نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4790 | 53 | 6 | ذو مرة فاستوى |
| | | همان کسی که دارای خرد استوار و اندیشهی وارسته است. سپس او (به صورت فرشتگی خود و با بالهائی که کرانههای آسمان را پر کرده بود) راست ایستاد. [[«مِرَّةٍ»: تیزهوشی. خرد استوار. پختگی اندیشه. دقت و وارستگی. «ذُومِرَّةٍ»: تیزهوش و خردمند. دقیق و تیزبین. «إِسْتَوی»: به پا خاست. راست ایستاد. در مأموریت خود چیره و توانا شد. مراد نمایان شدن جبرئیل در آغاز وحی است به شکل اصلی فرشتگی و با قیافه واقعی و با بالهائی که افق کوههای دور و بر غار حراء را پر کرده بود (نگا: فاطر / 1، تکویر / 19 - 23). حرف (ف) یا سببیه است. یعنی: به سبب قوّت و قدرتی که داشت، خویشتن را نمودار کرد. و یا عاطفه است. یعنی: بعد از ابلاغ و تعلیم وحی، به صورت اصلی خود ظاهر شد (نگا: قاسمی).]] |
|
4791 | 53 | 7 | وهو بالأفق الأعلى |
| | | در حالی که او در جهت بلند (آسمان رو به روی بیننده) قرار داشت. [[«الأفُقِ»: جهت. واژه افق، به معنی کناره آسمان، اصطلاح خاص علماء هیئت است و در اینجا مراد نیست (نگا: المصحف المیسر). «الأفُقِ الأعْلی»: جهت بالای سر بیننده.]] |
|
4792 | 53 | 8 | ثم دنا فتدلى |
| | | سپس (جبرئیل) پائین آمد و سر در نشیب گذاشت. [[«دَنَا»: نزدیک شد. «تَدَلّی»: سر در نشیب گذاشت. رو به پائین آمد.]] |
|
4793 | 53 | 9 | فكان قاب قوسين أو أدنى |
| | | تا آنکه فاصلهی او (و محمّد) به اندازهی دو کمان یا کمتر گردید. [[«قَابَ»: اندازه. مقدار. قدر. «قَابَ قَوْسَیْنِ»: مقدار طول دو کمان. در قدیم ادوات و ابزار اندازهگیری مسافات و فواصلِ کم عربها، کمان، نیزه، ذراع، و وَجَب بود (نگا: المصحف المیسر). «أَدْنی»: نزدیکتر. کمتر.]] |
|
4794 | 53 | 10 | فأوحى إلى عبده ما أوحى |
| | | پس جبرئیل به بندهی خدا (محمّد) وحی کرد آنچه میبایست وحی کند. [[«أَوْحی»: وحی کرد. پیام داد. فاعل جبرئیل است. «عَبْدِهِ»: مرجع ضمیر (ه) خدا است.]] |
|
4795 | 53 | 11 | ما كذب الفؤاد ما رأى |
| | | دل (محمّد) تکذیب نکرد چیزی را که او (با چشم سر) دیده بود. [[«الْفُؤَادُ»: دل پیغمبر (. «مَا»: مراد شکل و قیافه جبرئیل است. «رَأی»: محمد دید.]] |
|
4796 | 53 | 12 | أفتمارونه على ما يرى |
| | | آیا با او دربارهی چیزی که دیده است، ستیزه میکنید؟ [[«تُمَارُونَهُ»: با او مجادله و ستیزهگری میکنید (نگا: کهف / 22، شوری / 18).]] |
|
4797 | 53 | 13 | ولقد رآه نزلة أخرى |
| | | او که بار دیگر (در شب معراج) وی را دیده است. [[«نَزْلَةً»: دفعه. یک بار. مراد شب معراج است.]] |
|
4798 | 53 | 14 | عند سدرة المنتهى |
| | | نزد سدرةالمنتهی. [[«سِدْرَةِ الْمُنتَهی»: مکانی است در آسمانها.]] |
|
4799 | 53 | 15 | عندها جنة المأوى |
| | | بهشت که منزل (و مأوای متّقیان) است در کنار آن است. [[«جَنَّةُ الْمَأْوی»: اضافه موصوف به صفت خود است، همچون مسجد الجامع، و یا این که اضافه بیانیه است (نگا: آلوسی).]] |
|