نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2286 | 19 | 36 | وإن الله ربي وربكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم |
| | | و تنها خداوند، پروردگار من و پروردگار شما است، پس او را پرستش کنید (و بس). این است راه راست (و درست منتهی به نجات و سعادت). [[«هذا»: این راهی که شما را بدان دعوت کردم (نگا: زخرف / 63 و 64).]] |
|
2287 | 19 | 37 | فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين كفروا من مشهد يوم عظيم |
| | | سپس (با وجود این همه تأکید عیسی بر توحید و یکتاپرستی، و روشنی کار او) گروهها (و دستههای یهودیان و مسیحیان) در میان خود راههای مختلفی را در پیش گرفتند (و عقائد گوناگونی دربارهی مسیح ابراز داشتند). وای به حال کافران! (چون ایشان) در هنگامهی روز بزرگ (قیامت چه خواهند دید و چه خواهند کشید!). [[«الأحْزَابُ»: گروهها و دستهها. مراد فرق مختلف یهودیان و مسیحیان است. «وَیْلٌ»: هلاک و نابودی. وای. «مَشْهَدِ»: صحنه قیامت. هنگامه رستاخیز. حضور یافتن. گواهی. جایگاه گواهی پیغمبران و فرشتگان و اعضاء انسان، بر اعمال بندگان (نگا: غافر / 51).]] |
|
2288 | 19 | 38 | أسمع بهم وأبصر يوم يأتوننا لكن الظالمون اليوم في ضلال مبين |
| | | (کافران انگار در این جهان کر و کورند، ولی) در آن روز که به پیش ما میآیند، چه گوش شنوا و چه چشم بینائی پیدا میکنند (امّا چه فایده که آن روز کار از کار گذشته است و وقت حساب و کتاب فرا رسیده است) ولیکن ستمکاران، امروزه (که جهان کسب و عمل و اندوختن و توختن است) در گمراهی آشکاری بسر میبرند. [[«أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ»: چه شنوا و چه بینایند. فعل تعجّب میباشند. یعنی ستمکاران در قیامت همه چیز را چنان که هست میدانند، برعکس دنیا که بیخبر از حقایق بودند. «الْیَوْمَ»: امروز. مراد جهان فعلی یا دنیای عاجل است.]] |
|
2289 | 19 | 39 | وأنذرهم يوم الحسرة إذ قضي الأمر وهم في غفلة وهم لا يؤمنون |
| | | (ای پیغمبر!) ظالمان را از روز حسرت (که رستاخیز است) بترسان. آن هنگامی که کار از کار میگذرد و (همهچیز دنیا پایان میگیرد و وقت حساب و کتاب فرا میرسد، و ستمکاران میبینند که) ایشان در غفلت (عمر گرانمایه را) بسر بردهاند و (به قیامت و بهشت و دوزخی) ایمان نداشتهاند. [[«یَوْمَ الْحَسْرَةِ»: روز قیامت است که هنگام پشیمان شدن و فسوسا و دریغا گفتن است و آه کشیدن و تأسّف خوردن که: نکردیم کاری که امروز ما را به کار آید. «إِذْ قُضِیَ الأمْرُ»: آن گاه که کار دنیا پایان میگیرد (نگا: انعام / 31 و زمر / 56). آن گاه که به حساب همگان رسیدگی میگردد و نیکان رهسپار بهشت و بدان رهسپار دوزخ میشوند.]] |
|
2290 | 19 | 40 | إنا نحن نرث الأرض ومن عليها وإلينا يرجعون |
| | | ما وارث (اصلی) زمین و همهی کسانی هستیم که بر روی آن زندگی میکنند، و (همگان) به سوی ما برگردانده میشوند. [[«نَرِثُ»: به ارث میبریم. مراد این است که اموال مردمان و خود ایشان، جاویدان نیست و مالک اصلی خدا است.]] |
|
2291 | 19 | 41 | واذكر في الكتاب إبراهيم إنه كان صديقا نبيا |
| | | در کتاب (قرآن، برای مردمان، گوشهای از سرگذشت) ابراهیم را بیان کن. او بسیار راست کردار و راست گفتار و پیغمبر (یزدان دادار) بود. [[«أُذْکُرْ فِی الْکِتابِ»: آنچه در قرآن راجع به ابراهیم است بر خوان. «صِدِّیقاً»: کسی که بسیار تصدیق کننده حق باشد. راستکار و راستگو (نگا: نساء / 69).]] |
|
2292 | 19 | 42 | إذ قال لأبيه يا أبت لم تعبد ما لا يسمع ولا يبصر ولا يغني عنك شيئا |
| | | هنگامی (را بیان دار) که (محترمانه) به پدرش گفت: ای پدر! چرا چیزی را پرستش میکنی که نمیشنود و نمیبیند و اصلاً شرّ و بلائی از تو به دور نمیدارد؟ [[«لا یُغْنِی عَنکَ شَیْئاً»: هیچ گونه مشکلی را برای تو حل نمیکند و اصلاً شرّ و بلائی از تو به دور نمیدارد. واژه (شَیْئاً) مفعول به و یا این که مفعول مطلق است.]] |
|
2293 | 19 | 43 | يا أبت إني قد جاءني من العلم ما لم يأتك فاتبعني أهدك صراطا سويا |
| | | ای پدر! دانشی (از طریق وحی الهی) نصیب من شده است که بهرهی تو نگشته است، بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راه راست رهنمود کنم. [[«صِراطاً سَوِیّاً»: راه راست و درستی که منتهی به بهشت میگردد.]] |
|
2294 | 19 | 44 | يا أبت لا تعبد الشيطان إن الشيطان كان للرحمن عصيا |
| | | ای پدر! اهریمن را پرستش مکن که اهریمن پیوسته در برابر (فرمان خداوند) رحمان سرکش بوده و هست. [[«لا تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ»: مراد از پرستیدن شیطان، اطاعت از او در کار و بار زندگی، و از جمله در امر بتپرستی است (نگا: سبأ / 41 و یس / 60). «عَصِیّاً»: سرکش. نافرمان.]] |
|
2295 | 19 | 45 | يا أبت إني أخاف أن يمسك عذاب من الرحمن فتكون للشيطان وليا |
| | | ای پدر! من از این میترسم که عذاب سختی از سوی خداوند مهربان گریبانگیر تو شود (که آتش دوزخ است) و آن گاه همدم شیطان (در نفرین یزدان و عذاب سوزان) شوی. [[«وَلِیّاً»: دوست. همدم.]] |
|