نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
964 | 7 | 10 | ولقد مكناكم في الأرض وجعلنا لكم فيها معايش قليلا ما تشكرون |
| | | شما را در زمین مقیم کردهایم و قدرت و نعمتتان دادهایم، و وسائل زندگیتان را در آن مهیّا نمودهایم، (امّا شما در برابر نعمتهای فراوان) بسیار کم سپاسگزاری میکنید. [[«مَکَّنَّاکُمْ»: شما را قدرت و نعمت دادیم. و قوّه و سلطه بخشیدیم. به شما مکان و مأوی دادیم. «مَعَایِشَ»: جمع مَعیشة و مَعاش، وسائل زندگی و مایه بقاء. از قبیل: خوردنیها و نوشیدنیها.]] |
|
965 | 7 | 11 | ولقد خلقناكم ثم صورناكم ثم قلنا للملائكة اسجدوا لآدم فسجدوا إلا إبليس لم يكن من الساجدين |
| | | (آدم، جدّ نخستین) شما را آفریدیم و سپس صورتگری کردیم. بعد از آن به فرشتگان (و از جمله ابلیس که در صف آنان قرار داشت، ولی از ایشان نبود) گفتیم: برای آدم سجده (ی خضوع و تواضع) کنید (و بزرگ و گرامیش دارید). پس (همهی فرشتگان به فرمان یزدان) سجده کردند (و تعظیم و تکریم به جای آوردند) مگر ابلیس که (از جنّیان بود و فرمان نبرد و) سجده نکرد. [[«خَلَقْنَاکُمْ»: شما را آفریدیم. در اینجا مراد این است که: اصل شما یعنی نیای نخستینتان را آفریدیم (نگا: حجر / 28 - 33). صیغه جمع برای تعظیم آدم است که ابوالبشر است. «صَوَّرْنا»: صورتبندی و صورتگری کردیم. آدم را از خاک آفریدیم و جان به کالبدش دمیدیم و پیکر زیبا و قامت رعنا و اندیشه والا بدو دادیم. «إِلآّ إِبْلِیسَ»: مگر اهریمن. مستثنی منقطع است. زیرا که ابلیس از جنس فرشتگان نیست (نگا: کهف / 50 و حجر / 27).]] |
|
966 | 7 | 12 | قال ما منعك ألا تسجد إذ أمرتك قال أنا خير منه خلقتني من نار وخلقته من طين |
| | | (خداوند به او) گفت: چه چیز تو را بازداشت از این که سجده ببری، وقتی که من به تو دستور (تعظیم و تواضع برای آدم) دادهام؟ (ابلیس از روی عناد و تکبّر پاسخ) گفت: من از او بهترم. چرا که مرا از آتش آفریدهای و او را از خاک. (و آتش کجا و خاک کجا!). [[«مَا مَنَعَکَ؟»: چه چیز تو را باز داشت؟ چه چیز مانع شد؟ «طِینٍ»: گِل (نگا: صافّات / 11). خاک (نگا: آلعمران / 59). زیرا خاک عام است و بر گِل و غیرگِل اطلاق میشود. استعمال (طین) در اینجا چه بسا اشاره به مرحلهای از مراحل تدریجی خِلقت آدم باشد.]] |
|
967 | 7 | 13 | قال فاهبط منها فما يكون لك أن تتكبر فيها فاخرج إنك من الصاغرين |
| | | (خداوند بدو) گفت: پس از این (بهشت آسمانی یا بهشت زمینی، یا از میان فرشتگان، و یا از این منزلت و مرتبت) فرود آی! تو را نرسد که در این (مکان دلآرا، و جایگاه والا، نافرمانی کنی و) تکبّر ورزی. پس بیرون رو، تو از زمرهی خوارانی (و جای تو در میان اشرار است، نه در میان اخیار). [[«إهْبِطْ»: فرود آی. پائین رو. تنزّل کن. «مِنْها»: از آن. مرجع (ها) واژه (جَنَّة) مفهوم از مقام است، همان گونه که در آیه 61 سوره نحل، (ها) به (أَرْضِ) مفهوم از مقام برمیگردد: وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْها مِن دآبَّةٍ. مراد از (جَنَّة) بهشت موعود، یا بهشت موجود در زمین است. یا این که مرجع (ها) منزلت و مرتبت و یا (مَلائِکَة) در آیه 11 است. «الصَّاغِرینَ»: خواران، افراد پست و حقیر. از مصدر (صَغار) به معنی ذُلّ (نگا: انعام / 124).]] |
|
968 | 7 | 14 | قال أنظرني إلى يوم يبعثون |
| | | (اهریمن) گفت: مرا تا روزی مهلت ده و زنده بدار که (قیامت نام است و مردمان در آن زنده میشوند و از گورها) برانگیخته میگردند. [[«أَنظِرْنی»: مرا مهلت ده. مراد این که مرا زنده بدار و ممیران.]] |
|
969 | 7 | 15 | قال إنك من المنظرين |
| | | (خداوند) گفت: شما از زمرهی مهلت یافتگانی (و مدّتهای مدید در زمین ماندگار میمانی). [[«الْمُنظَرِینَ»: مهلتیافتگان. مهلت دادهشدگان.]] |
|
970 | 7 | 16 | قال فبما أغويتني لأقعدن لهم صراطك المستقيم |
| | | (اهریمن) گفت: بدان سبب که مرا گمراه داشتی، من بر سر راه مستقیم تو در کمین آنان مینشینم (و با هرگونه وسائل ممکن در گمراهی ایشان میکوشم). [[«أَغْوَیْتَنِی»: مرا گمراه ساختی. حکم گمراهی دربارهام صادر کردی. «صِرَاط»: راه. منصوب به نزع خافض است و در اصل (عَلی صِراطِکَ) است. میتواند مفعولفیه نیز باشد.]] |
|
971 | 7 | 17 | ثم لآتينهم من بين أيديهم ومن خلفهم وعن أيمانهم وعن شمائلهم ولا تجد أكثرهم شاكرين |
| | | سپس از پیشرو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ (و از هر جهت که بتوانم) به سراغ ایشان میروم و (گمراهشان میسازم و از راه حق منحرفشان مینمایم. تا بدانجا که) بیشتر آنان را (مؤمن به خود و) سپاسگزار نخواهی یافت. [[«أَیْمان»: جمع یَمین، طرف راست. «شَمَآئِل»: جمع شِمال، طرف چپ.]] |
|
972 | 7 | 18 | قال اخرج منها مذءوما مدحورا لمن تبعك منهم لأملأن جهنم منكم أجمعين |
| | | (خداوند) گفت: خوار و حقیر و رانده و ذلیل از این (جایگاه قدس و قدسیان) بیرون رو. سوگند میخورم، دوزخ را از تو و از همهی کسانی پر میسازم که از تو پیروی کنند. [[«مَذْؤُوماً»: مذموم. ننگین. حقیر. حال اوّل برای ضمیر مستتر در فعل (أُخْرُجْ) است. «مَدْحُوراً»: مطرود. رانده شده. حال دوم است. «مِنکُمْ»: از شما. در اصل: (مِنکَ وَ مِنْهُمْ) است و از راه تغلیب ضمیر مخاطب به کار رفته است.]] |
|
973 | 7 | 19 | ويا آدم اسكن أنت وزوجك الجنة فكلا من حيث شئتما ولا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظالمين |
| | | ای آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید و در هر کجا که خواستید (بگردید و از نعمتهای آن) بخورید، ولی به این درخت، نزدیک نشوید (و از آن نخورید، که اگر چنین کنید) از زمرهی ستمکاران خواهید شد. [[«حَیْثُ»: هرجا. «الشَّجَرَةَ»: درخت. بوته گیاه (نگا: صافّات / 146). خداوند نوع درخت یا گیاه مورد نظر را مشخّص نفرموده است.]] |
|