نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
502 | 4 | 9 | وليخش الذين لو تركوا من خلفهم ذرية ضعافا خافوا عليهم فليتقوا الله وليقولوا قولا سديدا |
| | | بر مردم لازم است (که بر یتیمان ستم نکنند و) بترسند از این که انگار خودشان دارند میمیرند و فرزندان درمانده و ناتوانی از پس خود برجای میگذارند و نگران حال ایشان میباشند (که آیا دیگران دربارهی آنان چه روا میدارند؟ پس هم اینک آنچه از مردم انتظار دارند که در حق فرزندانشان انجام دهند، خودشان در حق یتیمان مردم روا دارند و بالِ مهر و محبّت بر سر نوباوگان بیپناه بکشند). پس از خدا بترسند و با یتیمان با متانت و محبّت سخن بگویند. [[«مِنْ خَلْفِهِمْ»: از پس خود. «ضِعَافاً»: جمع ضعیف، کوچک و درمانده.]] |
|
503 | 4 | 10 | إن الذين يأكلون أموال اليتامى ظلما إنما يأكلون في بطونهم نارا وسيصلون سعيرا |
| | | بیگمان کسانی که اموال یتیمان را به ناحق و ستمگرانه میخورند، انگار آتش در شکمهای خود (میریزند و) میخورند. (چرا که آنچه میخورند سبب دخول ایشان به دوزخ میشود) و (در روز قیامت) با آتش سوزانی خواهند سوخت. [[«ظُلْماً»: حال، تمییز، مفعولٌله، و مفعول مطلق میتواند باشد. «سَیَصْلَوْنَ»: خواهند سوخت. داخل خواهند شد. این فعل با حرف باء و بدون آن متعدّی است. «سَعِیراً»: آتش برافروخته. فَعیل به معنی مَفْعول است.]] |
|
504 | 4 | 11 | يوصيكم الله في أولادكم للذكر مثل حظ الأنثيين فإن كن نساء فوق اثنتين فلهن ثلثا ما ترك وإن كانت واحدة فلها النصف ولأبويه لكل واحد منهما السدس مما ترك إن كان له ولد فإن لم يكن له ولد وورثه أبواه فلأمه الثلث فإن كان له إخوة فلأمه السدس من بعد وصية يوصي بها أو دين آباؤكم وأبناؤكم لا تدرون أيهم أقرب لكم نفعا فريضة من الله إن الله كان عليما حكيما |
| | | خداوند دربارهی (ارث بردن) فرزندانتان (و پدران و مادرانتان) به شما فرمان میدهد و بر شما واجب میگرداند که (چون مُردید و دخترانی و پسرانی از خود به جای گذاشتید) بهرهی یک مرد به اندازهی بهرهی دو زن است. اگر فرزندانتان همه دختر بودند و تعدادشان (دو و یا) بیشتر از دو بود، دو سوم ترکه بهرهی ایشان است، و اگر ورثه تنها یک دختر باشد، نصف ترکه از آن او است، (و چه ورثه یک دختر و چه بیشتر باشند، باقیماندهی ترکه متعلّق به سایر ورثه بر حسب استحقاق است). اگر مرده دارای فرزند و پدر و مادر باشد، به هر یک از پدر و مادر یک ششم ترکه میرسد (و باقیمانده بین فرزندان او به ترتیب سابق تقسیم میگردد). و اگر مرده دارای فرزند (یا نوه) نباشد و تنها پدر و مادر از او ارث ببرند، یک سوم ترکه به مادر میرسد (و باقیمانده از آن پدر خواهد بود). اگر مرده (علاوه از پدر و مادر) برادرانی (یا خواهرانی، از پدر و مادر یا از یکی از آن دو) داشته باشد، به مادرش یک ششم میرسد. (همهی این سهام مذکور) پس از انجام وصیّتی است که مرده میکند و بعد از پرداخت وامی است که بر عهده دارد (و پرداخت وام مقدّم بر انجام وصیّت است). شما نمیدانید پدران و مادران و فرزندانتان کدام یک برای شما سودمندترند. (خیر و صلاح در آن چیزی است که خدا بدان دستور داده است). این فریضهی الهی است و خداوند دانا (به مصالح شما) و حکیم است (در آنچه بر شما واجب نموده است). [[«حَظّ»: بهره. سهم. «لا تَدْرُونَ»: نمیدانید. نمیفهمید. «إِخْوَة»: جمع اخ، برادران. واژه (إِخْوَة) در اینجا و در (نساء / 176، یوسف / 5، 7، 58، 100، و حجرات / 10) از راه تغلیب بر (أَخَوات) یعنی خواهران نیز اطلاق شده است. «نَفْعاً»: تمییز است. «فَرِیضَةً»: مفعول مطلق است و تقدیر چنین است: فَرَضَ اللهُ ذلِکَ فَریضَةً. یا حال است و مصدر به معنی اسم مفعول یعنی (مَفْرُوضَة) آمده است.]] |
|
505 | 4 | 12 | ولكم نصف ما ترك أزواجكم إن لم يكن لهن ولد فإن كان لهن ولد فلكم الربع مما تركن من بعد وصية يوصين بها أو دين ولهن الربع مما تركتم إن لم يكن لكم ولد فإن كان لكم ولد فلهن الثمن مما تركتم من بعد وصية توصون بها أو دين وإن كان رجل يورث كلالة أو امرأة وله أخ أو أخت فلكل واحد منهما السدس فإن كانوا أكثر من ذلك فهم شركاء في الثلث من بعد وصية يوصى بها أو دين غير مضار وصية من الله والله عليم حليم |
| | | و برای شما نصف دارائی به جای ماندهی همسرانتان است، اگر فرزندی (از شما یا از دیگران و یا نوه یا نوادگانی) نداشته باشند (و باقی ترکه، برابر آیهی قبلی، به فرزندانشان و پدران و مادرانشان تعلّق میگیرد) و اگر فرزندی داشته باشند، سهم شما یک چهارم ترکه است (و باقیماندهی ترکه به ذویالفروض و عصبه، یا ذویالأرحام یا بیتالمال میرسد. به هرحال چه فرزندی نداشته باشند و چه فرزندی داشته باشند، سهم شما) پس از انجام وصیّتی است که کردهاند و پرداخت وامی است که بر عهده دارند (و پرداخت وام بر انجام وصیّت مقدّم است). و برای زنان شما یک چهارم ترکهی شما است اگر فرزندی (یا نوه و نوادگانی از آنان یا از دیگران) نداشته باشید. (اگر همسر یک نفر باشد، یک چهارم را تنها دریافت میدارد، و اگر دو همسر و بیشتر باشند، یک چهارم به طور مساوی میانشان تقسیم میگردد. باقیماندهی ترکه به خویشاوندان و وابستگان به ترتیب استحقاق میرسد). و اگر شما فرزندی (یا نوه و نوادگانی) داشتید، سهمیّهی همسرانتان یک هشتم ترکه بوده (و بقیّهی ترکه به فرزندانتان و پدران و مادرانتان - همان گونه که ذکر شد - میرسد. البتّه) پس از انجام وصیّتی است که میکنید و بعد از وامی است که بر عهده دارید. و اگر مردی یا زنی به گونهی کَلالَه ارث از آنان برده شد (و فرزند و پدری نداشتند) و برادر (مادری) یا خواهر (مادری) داشتند، سهم هر یک از آن دو، یک ششم ترکه است (و فرقی میان آن دو نیست) و اگر بیش از آن (تعداد، یعنی یک برادر مادری و یک خواهر مادری) بودند، آنان در یک سوم با هم شریکند (و به طور یکسان یک سوم را میان خود تقسیم میکنند. البتّه این هم) پس از انجام وصیّتی است که بدان توصیه شده است و یا پرداخت وامی است که بر عهدهی مرده است. وصیّت و وامی که (به بازماندگان) زیان نرساند (یعنی وصیّت از بیش از یک سوم نباشد و مرده از روی غرض اقرار به وامی نکند که بر عهدهی او نیست، و یا صرف نظر از وامی نکند که بر دیگران دارد.و ...). این سفارش خدا است و خدا دانا (به آن چیزی است که به نفع شما است و آگاه از نیّات وصیّتکنندگان میباشد) و شکیبا است (و شتابی در عقاب شما ندارد؛ چرا که چه بسا پشیمان شوید و به سویش برگردید). [[«یُورَثُ»: از او ارث برده میشود. ثلاثی مجرّد است و متعدّی به (مِنْ) محذوف است و تقدیر آن چنین است: یُورَثُ مِنْهُ. «کَلالَةً»: کسی که بمیرد و پدر و فرزندی نداشته باشد. وارثی که پدر یا فرزند مرده نباشد. حال برای ضمیر فعل (یُورَثُ) است. «إِمْرَأَة»: زن. عطف بر (رَجُلٌ) است. «لَهُ»: ضمیر (هُ) به صورت مفرد ذکر شده است چون معطوف بعد از حرف (أَوْ) قرار گرفته است و (أَوْ) برای یکی از دو طرف است. همچنین در مواردی که معطوف و معطوفٌعلیه در میان است میتوان ضمیر را با توجّه به هر یک از آن دو برگزید و در اینجا از راه تغلیب و با توجّه به معطوفٌعلیه ضمیر مفرد مذکّر غائب به کار رفته است. «غَیْرَ مُضَآرٍّ»: غیر زیانرسان. واژه (غیر) حال نائب فاعل مستتر در فعل (یُوصی) است. «أَخٌ أَوْ أُخْتٌ»: مراد برادر مادری یا خواهر مادری است. «وَصِیَّةً»: مفعول مطلق است و تقدیر چنین است: یُوصِیکُمُ اللهُ بِذلِکَ وَصِیَّةً. «حَلِیمٌ»: شکیبا. از زمره اسماء الله است و یعنی: خداوند در عقوبت شتاب روا نمیدارد.]] |
|
506 | 4 | 13 | تلك حدود الله ومن يطع الله ورسوله يدخله جنات تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها وذلك الفوز العظيم |
| | | این (احکام راجع به یتیمان و وصیّت و سهام مواریث) حدود خدا (در میان حق و باطل) است و (آنها را محترم شمارید و از آنها درنگذرید و بدانید که) هرکس از خدا و پیغمبرش (در آنچه بدان دستور دادهاند) اطاعت کند، خدا او را به باغهای (بهشت) وارد میکند که در آنها رودبارها روان است و (چنین کسانی) جاودانه در آن میمانند و این پیروزی بزرگی است. [[«خَالِدِینَ فِیهَا»: جاودانگانند در بهشت. حال است برای ضمیر (هُ) در فعل (یُدْخِلْهُ) که مرجع آن (مَنْ) است و (خَالِدِینَ) با توجّه به معنی (مَنْ) جمع آمده است.]] |
|
507 | 4 | 14 | ومن يعص الله ورسوله ويتعد حدوده يدخله نارا خالدا فيها وله عذاب مهين |
| | | و آن کس که از خدا و پیغمبرش نافرمانی کند و از مرزهای (قوانین) خدا درگذرد، خداوند او را به آتش (عظیم دوزخ) وارد میگرداند که جاودانه در آن میماند و (علاوه از آن) او را عذاب خوارکنندهای است. [[«خَالِداً»: جاودانه. حال است برای ضمیر (هُ) در (یُدْخِلْهُ) که با توجّه به لفظ (مَنْ) مفرد بیان شده است. «مُهِینٌ»: خوارکننده.]] |
|
508 | 4 | 15 | واللاتي يأتين الفاحشة من نسائكم فاستشهدوا عليهن أربعة منكم فإن شهدوا فأمسكوهن في البيوت حتى يتوفاهن الموت أو يجعل الله لهن سبيلا |
| | | و کسانی که از زنان شما مرتکب زنا میشوند، چهار نفر از (مردان عادل) خودتان را به عنوان شاهد بر آنان به گواهی طلبید، پس اگر گواهی دادند، آنان را در خانههای (خود برای حفظ ایشان و دفع هرگونه شرّ و فسادی) نگاه دارید تا مرگشان فرا میرسد یا این که خداوند راهی را برای (زندگی پاک و درست، یا عقوبت) آنان (با ازدواج یا توبه، یا وضع حکم دیگری) باز میکند. [[«فَاحِشَةً»: زنا. برخی فاحشه را در اینجا به معنی سِحاق دانستهاند و آن عبارت است از این که دو زن فرج خود را به هم بمالند (نگا: المصحف المیسّر: عبدالجلیل عیسی، صفحه 101). «یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ»: مرگ آنان را در مییابد. «أَوْ یَجْعَلَ ... سَبِیلاً»: این راه را سوره نور آیه دو، مشخّص کرده است.]] |
|
509 | 4 | 16 | واللذان يأتيانها منكم فآذوهما فإن تابا وأصلحا فأعرضوا عنهما إن الله كان توابا رحيما |
| | | و مرد و زنی که از شما زنا میکنند (و متزوّج نمیباشند) آنان را بیازارید (و بعد از شهادت چهار نفر مرد عادل، توبیخشان نمائید). ولی اگر توبه کردند (و از کردهی خود پشیمان شدند) و به اصلاح (حال و تغییر احوال خود) پرداختند، دست از آنان بدارید (و نه با گفتار و نه با کردار، ایشان را به دنبال عقوبت لازم نیازارید و گذشته را به یادشان نیارید؛ چرا که) بیگمان خداوند بسیار توبهپذیر و مهربان است. [[«أَللَّذَانِ»: مرد و زنی که. در اینجا از راه تغلیب موصول مذکّر به کار رفته است. برخی آن را: (دو مردی که باهم عمل لواط انجام دادهاند) معنی کردهاند. «آذُوهُمَا»: آن دو را عذاب کنید. در آغاز اسلام، کمیّت و کیفیّت تعزیر به امّت اسلامی واگذار شده بود، ولی بعدها حدود و ثغور آن با آیه دوم سوره نور و با حدیث نبوی مشخّص گردید، و عقاب زن و مرد سنگسار، و عقاب پسر و دختر صد تازیانه و یک سال تبعید تعیین شد (نگا: تفسیرالمراغی، جلد دوم، صفحه 206). «أَعْرِضُوا عَنْهُمَا»: از آنان دست بردارید. یادآوری: گروهی از محقّقان، آیههای 15 و 16 سوره نساء را منسوخ میدانند، و گروه دیگری آنها را منسوخ نمیدانند و آیه 15 را مربوط به حکم سِحاق و آیه 16 را مربوط به حکم لواط و آیه 2 سوره نور را مربوط به حکم زنا میدانند (نگا: التفسیرالقرآنی للقرآن: عبدالکریم خطیب، جلد دوم، صفحات 718 - 725).]] |
|
510 | 4 | 17 | إنما التوبة على الله للذين يعملون السوء بجهالة ثم يتوبون من قريب فأولئك يتوب الله عليهم وكان الله عليما حكيما |
| | | بیگمان خداوند تنها توبهی کسانی را میپذیرد که از روی نادانی (و سفاهت و حماقت ناشی از شدّت خشم و غلبهی شهوت بر نفس) به کار زشت دست مییازند، سپس هرچه زودتر (پیش از مرگ، به سوی خدا) برمیگردند (و از کردهی خود پشیمان میگردند)، خداوند توبه و برگشت آنان را میپذیرد. و خداوند آگاه (از مصالح بندگان و صدق نیّت توبهکنندگان است و) حکیم است (و از روی حکمت درگاه توبه را بر روی توبهکنندگان باز گذاشته است). [[«إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللهِ»: پذیرش توبه بر خدا است. واژه (عَلی) را به معنی (مِنْ) و (عِندَ) نیز گرفتهاند. «بِجَهالَةٍ»: به سبب حماقت و سفاهت. «مِن قَریبٍ»: به زودی، و آن پیش از فرارسیدن مرگ، یا دستگیری بزهکار است.]] |
|
511 | 4 | 18 | وليست التوبة للذين يعملون السيئات حتى إذا حضر أحدهم الموت قال إني تبت الآن ولا الذين يموتون وهم كفار أولئك أعتدنا لهم عذابا أليما |
| | | توبهی کسانی پذیرفته نیست که مرتکب گناهان میگردند (و به دنبال انجام آنها مبادرت به توبه نمینمایند و بر کردهی خویش پشیمان نمیگردند) تا آن گاه که مرگ یکی از آنان فرا میرسد و میگوید: هم اینک توبه میکنم (و پشیمانی خویش را اعلام میدارم). همچنین توبهی کسانی پذیرفته نیست که بر کفر میمیرند (و جهان را کافرانه ترک میگویند). هم برای اینان و هم آنان عذاب دردناکی را تهیّه دیدهایم. [[«أَعْتَدْنَا»: آماده کردهایم. فراهم آوردهایم.]] |
|