نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4935 | 55 | 34 | فبأي آلاء ربكما تكذبان |
| | | پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار میکنید؟! |
|
4936 | 55 | 35 | يرسل عليكما شواظ من نار ونحاس فلا تنتصران |
| | | آتش بیدود و مِس گداخته به سوی شما روانه میگردد و بر سر شما ریخته میشود، و شما همدیگر را نمیتوانید یاری بدهید. [[«شُوَاظٌ»: آتش بیدود. زبانه و شعله خالص. چه بسا مراد جرقهها و اشعههای کیهانی و شدت حرارت برخورد با اتمسفر زمین و دیگر چیزها باشد که به هنگام سفرهای فضائی بر سر راه سفینهها قرار دارند. «نُحَاسٌ»: دود. شعله آمیخته با دود. آتشِ مِسگونه. مِس مذاب یا خود مِس که فلز مشهوری است. چه بسا مراد گدازهها و گازها و اشعههای مختلف کیهانی باشد. معنی دیگر آیه: آتش و دود شما را در برمیگیرد و در نتیجه نمیتوانید خویشتن را یاری دهید و از حضور و استقرار در دادگاه قیامت خود را رهائی بخشید.]] |
|
4937 | 55 | 36 | فبأي آلاء ربكما تكذبان |
| | | پس کدامین نعمت پروردگارتان را تکذیب و انکار میکنید؟! |
|
4938 | 55 | 37 | فإذا انشقت السماء فكانت وردة كالدهان |
| | | بدانگاه که آسمان شکافته شود، و گلگون گردد همچون روغن گداخته (حوادث هولناکی رخ میدهد که به گفتار در نمیآید). [[«إِذا»: شرطیه است و جواب آن محذوف است و ممکن است در تقدیر چنین باشد: فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَآءُ فَکَانَتْ وَرْدَةً کَالدِّهَانِ، کَانَ مَا کَانَ مِمَّا لا تُطِیقُهُ قُوَّةُ الْبَیَانِ (نگا: آلوسی). «وَرْدَةً»: گُل سرخ. سرخ تیره. گلرنگ و گلگون. «دِهَان»: روغن داغ. چرم سرخ. برخی آن را جمع (دُهْن) یعنی روغنها گرفتهاند. وجه شبه این که: آسمان در رنگ یا رنگارنگ بودن، به گُل و روغن مذاب، و یا این که از لحاظ رنگ به گُل، و از لحاظ گداختگی به روغن داغ تشبیه شده است. یعنی آسمان به رنگ سرخ درمیآید و همچون روغن داغ و مذاب روان میگردد.]] |
|
4939 | 55 | 38 | فبأي آلاء ربكما تكذبان |
| | | پس کدامین نعمت پروردگارتان را تکذیب و انکار میکنید؟! |
|
4940 | 55 | 39 | فيومئذ لا يسأل عن ذنبه إنس ولا جان |
| | | در آن روز هیچ پری و انسانی از گناهش پرسش نمیگردد (چرا که آن روز زمان تخریب جهان است؛ نه وقت سؤال و پرسش یزدان). [[«لا یُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ ...»: یا مراد این است که هنوز وقت پرسش فرا نرسیده است، و یا این که پرسش مهربانانهای در میان نیست تا از طرف بخواهند جبران مافات کند و یا این که عذر تقصیر بیاورد (نگا: قصص / 78) والا از یکایک گناهان پرسیده میشود (نگا: حجر / 92، نحل / 56، صافات / 24).]] |
|
4941 | 55 | 40 | فبأي آلاء ربكما تكذبان |
| | | پس کدامین نعمت پروردگارتان را تکذیب و انکار میکنید؟! |
|
4942 | 55 | 41 | يعرف المجرمون بسيماهم فيؤخذ بالنواصي والأقدام |
| | | گناهکاران با قیافههایشان شناخته میشوند، و ایشان با سرها و پاها گرفتار میگردند. [[«النَّوَاصِی»: جمع نَاصِیَة، جلو سر. پیشانی. کاکل. «الأقْدَامِ»: جمع قَدَم، پاها. «یُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَ الأقْدَامِ»: سراپا به غل و زنجیر کشیده میشوند. فرشتگان سرهای ایشان را و پاهای آنان را میگیرند و کشان کشان با خود میبرند، و یا به میان دوزخشان میاندازند (نگا: علق / 15). «یُؤْخَذُ»: نائب فاعل آن (بِالنَّوَاصِی وَالأقْدَامِ) است، این است که به صورت مفرد آمده است.]] |
|
4943 | 55 | 42 | فبأي آلاء ربكما تكذبان |
| | | پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار میکنید؟! |
|
4944 | 55 | 43 | هذه جهنم التي يكذب بها المجرمون |
| | | این همان دوزخی است که گناهکاران پیوسته آن را دروغ مینامند و تکذیبش میکنند. [[«هذِهِ ...»: مخاطب شخص پیغمبر و به تبع همه مسلمانانند که در دنیا خدا بدیشان میفرماید: این همان دوزخی است که. برخی هم مخاطبان را حاضران در محشر میدانند و معتقدند که این سخن در قیامت بدیشان گفته میشود. این همان دوزخی است که گناهکاران در دنیا پیوسته آن را دروغ مینامیدند و تکذیبش میکردند.]] |
|