدن میگردند. از قبیل: صلح و جنگ، پیروزی و شکست، و ... «أَذَاعُوا»: پخش کردند. شائع نمودند. «رَدُّوهُ»: آن را تفویض کردند. آن را ارجاع دادند. آن را گزارش نمودند. «یَسْتَنبِطُوُنَهُ»: آن را استخراج و استنباط میکنند. آن را میفهمند و از آن استفاده مینمایند. «مِنْهُمْ»: از ایشان. مرجع ضمیر (هُمْ) در عبارت: یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ، پیغمبر و اولیالامر است.]] |
|
577 | 4 | 84 | فقاتل في سبيل الله لا تكلف إلا نفسك وحرض المؤمنين عسى الله أن يكف بأس الذين كفروا والله أشد بأسا وأشد تنكيلا |
| | | در راه خدا بجنگ (حتی اگر هم تنها باشی و باک نداشته باش. چرا که وعدهی نصرت و پیروزی به تو داده شده است). تو جز مسؤول (اعمال) خود نیستی. و مؤمنان را (هم به جنگ دعوت کن و بدان) ترغیب و تحریک نما. تا این که خداوند (در پرتو شجاعت تو و شجاعت مؤمنان) قدرتکافران را باز گیرد و (شما را برابر این وعده پیروز و مؤیّد گرداند. از قدرت و شکنجهی کافران نترسید و بدانید که) قدرت خدا بیشتر و مجازات او سختتر است. [[«حَرِّضْ»: ترغیب کن. تشجیع کن. «عَسَی»: تا این که. «بَأْساً»: قوّت و قدرت. «تَنکِیلاً»: تنبیه. مجازات. از ماده نکال به معنی: عذاب.]] |
|
578 | 4 | 85 | من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها ومن يشفع شفاعة سيئة يكن له كفل منها وكان الله على كل شيء مقيتا |
| | | کسی که (در میان مردم) میانجیگری کند و میانجیگری او پسندیده (ی شرع) باشد، نصیبی از (پاداش) آن خواهد داشت، و کسی که میانجیگری کند و میانجیگری او ناپسند (شرع) باشد، بهرهای از (پادافره) آن خواهد داشت، و (پشتیبانی از حق بیپاداش نمیماند، و پشتیبانی از باطل بیپادافره نخواهد بود) خداوند بر هر چیزی چیره است (و همه چیز را میپاید). [[«یَشْفَعْ»: میانجیگری کند. یاری و کمک کند. «نَصِیب»: بهره. پاداش مضاعف (نگا: انعام / 160). «کِفْلٌ»: بهره. پاداش برابر. پادافره. «مُقِیتاً»: چیره. مقتدر. نگهبان. حاضر و ناظر.]] |
|
579 | 4 | 86 | وإذا حييتم بتحية فحيوا بأحسن منها أو ردوها إن الله كان على كل شيء حسيبا |
| | | هرگاه شما را درودی دادند (اعم از سلام کردن و دعا نمودن و احترام گذاردن) به گونهی زیباتر و بهتر از آن یا (دست کم) همانند آن، آن را پاسخ گوئید. بیگمان خداوند حسابرس هر چیزی است (و حساب هر چیزی را دارد). [[«حُیِّیتُمْ»: بر شما سلام شد. «حَسِیباً»: مُحاسب. حسابرس.]] |
|
580 | 4 | 87 | الله لا إله إلا هو ليجمعنكم إلى يوم القيامة لا ريب فيه ومن أصدق من الله حديثا |
| | | جز خدا، خدائی نیست. حتماً شما را (بعد از مرگ زنده میگرداند و) در روزی که شکّی در (وقوع) آن نیستگرد میآورد. (خدا است که این را میگوید) و چه کسی از خدا راستگوتر است؟! [[«حَدِیثاً»: سخن. تمییز است.]] |
|