نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
988 | 7 | 34 | ولكل أمة أجل فإذا جاء أجلهم لا يستأخرون ساعة ولا يستقدمون |
| | | هر گروهی دارای مدّت زمانی (مشخّص و معلوم) است، و هنگامی که زمان (محدود) آنان به سر رسید، نه لحظهای (از آن) تأخیر خواهند کرد و نه لحظهای (بر آن) پیشی میگیرند. [[«أَجَلٌ»: مدّت. زمان. وقت سررسید. «سَاعَةً»: مراد کمترین وقت ممکن است. «لا یَسْتَأْخِرُونَ»: درنگ نمیکنند. «لا یَسْتَقْدِمُونَ»: پیشی نمیگیرند و جلو نمیافتند.]] |
|
989 | 7 | 35 | يا بني آدم إما يأتينكم رسل منكم يقصون عليكم آياتي فمن اتقى وأصلح فلا خوف عليهم ولا هم يحزنون |
| | | ای آدمیزادگان! اگر پیغمبرانی از جنس خود شما انسانها به نزدتان بیایند و آیات مرا برای شما بازگو بنمایند، (شما دو گروه خواهید شد. گروهی حق را میپذیرد، و گروهی حق را تکذیب میدارد) پس کسانی که پرهیزگاری کنند (و با انجام طاعات و ترک محرّمات، خویشتن را از عذاب خدا در امان دارند) و به اصلاح (حال خود و دیگران) بپردازند، (در آخرت) نه ترسی بر آنان است و نه غمگین میگردند. [[«إِمَّا»: اگر. این واژه فراهم آمده است از: (إِنْ) شرطیّه و (ما) زائد که برای تأکید شرط ذکر شده است.]] |
|
990 | 7 | 36 | والذين كذبوا بآياتنا واستكبروا عنها أولئك أصحاب النار هم فيها خالدون |
| | | و کسانی که آیات مرا تکذیب کنند و از (پیروی آیات و دریافت رهنمود از) آنها، خویشتن را فراتر گیرند و سرپیچی کنند، آنان دوزخیانند و جاودانه در آن میمانند. [[«إِسْتَکْبَرُوا عَنْهَا»: خویشتن را بالاتر از آن میدانند که آیات خدا را بپذیرند و از آنها رهنمود گیرند.]] |
|
991 | 7 | 37 | فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا أو كذب بآياته أولئك ينالهم نصيبهم من الكتاب حتى إذا جاءتهم رسلنا يتوفونهم قالوا أين ما كنتم تدعون من دون الله قالوا ضلوا عنا وشهدوا على أنفسهم أنهم كانوا كافرين |
| | | آخر چه کسی ستمکارتر از کسانی است که بر خدا دروغ میبندند یا این که آیات او را تکذیب مینمایند؟ نصیب مقدّرشان بدیشان میرسد (و در جهان روزگار معیّن خود را بسر میبرند و روزیِ مشخّص خویش را میخورند) تا آن گاه که فرستادگان ما (یعنی فرشتگان قبض ارواح) به سراغشان میآیند تا جانشان را بگیرند. (بدین هنگام بدیشان) میگویند: معبودهائی که جز خدا میپرستیدید کجایند؟ (بدیشان بگوئید بیایند و شما را از چنگال مرگ بربایند!). میگویند: از ما نهان و ناپیدا شدهاند و به ترک ما گفتهاند (و امید نفع و خیری بدانان نداریم. در اینجا است که) آنان علیه خود گواهی میدهند و اعتراف میکنند که کافر بودهاند. [[«نَصِیبَهُمْ مِنَ الْکِتَابِ»: قسمت مقدّر روزی. مدّت معیّن عمر. «الْکِتَابِ»: مقدّر. نوشته شده. مصدر است و به معنی اسم مفعول یعنی مکتوب است. «یَتَوَفَّوْنَهُمْ»: آنان را میمیرانند. جان آنان را میگیرند. «کُنتُمْ تَدْعُونَ»: عبادت میکردید. به فریاد میخواندید و استمداد می طلبیدید. «ضَلُّوا عَنَّا»: از ما نهان و ناپیدا شدهاند و به ترک ما گفتهاند. (ضَلُّوا) در اینجا به معنی (غابُوا) است. «شَهِدُوا»: گواهی دادند. اعتراف نمودند.]] |
|
992 | 7 | 38 | قال ادخلوا في أمم قد خلت من قبلكم من الجن والإنس في النار كلما دخلت أمة لعنت أختها حتى إذا اداركوا فيها جميعا قالت أخراهم لأولاهم ربنا هؤلاء أضلونا فآتهم عذابا ضعفا من النار قال لكل ضعف ولكن لا تعلمون |
| | | (در روز قیامت خداوند به این کافران) میگوید: به همراه گروهها و دستههائی از کافران انس و جنّی که پیش از شما (در دنیا مدّتی زندگی کردهاند و آن گاه از جهان) رفتهاند وارد آتش دوزخ شوید! (در این هنگام) هر وقت گروهی داخل آتش شود، گروه همجنس (پیشین) خود را نفرین میفرستد، تا آن گاه که همه به هم میرسند و پیش هم گرد میآیند، آن وقت پسینیان خطاب به پیشینیان میگویند: پروردگارا! اینان ما را گمراه کردهاند (زیرا که پیش از ما بودهاند و ما را به سوی کفر رهبری نمودهاند) پس آتش آنان را چندین برابر (تیزتر و عذابشان را بیشتر) گردان. (پروردگار خطاب بدیشان) میگوید: عذاب هر یک از شما (پیروان و پسروان و بالادستان و زیردستان، به سبب کفر و ضلال و تقلید کورکورانه از همدیگر) چندین برابر است، ولی (به علّت عذاب سخت خود، اندازهی عذاب دیگران را) نمیدانید. [[«أدْخُلُوا فِی»: واژه (فی) در اینجا به معنی (مَعَ) است. یعنی. همراه با. «خَلَتْ»: رفتهاند. گذشتهاند. «أُخْتَهَا»: خواهرش. در اینجا مراد همجنس و همکیش است که اینان بر اثر آنان رفتهاند و از ایشان تقلید نمودهاند. «إدَّارَکُوا»: به هم رسیدند. با هم گرد آمدند. اصل این فعل (تَدارَکُوا) و از باب تفاعُل است. «أُخْرَاهُمْ»: پسینیان. مراد پیروان و تقلیدکنندگان است. «اُولاهُمْ»: پیشینیان. مراد پیشوایان و تقلیدشدگان است. «ضِعْفاً»: دو چندان. چند برابر.]] |
|
993 | 7 | 39 | وقالت أولاهم لأخراهم فما كان لكم علينا من فضل فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون |
| | | و رؤساء و پیشینیان به پیروان و پسینیان میگویند: شما هیچ گونه امتیازی بر ما ندارید (و تخفیفی از عقاب نه شما را است و نه ما را؛ چارهای نیست جز واویلا و مدارا!) پس بچشید عذاب را به سبب کاری که خود کردهاید (و خود کرده را چاره نیست). [[«فَضْلٍ»: برتری. مراد برتری از لحاظ تخفیف عذاب است.]] |
|
994 | 7 | 40 | إن الذين كذبوا بآياتنا واستكبروا عنها لا تفتح لهم أبواب السماء ولا يدخلون الجنة حتى يلج الجمل في سم الخياط وكذلك نجزي المجرمين |
| | | بیگمان کسانی که آیات (کتابهای آسمانی و نشانههای گستردهی جهانی) ما را تکذیب میکنند و خویشتن را بالاتر از آن میدانند که بدانها گردن نهند، درهای آسمان بر روی آنان باز نمیگردد (و خودشان بیارج و اعمالشان بیارزش میماند) و به بهشت وارد نمیشوند مگر این که شتر از سوراخ سوزن خیّاطی بگذرد (که به هیچ وجه امکان ندارد، و لذا ایشان هرگز به بهشت داخل نمیگردند). این چنین ما گناهکاران را جزا و سزا میدهیم. [[«لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّمَآءِ»: مراد این است که دعاها و اعمالشان پذیرفته نمیشود. اعمالشان به سوی خدا اوج نمیگیرد (نگا: فاطر / 10) و به سوی (علّیّین) بالا نمیرود و بلکه در (سِجّین) ثبت و ضبط میشود (نگا: مطفّفین / 7 و 19). ارواح آنان به سوی بهشت پر نمیکشد که در آسمانها و آن بالا بالاها قرار دارد (نگا: نجم / 15). «یَلِجَ»: داخل شود. «سَمِّ»: سوراخ. «الْخِیَاطِ»: سوزن. «حَتَّی یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیَاطِ»: تا آن گاه که شتر از سوراخ سوزن بگذرد. این سخن بر سبیل ضربالمثل است و بیانگر چیز ناممکن و ناشدنی است.]] |
|
995 | 7 | 41 | لهم من جهنم مهاد ومن فوقهم غواش وكذلك نجزي الظالمين |
| | | برای آنان (در دوزخ) بستری از آتش و بالاپوشهائی از آتش است. ما این چنین جزا و سزای ستمکاران (گمراه و کفرپیشه) را میدهیم. [[«مِهَادٌ»: بستر. زیرانداز. «غَوَاشٍ»: جمع غاشِیَة، بالاپوش. پوشش. مراد آتش است که از هر سو ایشان را احاطه میکند (نگا: زمر / 16) (غَواشٍ) مبتدای مؤخّر و (مِن فَوْقِهِمْ) خبر مقدم آن است.]] |
|
996 | 7 | 42 | والذين آمنوا وعملوا الصالحات لا نكلف نفسا إلا وسعها أولئك أصحاب الجنة هم فيها خالدون |
| | | کسانی که ایمان بیاورند و کارهای شایسته انجام دهند - به هیچ کس (از آنان) جز به اندازهی تاب و توانش تکلیف نمیکنیم - ایشان بهشتیانند و جاودانه در آن میمانند. [[«ألَّذِینَ»: مبتدا است، و (أولئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ) خبر آن است. «لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَهَا»: به هیچ کسی جز به اندازه تاب و توانش تکلّیف نمیکنیم و جز به اندازه استعداد فکری و جسمی و امکاناتش انتظار نداریم. جمله معترضه است.]] |
|
997 | 7 | 43 | ونزعنا ما في صدورهم من غل تجري من تحتهم الأنهار وقالوا الحمد لله الذي هدانا لهذا وما كنا لنهتدي لولا أن هدانا الله لقد جاءت رسل ربنا بالحق ونودوا أن تلكم الجنة أورثتموها بما كنتم تعملون |
| | | هرگونه کینهای را از دلهایشان میزدائیم (تا برادرانه در کمال صفا و صمیمیّت در بهشت بسر برند). در زیر (قصرها و درختان) آنان رودبارها جاری میگردد. (خرّم و خندان خدای را سپاس میگذارند) و میگویند: خدائی را سپاسگزاریم که ما را بدین (نعمت جاویدان و بیپایان) رهنمود فرمود و اگر (لطف عمیم و فضل کریم) خدا (نبود و توسّط پیغمبران ما را توفیق عنایت نمیفرمود و) رهنمودمان نمینمود، هدایت فراچنگ نمیآوردیم. واقعاً پیغمبرانِ پروردگارمان حق آوردند (و حق گفتند و به سوی حق همگان را رهبری نمودند. در اینجا از سوی فرشتگان خدا) ندا داده میشود که: این بهشت شما است (که در جهان به شما وعده داده شده بود، و هم اینک) آن را به خاطر اعمالی (بایسته و کردارهای شایستهای) که انجام دادهاید به ارث میبرید. [[«نَزَعْنَا»: بیرون کشیدیم. «غِلٍّ»: کینه. دشمنی.]] |
|