نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
1310 | 9 | 75 | ومنهم من عاهد الله لئن آتانا من فضله لنصدقن ولنكونن من الصالحين |
| | | در میان (منافقان) کسانی هستند که (سوگند میخورند و) با خدا پیمان میبندند که اگر از فضل خود ما را بینیاز کند (و به نعمت و نوائی برساند) بدون شکّ به صدقه و احسان میپردازیم و از زمرهی شایستگان (درگاه یزدان و نیکوکاران مردمان) خواهیم بود. [[«عَاهَدَ اللهَ»: با خدا پیمان بست. «لَنَصَّدَّقَنَّ»: حتماً به صدقهدادن و احسانکردن و بخشش نمودن میپردازیم. از باب تفعّل و اصل آن (لَنَتَصَدَّقَنَّ) است.]] |
|
1311 | 9 | 76 | فلما آتاهم من فضله بخلوا به وتولوا وهم معرضون |
| | | امّا هنگامی که خدا از فضل خود (ثروت و دارائی) بدانان بخشید، بخل ورزیدند (و چیزی نبخشیدند و به عهد خود وفا نکردند، و هم از خدا و هم از خیرات) سرپیچی کردند و روی گرداندند. [[«وَ هُم مُّعرِضُونَ»: اصلاً آنان مردمانی هستند که عادتشان روگردانی از طاعت است، و گوش به فرمان خدا و دل به حقائق نمیدهند.]] |
|
1312 | 9 | 77 | فأعقبهم نفاقا في قلوبهم إلى يوم يلقونه بما أخلفوا الله ما وعدوه وبما كانوا يكذبون |
| | | خداوند نفاق را در دلهایشان پدیدار و پایدار ساخت تا آن روزی که خدا را در آن ملاقات میکنند. این به خاطر آن است که پیمان خدا را شکستند و همچنین دروغ گفتند. [[«أَعْقَبَ»: برجای نهاد. پدیدار و پایدار کرد. «فَأَعْقَبَهُمْ ...»: فاعل میتواند خدا باشد و معنی آن گذشت، و میتواند بخل و رویگردانی باشد که در این صورت معنی چنین میشود: این بخل و رویگردانی، نفاق را در دلهایشان تا روز رستاخیز متمکّن و برقرار ساخت تا در آن روز به سزای عمل بد خود برسند، و ... «یَلْقَوْنَهُ»: خدا را ملاقات کنند. به سزای عمل خود برسند. ضمیر (هُ) به خدا یا به بخل برمیگردد.]] |
|
1313 | 9 | 78 | ألم يعلموا أن الله يعلم سرهم ونجواهم وأن الله علام الغيوب |
| | | مگر آنان نمیدانستند که خداوند راز و نجوای ایشان را میداند و خدا بس آگاه از نهانیها و پنهانیها است؟ (و لذا نقض عهد و نیرنگ ایشان دربارهی مؤمنان از خدا مخفی نمیماند). [[«نَجْوَاهُمْ»: نجوی، سخن درگوشی. سخن پنهان از دیگران. سرّ و راز.]] |
|
1314 | 9 | 79 | الذين يلمزون المطوعين من المؤمنين في الصدقات والذين لا يجدون إلا جهدهم فيسخرون منهم سخر الله منهم ولهم عذاب أليم |
| | | کسانی که مؤمنان (ثروتمندی) را که مشتاقانه بیش از اندازه به خیرات و صدقات میپردازند، و مؤمنان (فقیری) را که (با وجود تنگدستی) به کمکهای مختصری دست مییازند، مورد تمسخر قرار میدهند، خداوند ایشان را (با کشف رسوائیها و پلشتیهایشان در پیش مردم) مورد تمسخر قرار میدهد و عذاب بسیار دردناکی خواهند داشت. [[«أَلَّذِینَ»: مبتدا و خبر آن (فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ، سَخِرَ اللهُ مِنْهُمْ) یا (وَ مِنْهُمْ) مقدّر است و تقدیر چنین است: وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یَلْمِزُونَ. «یَلْمِزُونَ»: عیبجوئی میکنند. رخنه میگیرند. «الْمُطَّوِّعِینَ»: اصل آن الْمُتَطَوِّعِینَ است به معنی کسانی که بیش از اندازه لازم و واجب زکات میدهند و احسان میکنند. کسانی که مشتاقانه برای رضای خدا خیرات و صدقات فراوان میدهند. «جُهْدَهُمْ»: به اندازه تاب و توانشان. مراد مال اندکی است که به قدر وسع و طاقت خود میدهند. «سَخِرَ اللهُ مِنْهُمْ»: مراد مُشاکله است. یعنی خداوند سزای مسخرهکردنشان را میدهد.]] |
|
1315 | 9 | 80 | استغفر لهم أو لا تستغفر لهم إن تستغفر لهم سبعين مرة فلن يغفر الله لهم ذلك بأنهم كفروا بالله ورسوله والله لا يهدي القوم الفاسقين |
| | | چه برای آنان طلب آمرزش کنی و چه نکنی، حتّی اگر هفتاد بار (و دفعات بسیار) برای آنان طلب آمرزش کنی، هرگز خداوند آنان را نمیآمرزد. این بدان خاطر است که به خدا و پیغمبرش ایمان ندارند (و سر از بند شریعت و ربقهی اطاعت برتافتهاند) و خداوند گروه بیرونروندگان از فرمان یزدان (و آئین آسمانی) را (به راه سعادت) هدایت نمیکند. [[«إِسْتَغْفِرْ»: از لحاظ لفظ امر است و از نظر معنی مضارع. «إِسْتَغْفِرْ لَهُمْ أوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ ...»: اگر خواستی برای آنان طلب آمرزش کن و یا مکن. چه برای آنان طلب آمرزش کنی یا نکنی. «سَبْعِینَ مَرَّة»: هفتاد بار. مراد کثرت است؛ نه تحدید.]] |
|
1316 | 9 | 81 | فرح المخلفون بمقعدهم خلاف رسول الله وكرهوا أن يجاهدوا بأموالهم وأنفسهم في سبيل الله وقالوا لا تنفروا في الحر قل نار جهنم أشد حرا لو كانوا يفقهون |
| | | (منافقانی که از رفتن به جنگ تبوک سر باز زدهاند و در خانههای خود گرفتهاند و نشستهاند، این) خانهنشینان (منافق) از این که از رسول خدا واپس کشیدهاند شادمانند، و نخواستند با مال و جان در راه یزدان جهاد و پیکار کنند (و دین خدا را یاری دهند. تا میتوانند دیگران را از جنگ میترسانند و با نشستنِ با خود تشویق مینمایند) و میگویند در گرما (ی سوزان تابستان به سوی میدان نبرد) حرکت نکنید. (ای پیغمبر! بدانان) بگو: اگر دانا بودند میفهمیدند که آتش دوزخ بسیار گرمتر و سوزانتر (از گرمای تابستان و از همهی آتشهای جهان) است. [[«الْمُخَلَّفُونَ»: واپسماندگان. برجای نشستگان. «مَقْعَد»: نشستن. مصدر میمی است. «خِلافَ»: خلف. بعد، در این صورت ظرف است. به معنی مخالفت هم آمده است که در این صورت مفعولله است، و یا مصدر است و به معنی مُخالِفینَ بوده و حال است. «الْحَرِّ»: گرما.]] |
|
1317 | 9 | 82 | فليضحكوا قليلا وليبكوا كثيرا جزاء بما كانوا يكسبون |
| | | (بگذار در این جهان بر اثر مسخرهکردن مؤمنان) اندکی بخندند و (امّا لازم است بدانند که باید در آن جهان) بسیار گریه کنند، این جزای کارهائی است که میکنند. [[«فَلْیَضْحَکُوا ... وَ لْیَبْکُوا»: مراد خبر است. یعنی: می خندند. و گریه میکنند.]] |
|
1318 | 9 | 83 | فإن رجعك الله إلى طائفة منهم فاستأذنوك للخروج فقل لن تخرجوا معي أبدا ولن تقاتلوا معي عدوا إنكم رضيتم بالقعود أول مرة فاقعدوا مع الخالفين |
| | | هرگاه خداوند تو را (از جنگ تبوک) به سوی گروهی از آنان بازگرداند و ایشان از تو اجازه خواستند که در رکاب تو به سوی جهاد حرکت کنند، بگو: هیچ گاه با من به جهاد نخواهید آمد و هیچ وقت همراه من با هیچ دشمنی نخواهید جنگید (و این افتخار نصیبتان نخواهد شد) چرا که شما نخستین بار به کنارهگیری و خانهنشینی خوشنود شدید، پس با کنارهگیران و خانهنشینان بنشینید (و با پیرمردان و زنان و بیماران و کودکان باشید). [[«رَجَعَ»: برگرداند. این فعل از افعال ذو وجهین است (نگا: اعراف / 150 / و طه / 40). در اینجا متعدّی است. «رَضِیتُم بِالْقُعُودِ ...». بار اوّل بدون عذر از جهاد واپس کشیدند، پس توبه شما پذیرفته نیست و ... «الْخَالِفِینَ»: ماندگان. متخلّفان.]] |
|
1319 | 9 | 84 | ولا تصل على أحد منهم مات أبدا ولا تقم على قبره إنهم كفروا بالله ورسوله وماتوا وهم فاسقون |
| | | هرگاه یکی از آنان مُرد اصلاً بر او نماز مخوان و بر سر گورش (برای دعا و طلب آمرزش و دفن او) نایست، چرا که آنان به خدا و پیغمبرش باور نداشتهاند و در حالی مردهاند که از دین خدا و فرمان الله خارج بودهاند. [[«لا تُصَلِّ عَلَی أَحَدٍ مِّنْهُمْ ...»: بر کسی از آنان نماز میت مخوان. چرا که نماز خواندن تو رحمت است و ایشان درخور رحمت نیستند (نگا: توبه / 103).]] |
|