نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3575 | 33 | 42 | وسبحوه بكرة وأصيلا |
| | | و بامدادان و شامگاهان (و در همه وقت و آن) به تسبیح و تقدیس او بپردازید. [[«بُکْرَةً»: بامدادان. اوّل روز. «أَصِیلاً»: شامگاهان. آخر روز.]] |
|
3576 | 33 | 43 | هو الذي يصلي عليكم وملائكته ليخرجكم من الظلمات إلى النور وكان بالمؤمنين رحيما |
| | | او کسی است که به شما عنایت و مرحمت میکند، و فرشتگانش برای شما تقاضای بخشش و آمرزش مینمایند، تا یزدان (جهان در پرتو الطاف خود و دعای فرشتگان) شما را از تاریکیهای (کفر و ضلالت) بیرون آورد و به نور (ایمان و هدایت) برساند. چرا که او پیوسته نسبت به مؤمنان مهربان بوده است. [[«یُصَلِّی»: این فعل از ماده (صَلاة) است که به معنی توجّه و عنایت و مهربانی و عطوفت است. در اینجا مراد از (صَلاة) خدا رحمت، و از (صَلاة) فرشتگان طلب مغفرت و مرحمت است (نگا: غافر / 7 - 9).]] |
|
3577 | 33 | 44 | تحيتهم يوم يلقونه سلام وأعد لهم أجرا كريما |
| | | درودشان (از جانب خدا) در روزی که او را ملاقات و دیدار میکنند، امن و امانتان باد است، و خدا برای آنان پاداش گرانبها و ارزشمندی را فراهم ساخته است. [[«تَحِیَّتُهُمْ»: درود ایشان. میتواند مراد درود مؤمنان به یکدیگر (نگا: یونس / 10، ابراهیم / 23) یا درود خدا بدیشان (نگا: یس / 58) و یا درود فرشتگان به آنان باشد (نگا: رعد / 23 و 24). «یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ»: روزی که خدا را دیدار میکنند. مراد روز قیامت است (نگا: کهف / 110، توبه / 77). «کَرِیماً»: گرانبها. ارزشمند.]] |
|
3578 | 33 | 45 | يا أيها النبي إنا أرسلناك شاهدا ومبشرا ونذيرا |
| | | ای پیغمبر! ما تو را به عنوان گواه و مژدهرسان و بیمدهنده فرستادیم. [[«شَاهِداً»: گواهی دهنده به حق. یعنی وجود مبارک پیغمبر، با اوصاف و اخلاق زیبایش، و ارائه برنامههای سازنده مکتوب در قرآن و منظور در افعال و اقوالش، گواه بر حقّانیّت مکتب آسمانی اسلام است. گواه بر احوال و اعمال امت اسلامی است، همان گونه که هر پیغمبری شاهد و گواه بر امت خویش است، و جملگی پیغمبران چنین گواهی و شهادتی را در روز قیامت اداء خواهند فرمود (نگا: نساء / 41). «مُبَشِّراً»: مژده دهنده مؤمنان به بهشت و سعادت سرمدی. «نَذِیراً»: بیم دهنده کافران به دوزخ و عذاب ابدی.]] |
|
3579 | 33 | 46 | وداعيا إلى الله بإذنه وسراجا منيرا |
| | | و به عنوان دعوت کننده به سوی خدا طبق فرمان الله، و به عنوان چراغ تابان. [[«دَاعِیاً»: دعوت کننده. «بِإِذْنِهِ»: برابر فرمان خدا و طبق برنامه الله. با توفیق خدا و در پرتو راهگشائی او. «سِرَاجاً»: چراغ. «مُنِیراً»: نورانی. نوربخش. «سِرَاجاً مُنِیراً»: مراد از چراغ روشن، خورشید تابان است (نگا: نوح / 16). یعنی وجود خورشید گونه پیغمبر، تاریکیهای جهل و شرک و کفر را از افق آسمان روح انسانها میزداید، و راه منتهی به سعادت را برای همگان روشن مینماید.]] |
|
3580 | 33 | 47 | وبشر المؤمنين بأن لهم من الله فضلا كبيرا |
| | | (ای پیغمبر!) به مؤمنان مژده بده که ایشان از سوی خدا نعمت فراوانی (و برتری عظیمی، در دنیا و آخرت) دارند. [[«فَضْلاً کَبِیراً»: خیر و نعمت فراوان. یعنی خداوند آن قدر از فضل خود به مؤمنان میبخشد که موازنه میان عمل و پاداش را به کلّی به هم میزند (نگا: بقره / 261، انعام / 160، سجده / 17). برتری بزرگ بر سائر ملّتها.]] |
|
3581 | 33 | 48 | ولا تطع الكافرين والمنافقين ودع أذاهم وتوكل على الله وكفى بالله وكيلا |
| | | و از کافران و منافقان فرمانبرداری مکن، و اعتنائی به اذیّت و آزارشان نداشته باش، و بر خدا تکیه کن، و همین بس که خدا حامی و مدافع باشد. [[«لا تُطِعْ ...»: مخاطب پیغمبر و مراد پیروان او است. «دَعْ»: رها کن. مراد از رهائی در اینجا بیاعتنائی و ناچیز شمردن است. «وَکِیلاً»: (نگا: نساء / 81).]] |
|
3582 | 33 | 49 | يا أيها الذين آمنوا إذا نكحتم المؤمنات ثم طلقتموهن من قبل أن تمسوهن فما لكم عليهن من عدة تعتدونها فمتعوهن وسرحوهن سراحا جميلا |
| | | ای مؤمنان! هنگامی که با زنان مؤمنه ازدواج کردید و پیش از همبستری با ایشان، آنان را طلاق دادید، برای شما عدّهای بر آنان نیست تا حساب آن را نگاه دارید. ایشان را از هدیّهی مناسبی بهرهمند سازید و به گونهی محترمانه و زیبائی آنان را آزاد و رها سازید. [[«نَکَحْتُمْ»: به ازدواج درآوردید. مراد از نکاح در اینجا، عقد ازدواج است. «الْمُؤْمِنَاتِ»: زنان مؤمنه. این تعبیر زنان کتابیه را خارج نمیسازد و تنها بیانگر اغلبیّت است. «أَن تَمَسُّوهُنَّ»: مراد از مسّ، جماع یعنی نزدیکی زناشوئی است. «تَعْتَدُّونَهَا»: از مصدر اعتداد، به معنی حساب نگاه داشتن، مراد این است که اگر طلاق قبل از دخول واقع شود، نگاه داشتن عدّه لازم نیست. از این حکم، زنِ شوهرمرده مستثنی است و باید چهار ماه و ده روز عدّه نگاه دارد (نگا: تفسیر قاسمی). «فَمَتِّعُوهُنَّ»: مراد این است که اگر مهریّهای تعیین شده، نصف آن پرداخت میشود (نگا: بقره / 237) و اگر مهریّهای معیّن نشده است، حق متاع و هدیّه مناسب داده میشود (نگا: بقره / 236). «سَرَاحاً جَمِیلاً»: (نگا: احزاب / 28).]] |
|
3583 | 33 | 50 | يا أيها النبي إنا أحللنا لك أزواجك اللاتي آتيت أجورهن وما ملكت يمينك مما أفاء الله عليك وبنات عمك وبنات عماتك وبنات خالك وبنات خالاتك اللاتي هاجرن معك وامرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبي إن أراد النبي أن يستنكحها خالصة لك من دون المؤمنين قد علمنا ما فرضنا عليهم في أزواجهم وما ملكت أيمانهم لكيلا يكون عليك حرج وكان الله غفورا رحيما |
| | | ای پیغمبر! ما برای تو (جهت توفیق در کار تبلیغ دعوت و چیزهای دیگر) حلال کردهایم همسرانت را که مهرشان را پرداختهای، و همچنین کنیزانی را که خدا در جنگ بهرهی تو ساخته است، و عموزادگان، و عمّهزادگان، و دائیزادگان و خالهزادگانی که با تو مهاجرت کردهاند، و زن باایمانی که خویشتن را به پیغمبر ببخشد و پیغمبر بخواهد او را به ازدواج خود درآورد، که (این یکی) خاصّ تو است و برای سائر مؤمنان جایز نیست (بدون مهریّه و از راه هبه، زنی را به ازدواج خود درآورند). ما خودمان میدانیم برای مؤمنان در مورد همسرانشان و کنیزانشان چه احکامی (همچون نفقه و مهریّه و شاهدان عقد و عدم تجاوز از چهار زن) مقرّر میداریم. (اشارهای به علم خود، یعنی سرچشمهی احکام گذشته به خاطر آن است) تا این که (از احکامی که خاصّ تو است دلتنگ نبوده و) رنجی گریبانگیر تو نشود. خداوند آمرزنده و مهربان است. [[«أَحْلَلْنَا»: حلال کردهایم. جائز نمودهایم. «أُجُورَهُنَّ»: مهریّههای ایشان (نگا: نساء / 24 و 25، مائده / 5، ممتحنه / 10). «أَفَآءَ اللهُ عَلَیْکَ»: غنیمت تو کرده و بهره جنگی تو ساخته است. «إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ»: اگر خود را هبهی پیغمبر کرد و مهریّهای را نخواست. «خَالِصَةً لَکَ»: ویژه تو است. واژه (خَالِصَةً) حال (إِمْرَأَةً) است، و صفت مصدر محذوف است و تقدیر چنین است: هِبَةً خَالِصَةً. «لِکَیْلا»: تا این که. مقصود این است، احکامی که اختصاص به تو دارد، و احکامی که به سایر مؤمنان مربوط است، از علم و حکمت صادر میشود و هیچ یک از این احکام و مقرّرات بیحساب نیست.]] |
|
3584 | 33 | 51 | ترجي من تشاء منهن وتؤوي إليك من تشاء ومن ابتغيت ممن عزلت فلا جناح عليك ذلك أدنى أن تقر أعينهن ولا يحزن ويرضين بما آتيتهن كلهن والله يعلم ما في قلوبكم وكان الله عليما حليما |
| | | (به خاطر شرائط خاصّ زندگی) میتوانی موعد همخوابگی هر یک از زنان را به تأخیر اندازی (و به وقت دیگری موکول کنی) و هر کدام را بخواهی میتوانی در کنار خود جای دهی، و هرگاه یکی ازآنان را که کنار گذاشتهای خواستی او را نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست. این (حکم تفویض اختیار) بهترین وسیلهای است که باعث میگردد ایشان مسرور شوند و غمگین نشوند، و جملگی آنان بدانچه بدیشان میدهی خوشنود گردند. (چرا که میدانند این فرمان خدا است و تو در پرتو آن میتوانی بهتر فکر خود را متوجّه مسؤولیّتهای بزرگ و سنگین رسالت و مصالح مهمّ امّت اسلامی کنی)، و خدا میداند چه چیزهائی (از عشق و نفرت) در دلهای شما است، و خدا بس آگاه (از ظاهر و باطن شما بوده، و در کیفر دادن شتاب ندارد) و شکیبا است. [[«تُرْجِی»: به تأخیر میاندازی، از مصدر (إرجَاء) و از ماده (رجأ) یا (رجو) (نگا: اعراف / 111، شعراء / 36). «تُئْوِی»: جا میدهی. از مصدر إیواء، به معنی کسی را نزدیک خود جا و مأوی دادن. «إِبْتَغَیْتَ»: خواستی. «عَزَلْتَ»: به دور داشتهای. «أَدْنی»: نزدیکتر (نگا: بقره / 282، مائده / 108، روم / 3). «ذلِکَ»: این تفویض اختیار، و تخییر ابتدائی و استمراری. «کُلُّهُنَّ»: همه آنان. تأکید ضمیر (ن) در (یَرْضَیْنَ) است.]] |
|