نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
958 | 7 | 4 | وكم من قرية أهلكناها فجاءها بأسنا بياتا أو هم قائلون |
| | | چه بسیار شهرها و آبادیهائی که آنها را (به سبب گناهان فراوان ساکنان آنجاها) ویران کردهایم و عذاب ما مردمان آنجاها را در برگرفته است، در شبانگاهان (که در خواب ناز بودهاند، مانند قوم لوط) یا در چاشتگاهان که به استراحت پرداختهاند (مانند قوم شعیب). [[«کَمْ»: چه بسیار. «قَرْیَةٍ»: شهر. روستا. در اینجا مراد ساکنان شهر یا روستا است. «بَأْس»: عذاب. «بَیَاتاً»: شب هنگام. در حالی که شب را میگذراندند. این واژه میتواند مفعولفیه بوده و یا این که مصدر و به معنی (بائِتینَ) و حال باشد. «قَآئِلُونَ»: خفتگان در نیمروز. استراحتکنندگان در چاشتگاه. از ماده (قَیْل).]] |
|
959 | 7 | 5 | فما كان دعواهم إذ جاءهم بأسنا إلا أن قالوا إنا كنا ظالمين |
| | | در آن موقع که عذاب ما به سراغ ایشان آمده است، دعا و استغاثهای جز این نداشتهاند که گفتهاند: واقعاً ما ستمکار بودهایم (و با دست خود بر خود ستم کردهایم و هم اینک پشیمانیم و چشم به راه عفو یزدانیم! امّا بدین هنگام پشیمانی را چه سود؟!). [[«دَعْوَاهُمْ»: دعای ایشان. استغاثه آنان.]] |
|
960 | 7 | 6 | فلنسألن الذين أرسل إليهم ولنسألن المرسلين |
| | | (در روز قیامت) به طور قطع از کسانی که پیغمبران به سوی آنان روانه شدهاند میپرسیم (که آیا پیام آسمانی به شما رسانده شده است یا خیر و چگونه بدان پاسخ دادهاید؟) و حتماً از پیغمبران هم میپرسیم (که آیا پیام آسمانی را رساندهاید و از مردمان در قبال فرمان یزدان چه شنیده و چه دیدهاید؟). [[«الْمُرْسَلِینَ»: فرستادگان. پیغمبران.]] |
|
961 | 7 | 7 | فلنقصن عليهم بعلم وما كنا غائبين |
| | | مسلّماً (اعمال همه را مو به مو و) آگاهانه برای آنان شرح میدهیم؛ چرا که ما از آنان به دور نشدهایم (و همهجا حاضر و ناظر کردار و رفتارشان بودهایم). [[«عَلَیْهِمْ»: برای همه مردمان. برای پیغمبران، در توضیح پاسخ ایشان به خدا: لا عِلْمَ لَنا (نگا: مائده / 109). «بِعِلْمٍ»: آگاهانه. از روی علم. «مَا کُنَّا غَآئِبِینَ»: غائب نبودهایم. غافل و بیخبر نبودهایم.]] |
|
962 | 7 | 8 | والوزن يومئذ الحق فمن ثقلت موازينه فأولئك هم المفلحون |
| | | سنجش درست (و دقیق اعمال) در آن روز انجام میگیرد. پس هر که (کفّهی حسنات) ترازوی او سنگین شود (و بر کفّهی سیّئات او رجحان پذیرد) این چنین کسانی رستگارند. [[«الْوَزْنُ»: وزنکردن. سنجش. مبتدا است و خبر آن (یَوْمَئِذٍ) است. «الْحَقُّ»: صحیح. درست. صفت (الْوَزْنُ) است. این صفت و موصوف، معنی مبتدا و خبر نیز میدهند. یعنی: وزنکردن اعمال در آن روز صحیح است. «مَوَازِین»: جمع میزان: ترازوها. و جمع موزون: سنجیدهها.]] |
|
963 | 7 | 9 | ومن خفت موازينه فأولئك الذين خسروا أنفسهم بما كانوا بآياتنا يظلمون |
| | | و کسی که (کفّهی حسنات او از کفّهی سیّئات) ترازوی او سبک شود، این چنین کسانی به سبب پیوسته انکار کردن آیات ما (سرمایهی وجود) خود را از دست دادهاند. [[«خَسِرُوا»: از دست دادهاند. زیانکار و بیبهره نمودهاند. «یَظْلِمُونَ»: ظلم در اینجا در معنی تکذیب و انکار به کار رفته است.]] |
|
964 | 7 | 10 | ولقد مكناكم في الأرض وجعلنا لكم فيها معايش قليلا ما تشكرون |
| | | شما را در زمین مقیم کردهایم و قدرت و نعمتتان دادهایم، و وسائل زندگیتان را در آن مهیّا نمودهایم، (امّا شما در برابر نعمتهای فراوان) بسیار کم سپاسگزاری میکنید. [[«مَکَّنَّاکُمْ»: شما را قدرت و نعمت دادیم. و قوّه و سلطه بخشیدیم. به شما مکان و مأوی دادیم. «مَعَایِشَ»: جمع مَعیشة و مَعاش، وسائل زندگی و مایه بقاء. از قبیل: خوردنیها و نوشیدنیها.]] |
|
965 | 7 | 11 | ولقد خلقناكم ثم صورناكم ثم قلنا للملائكة اسجدوا لآدم فسجدوا إلا إبليس لم يكن من الساجدين |
| | | (آدم، جدّ نخستین) شما را آفریدیم و سپس صورتگری کردیم. بعد از آن به فرشتگان (و از جمله ابلیس که در صف آنان قرار داشت، ولی از ایشان نبود) گفتیم: برای آدم سجده (ی خضوع و تواضع) کنید (و بزرگ و گرامیش دارید). پس (همهی فرشتگان به فرمان یزدان) سجده کردند (و تعظیم و تکریم به جای آوردند) مگر ابلیس که (از جنّیان بود و فرمان نبرد و) سجده نکرد. [[«خَلَقْنَاکُمْ»: شما را آفریدیم. در اینجا مراد این است که: اصل شما یعنی نیای نخستینتان را آفریدیم (نگا: حجر / 28 - 33). صیغه جمع برای تعظیم آدم است که ابوالبشر است. «صَوَّرْنا»: صورتبندی و صورتگری کردیم. آدم را از خاک آفریدیم و جان به کالبدش دمیدیم و پیکر زیبا و قامت رعنا و اندیشه والا بدو دادیم. «إِلآّ إِبْلِیسَ»: مگر اهریمن. مستثنی منقطع است. زیرا که ابلیس از جنس فرشتگان نیست (نگا: کهف / 50 و حجر / 27).]] |
|
966 | 7 | 12 | قال ما منعك ألا تسجد إذ أمرتك قال أنا خير منه خلقتني من نار وخلقته من طين |
| | | (خداوند به او) گفت: چه چیز تو را بازداشت از این که سجده ببری، وقتی که من به تو دستور (تعظیم و تواضع برای آدم) دادهام؟ (ابلیس از روی عناد و تکبّر پاسخ) گفت: من از او بهترم. چرا که مرا از آتش آفریدهای و او را از خاک. (و آتش کجا و خاک کجا!). [[«مَا مَنَعَکَ؟»: چه چیز تو را باز داشت؟ چه چیز مانع شد؟ «طِینٍ»: گِل (نگا: صافّات / 11). خاک (نگا: آلعمران / 59). زیرا خاک عام است و بر گِل و غیرگِل اطلاق میشود. استعمال (طین) در اینجا چه بسا اشاره به مرحلهای از مراحل تدریجی خِلقت آدم باشد.]] |
|
967 | 7 | 13 | قال فاهبط منها فما يكون لك أن تتكبر فيها فاخرج إنك من الصاغرين |
| | | (خداوند بدو) گفت: پس از این (بهشت آسمانی یا بهشت زمینی، یا از میان فرشتگان، و یا از این منزلت و مرتبت) فرود آی! تو را نرسد که در این (مکان دلآرا، و جایگاه والا، نافرمانی کنی و) تکبّر ورزی. پس بیرون رو، تو از زمرهی خوارانی (و جای تو در میان اشرار است، نه در میان اخیار). [[«إهْبِطْ»: فرود آی. پائین رو. تنزّل کن. «مِنْها»: از آن. مرجع (ها) واژه (جَنَّة) مفهوم از مقام است، همان گونه که در آیه 61 سوره نحل، (ها) به (أَرْضِ) مفهوم از مقام برمیگردد: وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْها مِن دآبَّةٍ. مراد از (جَنَّة) بهشت موعود، یا بهشت موجود در زمین است. یا این که مرجع (ها) منزلت و مرتبت و یا (مَلائِکَة) در آیه 11 است. «الصَّاغِرینَ»: خواران، افراد پست و حقیر. از مصدر (صَغار) به معنی ذُلّ (نگا: انعام / 124).]] |
|