نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
975 | 7 | 21 | وقاسمهما إني لكما لمن الناصحين |
| | | و برای آنان بارها سوگند خورد که من خیرخواه شما هستم. [[«قَاسَمَ»: سوگند خورد. بارها سوگند خورد. «النَّاصِحِینَ»: خیرخواهان. مخلصان.]] |
|
976 | 7 | 22 | فدلاهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوآتهما وطفقا يخصفان عليهما من ورق الجنة وناداهما ربهما ألم أنهكما عن تلكما الشجرة وأقل لكما إن الشيطان لكما عدو مبين |
| | | پس آرام آرام آنان را با مکر و فریب (به سوی نافرمانی و خوردن از آن درخت) کشید. هنگامی که از آن درخت چشیدند، عورات خویش بدیدند، و (برای پوشاندن شرمگاههای خود) شروع به جمعآوری برگهای (درختان) بهشت کردند و آنها را بر خود افکندند. پروردگارشان (به سرزنش ایشان پرداخت و خطاکاری آنان را متذکّر شد و) فریادشان زد که آیا شما را از آن درخت نهی نکردم و به شما نگفتم که اهریمن دشمن آشکارتان است (و خیر شما را نمیخواهد؟). [[«فَدَلاّهُمَا»: فعل (دَلّی) از ماده (دلو)، یعنی: اهریمن آن دو را آهسته آهسته از درجه و مقام والایشان فرود آورد و از شاخسار اطاعت به چاهسار معصیت انداخت. یا فعل (دَلّی) در اصل (دلل) و مضاعف بوده و لام دوم به یاء تبدیل شده است. در این صورت معنی چنین میشود: اهریمن آن دو را بر انجام کار ناشایست دل و جرأت بخشید. «بِغُرُورٍ»: با نیرنگ و فریب. «طَفِقَا»: شروع کردند. از افعال مقاربه است. «یَخْصِفَانِ»: از ماده (خصف) به معنی: الصاق. چسباندن. پینهکردن. یعنی: برگ درختان را بر اندام خود میانداختند و عورت خویشتن را با آن میپوشاندند.]] |
|
977 | 7 | 23 | قالا ربنا ظلمنا أنفسنا وإن لم تغفر لنا وترحمنا لنكونن من الخاسرين |
| | | (آدم و همسرش، دست دعا به سوی خدا برداشتند و) گفتند: پروردگارا! ما (با نافرمانی از تو) بر خویشتن ستم کردهایم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود. |
|
978 | 7 | 24 | قال اهبطوا بعضكم لبعض عدو ولكم في الأرض مستقر ومتاع إلى حين |
| | | (خداوند خطاب به آدم و حوّاء و ابلیس) گفت: (از این جایگاه والا) پائین روید. برخی دشمن برخی خواهید بود. در زمین تا روزگاری استقرار خواهید داشت و (از نعمتهای آن) بهرهمند خواهید شد. [[«بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ»: مراد این است که شما مردمان با اهریمنان دشمن خواهید بود. یا این که فرزندان آدم و حوّاء برخی دشمن برخی خواهند بود. «مستقرّ»: قرارگاه. استقرار. «مَتَاعٌ»: تمتّع. بهرهمندی. کالا و قُوت زندگی. «إِلی حِینٍ»: تا زمانی که مرگتان فرا میرسد. تا وقتی که روزگارتان به پایان میرسد و قیامت بپا میشود.]] |
|
979 | 7 | 25 | قال فيها تحيون وفيها تموتون ومنها تخرجون |
| | | (خداوند) گفت: در زمین (تولید نسل میکنید و) زندگی بسر میبرید و در آن میمیرید (و دفن میشوید) و از آنْ (هنگام رستاخیز زنده میگردید و) بیرون میآئید. [[در «فِیهَا» و «مِنْهَا» مرجع ضمیرِ (ها) أَرْض است.]] |
|
980 | 7 | 26 | يا بني آدم قد أنزلنا عليكم لباسا يواري سوآتكم وريشا ولباس التقوى ذلك خير ذلك من آيات الله لعلهم يذكرون |
| | | ای آدمیزادگان! ما لباسی برای شما درست کردهایم که عورات شما را میپوشاند، و لباس زینتی را (برایتان ساختهایم که خود را بدان میآرائید. امّا باید بدانید که) لباس تقوا و ترس از خدا، بهترین لباس است (که انسان خود را بدان میآراید و خویشتن را از عذاب آخرت میرهاند). این (آفرینش لباسهای ظاهری و باطنی) از نشانههای (فضل و رحمت) خدا است تا بندگان متذکّر (نعمتهای پروردگار) شوند. [[«أَنزَلْنَا»: آفریدیم. درست کردیم. (نگا: زمر / 6، حدید / 25). «یُوارِی»: میپوشاند. پنهان میدارد. «رِیشاً»: پر. در اینجا مراد لباس زینت و وسائل آرایش است. «ذلِکَ»: آن آفرینش لباس به طور مطلق، یا آن آفرینش لباس تقوا.]] |
|
981 | 7 | 27 | يا بني آدم لا يفتننكم الشيطان كما أخرج أبويكم من الجنة ينزع عنهما لباسهما ليريهما سوآتهما إنه يراكم هو وقبيله من حيث لا ترونهم إنا جعلنا الشياطين أولياء للذين لا يؤمنون |
| | | ای آدمیزادگان! شیطان شما را نفریبد، همان گونه که پدر و مادرتان را (فریفت و) از بهشت بیرونشان کرد و لباسشان را از (تن) ایشان بیرون ساخت تا عوراتشان را بدیشان نماید. شیطان و همدستانش شما را میبینند، در صورتی که شما آنها را نمیبینید (لذا از راههای گوناگون و به شیوههای مختلفی که نهان از دید شما است بر شما یورش میآورند. باید چنین دشمنانی را پائید و از کید و مکرشان ترسید. با این توضیح که آنان بر مؤمنان تسلّط ندارند و بلکه) ما شیاطین را دوستان و یاران کسانی ساختهایم که ایمان نمیآورند (یعنی اهریمنان تنها بر غیر مؤمنان تسلّط دارند). [[«لا یَفْتِنَنَّکُمْ»: شما را گول نزند و نفریبد. «یَنزِعُ»: به در میآورد. میکند. «قَبِیل»: اعوان. یاران و همدستان. «مِنْ حَیْثُ»: از راهی که. به گونهای که. «جَعَلْناَ الشَّیَاطِینَ»: مراد این است که شیطان و یارانش تنها بر افراد بیایمان و بر کسانی که ایمان سستی دارند مسلّط هستند (نگا: حجر / 42، نحل / 99 و 100).]] |
|
982 | 7 | 28 | وإذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا عليها آباءنا والله أمرنا بها قل إن الله لا يأمر بالفحشاء أتقولون على الله ما لا تعلمون |
| | | (کافران) وقتی که کار زشتی (همچون شرک و طواف کعبه را در حال برهنگی) انجام میدهند، میگویند: پدران خود را بر این کار دیدهایم (و نیاکانمان را بر این روش و برنامه یافتهایم و ما به دنبال آنان رفته و از ایشان پیروی میکنیم) و خدا ما را بدان دستور داده است! بگو (ای پیغمبر!): خداوند به کار زشت دستور نمیدهد. آیا چیزی را به خدا نسبت میدهید که (مستند و دلیل صحّت آن را) نمیدانید؟ [[«فَاحِشَةً»: عمل قبیح. گناه بسیار زشت. «الْفَحْشَآء»: عمل قبیح. گناه بسیار زشت.]] |
|
983 | 7 | 29 | قل أمر ربي بالقسط وأقيموا وجوهكم عند كل مسجد وادعوه مخلصين له الدين كما بدأكم تعودون |
| | | بگو: پروردگارم (همگان را در هر زمان و مکانی) به دادگری فرمان داده است، و (دستور او) این (است) که در هر عبادتی رو به خدا کنید و از وی مخلصانه اطاعت نمائید و او را صادقانه بپرستید. خداوند همان گونه که شما را در آغاز آفریده است، (به همان سادگی پس از مرگ شما را زنده میکند و به سوی او) برمیگردید. [[«الْقِسْطِ»: دادگری. میانهروی. «وُجُوهٌ»: جمع وجه. چهره. ذات. «عِندَ»: در. «مَسْجِد»: مکان عبادت. زمان عبادت. سجود که مراد از آن نماز است. «أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ»: در هر مسجدی به نماز ایستید و دل خود را متوجّه خدا کنید. در هر زمان و مکان عبادتی خالصانه به خدا رو کنید و تنها او را در نظر داشته باشید. در هر سجده و کرنشی رو به سوی خدا دارید و عبادتتان تنها برای او باشد. «أُدْعُوهُ»: او را عبادت کنید و بپرستید. دعاء در اینجا به معنی عبادت است. «الدِّینَ»: اطاعت. عبادت. انقیاد.]] |
|
984 | 7 | 30 | فريقا هدى وفريقا حق عليهم الضلالة إنهم اتخذوا الشياطين أولياء من دون الله ويحسبون أنهم مهتدون |
| | | (در آن وقت که به سوی او برمیگردید، دو گروه خواهید بود:) گروهی که (خداوند ایشان را موفّق گردانده است و به سبب پیروی از رهنمود پیغمبران) هدایتشان بخشیده است، و گروهی که درخور گمراهی گردیده و سرگشته شدهاند، چرا که به جای یزدان شیاطین را به دوستی و سروری گرفتهاند و خویشتن را راهیافته پنداشتهاند. [[«فَرِیقاً»: گروه. دسته. واژه نخست، مفعولٌبه مقدّم فعل (هَدی) است، و واژه دوم مفعول به فعل محذوفی چون (أَضَلَّ) است. «مِن دُونِ اللهِ»: به جای خدا.]] |
|