بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
15711198يقدم قومه يوم القيامة فأوردهم النار وبئس الورد المورود
فرعون در روز قیامت در پیشاپیش قوم خود بوده (و ایشان را به سوی آتش دوزخ رهبری خواهد کرد، همان گونه که در دنیا آنان را به سوی کفر و ضلال رهبری می‌کرد) و ایشان را به آتش دوزخ می‌اندازد. چه بد جایگاهی که بدان وارد می‌شوند! [[«یَقْدُمُ»: پیش می‌افتد. پیشاپیش حرکت می‌کند. «أَوْرَدَهُمْ»: آنان را وارد کرد. فعل ماضی در اینجا به معنی فعل مضارع است. یعنی: ایشان را داخل می‌سازد. «الْوِرْدُ»: آبشخور. ورود. مکان ورود. مصدر به معنی داخل‌شوندگان (نگا: مریم / 86). «الْمَوْرُودُ»: جائی که بدان وارد می‌شوند. آبی که بدان وارد می‌شوند. «بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ»: چه بد آبشخوری که آنان را بدان وارد می‌کنند. چه کسان بدبیار و بدبختی که به آتش دوزخشان داخل می‌کنند. واژه (المورود) را صفت واژه (الوِرد) دانسته و مخصوص به ذمّ (النار) محذوف است. یا این که (المورود) مخصوص به ذمّ است و حذفی در میان نیست.]]
15721199وأتبعوا في هذه لعنة ويوم القيامة بئس الرفد المرفود
در این دنیا دچار نفرین (مردمان) و طرد (از رحمت یزدان) شدند (و از پس ایشان بدنامی و رسوائی ماند) و در روز قیامت نیز (همین طور به لعنت و طرد از رحمت گرفتار می‌شوند و منفور خدا و فرشتگان و مردمان می‌گردند). چه بد عطائی که (به آنان) داده می‌شود! [[«أُتْبِعُوا»: (نگا: هود / 60) «الرِّفْدُ»: عطاء و ارمغان. «الْمَرْفُودُ»: عطاء شده. بخشش. «الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ»: مراد لعنت و نفرین است که از راه ریشخند عطاء و ارمغان نامیده شده است (نگا: صافّات / 62).]]
157311100ذلك من أنباء القرى نقصه عليك منها قائم وحصيد
این از خبرهای شهرها و آبادیهائی است که ما برای تو (ای پیغمبر!) بازگو می‌کنیم (تا قوم خود را بدانها پند دهی، و به یاری خدا اطمینان حاصل کنی). برخی از این شهرها و آبادیها هنوز برپا و برجایند (و آثاری از آنها مانده و درس عبرت همگانند،) و برخی درویده (و از میان رفته‌اند همانند کشتزار درو شده). [[«الْقُرَی»: جمع قریة، مراد شهرها و آبادیهای بزرگ است. «قَآئِمٌ»: برجا. ماندگار. «حَصِیدٌ»: درو شده. مراد تباه و ویران شده است.]]
157411101وما ظلمناهم ولكن ظلموا أنفسهم فما أغنت عنهم آلهتهم التي يدعون من دون الله من شيء لما جاء أمر ربك وما زادوهم غير تتبيب
ما بدانان ستم نکردیم (و بیهوده نابودشان ننمودیم) و بلکه خودشان (با کفر و فساد و پرستش بتها و غیره) بر خویشتن ستم روا داشتند، و معبودهائی را که بغیر از خدا می‌پرستیدند و به فریاد می‌خواندند، کمترین سودی بدانان نرساندند و هیچ گونه کمکی نتوانستند بدیشان بنمایند (و مثلاً آنان را از هلاک و نابودی برهانند) بدان گاه که فرمان (هلاک ایشان از سوی) پروردگارت صادر گردید، و جز بر هلاک و زیانشان نیفزودند (و تنها مایه‌ی بدبختی و نابودی ایشان شدند و بس). [[«مَآ أَغْنَتْ عَنْهُمْ»: عذاب خدا را از ایشان دور نکرد. بدیشان سودی نبخشید. «مِن شَیْءٍ»: هیچ چیزی. حرف (مِنْ) در اینجا برای عمومیّت نفی بعد از خود می‌باشد. «تَتْبِیب»: هلاک ساختن. زیانمند کردن.]]
157511102وكذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى وهي ظالمة إن أخذه أليم شديد
عقاب پروردگار تو این چنین است (که درباره‌ی قوم نوح و عاد و ثمود و مدین و غیره گذشت) هرگاه که (بر اثر کفر و فساد، اهالی) شهرها و آبادیهائی را عقاب کند که ستمکار باشند. به راستی عقاب خدا دردناک و سخت است. [[«أَخْذُ»: عقاب. عذاب. هلاک کردن. «الْقُرَی»: واژه (الْقُرَی) متنازع مصدر (اَخْذُ) و فعل (أَخَذَ) است.]]
157611103إن في ذلك لآية لمن خاف عذاب الآخرة ذلك يوم مجموع له الناس وذلك يوم مشهود
به حقیقت در این (مجازات و نابودی ملّتهای ستمگر، و در این روایات و اخبار گذشتگان) عبرت بزرگی است برای کسی که از عذاب آخرت بهراسد. آن روزی که مردمان را در آن (برای حساب و کتاب) گرد می‌آورند، و روزی است که (از سوی مردمان و فرشتگان و پریان) مشاهده می‌گردد (و همگان آن را خواهند دید و ناظر صحنه‌هایش خواهند شد). [[«آیَةً»: نشانه قدرت و مشیّت خدا. حجّت و برهان آشکار بر اجراء قوانین و سنن خدا درباره آفریدگانش. عبرت و پند. «یَوْمٌ مَّجْمُوعٌ»: روز گردهمآئی (نگا: تغابن / 9). «یَوْمٌ مَّشْهُودٌ»: روز دیدنی (نگا: آل‌عمران / 30).]]
157711104وما نؤخره إلا لأجل معدود
ما چنین روزی را فقط تا زمان اندکی به تأخیر می‌اندازیم. [[«أَجَلٍ»: مدّت. سر رسید زمانی. «مَعْدُودٍ»: کم. اندک. «أَجَلٍ مَّعْدُودٍ»: انتهاء مدّت قلیل، که عمر دنیا است (نگا: شوری / 17).]]
157811105يوم يأت لا تكلم نفس إلا بإذنه فمنهم شقي وسعيد
زمانی که این روز فرا می‌رسد کسی یارای سخن گفتن و دم بر آوردن ندارد، مگر با اجازه‌ی خدا. (در چنین روزی، مردمان دو گروه بیش نیستند:) دسته‌ای از آنان (به سبب کفر و ضلال، به انواع عذاب گرفتارند و) بدبختند، و دسته‌ای (به سبب طاعت و عبادت، غرق در نعمتهای گوناگونند و) خوشبختند. [[«نَفْسٌ»: فردی. کسی. «شَقِیٌّ»: بدبخت. «سَعِیدٌ»: خوشبخت.]]
157911106فأما الذين شقوا ففي النار لهم فيها زفير وشهيق
و امّا آنان که بدحال و بدبیارند در آتش دوزخ جای دارند و در آنجا (در دم و بازدم خود) ناله و فریاد سر می‌دهند. [[«شَقُوا»: بدبخت و بدبیار شده‌اند. «زَفِیرٌ»: صدای ناشی از بازدم و نفَس بازپس دادنِ شدید و طولانی. «شَهِیقٌ»: صدای دم و نفَس بازپس بردن شدید و طولانی.]]
158011107خالدين فيها ما دامت السماوات والأرض إلا ما شاء ربك إن ربك فعال لما يريد
آنان در دوزخ جاودانه می‌مانند تا آن گاه که آسمانها و زمین (آنجا) برپا است. (یعنی تا دوزخ، دوزخ است در آن بسر می‌برند) مگر این که خدای تو بخواهد (و اوضاع را دگرگون کند، و عذابی را جایگزین عذاب دیگری گرداند). بیگمان پروردگار تو هر کاری را که بخواهد انجام می‌دهد (و چیزی نمی‌تواند جلو او را بگیرد و از انجام آن کار باز دارد). [[«مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الأرْضُ»: مادام که آسمانها و زمین‌برپا است. یعنی تا دوزخْ دوزخ است. چرا که مراد از آسمانها و زمین، آسمانها و زمین دوزخ است و آن هر آن چیزی است که بالای سر و زیر پای دوزخیان قرار دارد (نگا: ابراهیم / 48). یا این که مراد جاودانگی و نفی انقطاع است همان گونه که عرب می‌گوید: لا أَفْعَلُ کَذا ما لاحَ کَوْکَبٌ ... مَا اخْتَلَفَ الَّیْلُ وَ النَّهارُ. «إِلاّ مَا شَآءَ رَبُّکَ»: مراد تقیید سرمدی و ابدی بودن است، نه افاده عدم عموم (نگا: انعام / 128، اعراف / 188، یونس / 49، اعلی / 7). یا این که استثناء متوجّه اهل توحید گناهکار است. یعنی: افراد بدبخت در دوزخ جاودانه می‌مانند مگر مؤمنان بزهکار.]]


0 ... 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 158 159 160 161 162 163 164 165 166 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

26993464241323253891227890492313691928