نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1561 | 11 | 88 | قال يا قوم أرأيتم إن كنت على بينة من ربي ورزقني منه رزقا حسنا وما أريد أن أخالفكم إلى ما أنهاكم عنه إن أريد إلا الإصلاح ما استطعت وما توفيقي إلا بالله عليه توكلت وإليه أنيب |
| | | گفت: ای قوم من! اگر من (بر اثر نبوّت) دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم (و به یقین کامل رسیده باشم) و روزی خوبی (علاوه از نبوّت) به من عطاء فرموده باشد، به من بگوئید (آیا میتوانم برخلاف فرمان خدا، یعنی خالق و هادی و رازق خود رفتار کنم، و شما را از بتپرستی و بزهکاری نهی ننمایم؟). من نمیخواهم شما را از چیزی باز دارم و خودم مرتکب آن شوم (و بلکه شما را به انجام کاری میخوانم که خود نیز بدان عمل میکنم). من تا آنجا که میتوانم جز اصلاح (خویشتن و شما را) نمیخواهم، و توفیق من هم (در رسیدن به حق و نیکی و زدودن ناحق و بدی) جز با (یاری و پشتیبانی) خدا (انجام پذیرفتنی) نیست. تنها بر او توکّل میکنم و (کار و بارم را بدو واگذار میسازم و با توبه و انابت) فقط به سوی او برمیگردم. [[«إِن کُنتُ عَلَی بَیِّنَةٍ ...»: جواب شرط محذوف است که عبارت است از: أَیَصِحُّ لِی أَن لاّ آمُرکُمْ بِتَرْکِ عِبادَةِ الأوْثانِ، وَالْکَفِّ عَنِ الْمَعاصی؟ «رِزْقاً حَسَناً»: روزی پاک. مراد ثروت و دارائی فراوان و حلال است که شعیب از آن برخوردار بوده است. «أَنْهَاکُمْ عَنْهُ»: شما را از آن نهی میکنم و بازمیدارم. (أَنْهی) فعل مضارع و متکلّم وحده است.]] |
|
1562 | 11 | 89 | ويا قوم لا يجرمنكم شقاقي أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح أو قوم هود أو قوم صالح وما قوم لوط منكم ببعيد |
| | | ای قوم من! مخالفت (موجود میان شما و) من، شما را بر آن ندارد که بر عناد با حق و اصرار بر کفر خود بیفزائید و سبب شود که همان بلائی به شما برسد که به قوم نوح یا قوم هود و یا قوم صالح رسید، و (مکان و زمان وقوع هلاک) قوم لوط از شما چندان دور نیست (و دستکم از ایشان عبرت بگیرید و خویشتن را بپائید). [[«لا یَجْرِمَنَّکُمْ»: شما را وادار نکند. شما را بر آن ندارد (نگا: مائده / 2). فعل مضارع از ماده (جرم) و مؤکّد به نون تأکید. «شِقاق»: مخالفت. دشمنانگی. «وَ مَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنکُم بِبَعیدٍ»: سرزمین قوم لوط از سرزمین شما و تاریخ نابودی ایشان از روزگار شما خیلی دور نیست.]] |
|
1563 | 11 | 90 | واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه إن ربي رحيم ودود |
| | | از پروردگارتان آمرزش (گناهان خود را) بخواهید و بعد (از هر گناه و لغزشی که در زندگی مرتکب میشوید پشیمان شوید و) به سوی او برگردید. بیگمان پروردگار من بسیار مهربان (در حق بندگان پشیمان و) دوستدار (مؤمنان توبهکار) است. [[«وَدُودٌ»: بسیار بامحبّت. بسیار دوستدار.]] |
|
1564 | 11 | 91 | قالوا يا شعيب ما نفقه كثيرا مما تقول وإنا لنراك فينا ضعيفا ولولا رهطك لرجمناك وما أنت علينا بعزيز |
| | | گفتند: ای شعیب! بسیاری از چیزهائی را که میگوئی نمیفهمیم (و گوشمان به سخنانت بدهکار نیست) و ما شما را در میان خود ضعیف میبینیم (و قادر به دفاع از خویشتن و اقناع دیگران نمیدانیم). اگر (به خاطر احترام) قبیلهی اندک تو نبود (که بر آئین ما میباشند) ما تو را سنگباران میکردیم و تو در پیش ما قدر و ارزشی نداری (تا تو را بزرگ و محترم داریم و از کشتن تو صرف نظر کنیم، و در برابر ما قوّت و قدرت آن را نداری که از خویشتن دفاع کنی). [[«مَا نَفْقَهُ»: نمیفهمیم. متوجّه نمیشویم. «رَهْطُ»: عشیره و قبیله. جماعتی از ده نفر کمتر. مراد فامیل و خویشاوندان اندک شعیب است. «مَآ أَنتَ عَلَیْنَا بِعَزِیز»: تو در پیش ما دارای قدرت و عزّت نیستی. تو در برابر ما قوّت و قدرتی نداری.]] |
|
1565 | 11 | 92 | قال يا قوم أرهطي أعز عليكم من الله واتخذتموه وراءكم ظهريا إن ربي بما تعملون محيط |
| | | شعیب گفت: ای قوم من! آیا قبیله و عشیرهی من در نزد شما گرامیتر و مهمتر از خدا است (و به خاطر آنان با من مدارا و سازش میکنید) و خدا را فراموش میسازید و او را پشت سر میاندازید (و به قدرت و عزّت وی اعتنائی نمیکنید؟!). بیگمان پروردگار من آگاه از هر آن چیزی است که میکنید (و اعمال و افعال شما از دید او مخفی نمیماند و پاداش آنها را در کف دستتان میگذارد). [[«أَعَزُّ»: گرامیتر. قدرتمندتر. «ظِهْرِیّاً»: پشت سر انداخته شده. فراموش شده و اسم منسوب به (ظَهْر) به معنی پشت است و کسره ظاء به سبب تغییراتی است که گاهی در اسم منسوب میدهند، همان گونه که در نسبت به (أَمْسِ) و (دَهْر) میگویند: إِمْسِیّ و دُهْرِیّ. مفعول دوم فعل (إِتَّخَذْتُمُوهُ) است.]] |
|
1566 | 11 | 93 | ويا قوم اعملوا على مكانتكم إني عامل سوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه ومن هو كاذب وارتقبوا إني معكم رقيب |
| | | ای قوم من! هرچه در قدرت دارید انجام دهید و کوتاهی نکنید (و بدانید که پشتیبان من خدا است و از شما باکی نیست). من به کار خود مشغولم (و همان گونه که شما به راه خود ادامه میدهید، من هم به راه خود ادامه میدهم). بالأخره خواهید دانست که چه کسی دچار عذابی میشود که او را خوار و رسوا میکند، و چه کسی دروغگو است (و از من و شما کدام راسترو و خوشبخت، و کدام کجرو و بدبخت میباشیم). چشم به راه باشید و من هم چشم به راهم (که عاقبت چه میشود). [[«إِعْمَلُوا عَلَی مَکَانَتِکُمْ»: با تمام نیرو و تلاش به کار خود بپردازید. هرچه از دستتان برمیآید، دریغ نورزید (نگا: انعام / 135). «إِرْتَقِبُوا»: چشم به راه باشید. منتظر باشید. «رَقِیبٌ»: چشم به راه. منتظر.]] |
|
1567 | 11 | 94 | ولما جاء أمرنا نجينا شعيبا والذين آمنوا معه برحمة منا وأخذت الذين ظلموا الصيحة فأصبحوا في ديارهم جاثمين |
| | | هنگامی که فرمان ما (مبنی بر هلاک قوم مدین) در رسید، شعیب و مؤمنانِ همراهِ او را در پرتو مهر خود (از عذاب و هلاک) نجات دادیم و صدای (وحشتناک صاعقه و زلزله)، ستمکاران را دریافت و (بر اثر آن قالب تهی کردند و نقش زمین شدند و) در خانه و کاشانهی خود کالبدهای بیجانی گشتند. [[«جَاثِمِینَ»: در جای خود خشکیده و بر رخساره فرو افتاده (نگا: اعراف / 78 و 91، هود / 67).]] |
|
1568 | 11 | 95 | كأن لم يغنوا فيها ألا بعدا لمدين كما بعدت ثمود |
| | | بدان گونه که انگار هرگز از ساکنان آن دیار نبودهاند (و در آنجا نزیستهاند و روزگاری در آن بسر نبردهاند. نه خود ماندند و نه اثری از ایشان ماند). هان! نابود (و دور از رحمت خدا) باد قوم مدین! همان گونه که قوم ثمود نابود (و دور از رحمت خدا) شدند. [[«کَأَن لَّمْ یَغْنَوْا»: (نگا: اعراف / 92، هود / 68). «بُعْداً»: (نگا: هود / 44 و 60 و 68).]] |
|
1569 | 11 | 96 | ولقد أرسلنا موسى بآياتنا وسلطان مبين |
| | | ما موسی را همراه با معجزات (دالّ بر صدق او) و همراه با برهان آشکار (و مؤثّر در نفوس) فرستادیم. [[«آیَات»: معجزات مذکور در (اعراف / 107 و 108 و 133). «سُلْطَانٍ مُّبِینٍ»: حجّت و برهان قوی و آشکار. مراد همان معجزات سابق است. عطف صفت بر موصوف میباشد (نگا: بقره / 53، انبیاء / 48، ذاریات / 38).]] |
|
1570 | 11 | 97 | إلى فرعون وملئه فاتبعوا أمر فرعون وما أمر فرعون برشيد |
| | | موسی را به سوی فرعون و اشراف و اعیان او فرستادیم (و فرعون رسالت موسی را نپذیرفت و) اطرافیان و زعماء فرعون، از فرمان فرعون پیروی کردند (و دستور موسی را گردن ننهادند)، در حالی که فرمان فرعون مترقّیانه و مایهی هدایت نبود (و ارزش پیروی را نداشت). [[«رَشِیدٍ»: راهبر. راهیاب. مترقّیانه (نگا: هود / 78).]] |
|