نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
938 | 6 | 149 | قل فلله الحجة البالغة فلو شاء لهداكم أجمعين |
| | | (ای پیغمبر!) بگو: خدا دارای دلیل روشن و رسا است (بر این که گفتار و کردارتان بیپایه و بیمایه است، و شما اصلاً دلیل قطعی بر صدق گفتار و درستی کردار خود ندارید در این که میگوئید: خدا به کفر و شرک ما راضی و به تحلیل و تحریم ما خوشنود است! آری) اگر خدا میخواست همگی شما را (از راه اجبار به سوی حق و حقیقت) هدایت مینمود (امّا هدایت اجباری بیسود است و راهیابی اختیاری پسندیده و ستوده است). [[«الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ»: دلیل رسائی که به نهایتِ قوّت و استواری خود رسیده است. برهان گویا و روشن.]] |
|
939 | 6 | 150 | قل هلم شهداءكم الذين يشهدون أن الله حرم هذا فإن شهدوا فلا تشهد معهم ولا تتبع أهواء الذين كذبوا بآياتنا والذين لا يؤمنون بالآخرة وهم بربهم يعدلون |
| | | (ای پیغمبر!) بگو: گواهان خود را بیاورید که گواهی میدهند بر این که خداوند این چیزها را حرام کرده است (که شما قائل به تحریم آنها هستید). در صورتی که (حاضر آمدند و به دروغ) گواهی دادند، با آنان (همصدا مشو و) گواهی مده. (چرا که دروغگویند و شایستهی تصدیق نیستند.) و از هوی و هوس کسانی پیروی مکن که آیات (قرآنی و جهانی) ما را تکذیب مینمایند و به آخرت ایمان نمیآورند و برای پروردگار خود (بتان و معبودهای باطلی را) همتا و همطراز میکنند. [[«هَلُمَّ»: بیاورید. اسمالفعل و مفرد و مثنّی و جمع و مذکّر و مؤنّث در آن یکسان است. «یَعْدِلُونَ»: معادل قرار میدهند. شریک و انباز درست میکنند. (نگا: انعام / 1).]] |
|
940 | 6 | 151 | قل تعالوا أتل ما حرم ربكم عليكم ألا تشركوا به شيئا وبالوالدين إحسانا ولا تقتلوا أولادكم من إملاق نحن نرزقكم وإياهم ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها وما بطن ولا تقتلوا النفس التي حرم الله إلا بالحق ذلكم وصاكم به لعلكم تعقلون |
| | | بگو: بیائید چیزهائی را برایتان بیان کنم که پروردگارتان بر شما حرام نموده است. این که هیچ چیزی را شریک خدا نکنید، و به پدر و مادر (بدی نکنید و بلکه تا آنجا که ممکن است بدیشان) نیکی کنید، و فرزندانتان را از ترس فقر و تنگدستی (کنونی یا آینده) مکشید (چرا که) ما به شما و ایشان روزی میدهیم (و روزیرسان همگان مائیم؛ نه شما)، و به گناهان کبیره (از جمله زنا) نزدیک نشوید، خواه (آنها در وقت انجام برای مردم) آشکار باشد و خواه پنهان، و کسی را بدون حق (قصاص و اجرای فرمان الهی) مکشید که خداوند آن را حرام کرده است. اینها اموری هستند که خدا به گونهی مؤکّد شما را بدانها توصیه میکند تا آنها را بفهمید و خردمندانه عمل کنید. [[«تَعَالَوْا»: بیائید. «أَتْلُ»: بخوانم. بیان دارم. «إِمْلاق»: فقر و تنگدستی. بیچیزی و نداری. «الْفَوَاحِشَ»: گناهان کبیره. زنا. جمعآمدن در معنی زنا برای مبالغه است یا به اعتبار تعدّد زناکاران یا نهی از انواع آن است. «مَا ظَهَرَ»: آنچه توسّط اندامها انجام میپذیرد. مانند: کشتن. زنا. دزدی. «مَا بَطَنَ»: آنچه مربوط به دل باشد. مانند: حسد. سوءنیّت.]] |
|
941 | 6 | 152 | ولا تقربوا مال اليتيم إلا بالتي هي أحسن حتى يبلغ أشده وأوفوا الكيل والميزان بالقسط لا نكلف نفسا إلا وسعها وإذا قلتم فاعدلوا ولو كان ذا قربى وبعهد الله أوفوا ذلكم وصاكم به لعلكم تذكرون |
| | | به مال یتیم جز به نحو احسن (و بهترین راهی که باعث حفظ و ازدیاد آن گردد) نزدیک مشوید (و بدین شیوهی خداپسندانه ادامه دهید) تا آن گاه که یتیم به رُشد کامل خود میرسد (و در آن هنگام به گونهی شایسته میتواند در مال خویش تصرّف کند. در این وقت اموالش را به خودش تسلیم کنید)، و پیمانه و ترازو را به تمام و کمال و دادگرانه مراعات دارید و (نه کم و زیاد بدهید و نه کم و زیاد دریافت کنید. در حدّ توانائی انسانی خود در اینباره بکوشید و بدانید که) ما هیچ کسی را به انجام چیزی جز به اندازهی تاب و توانش موظّف نمیسازیم. و هنگامی که سخنی (در کار داوری یا گواهی و یا راجع به روایت و خبری) گفتید، دادگری کنید (و از حق منحرف نشوید) هر چند (کسی که سخن به نفع یا به زیان او گفته میشود) از خویشاوندان باشد. و به عهد و پیمان خدا (که برای انجام تکالیف از شما گرفته است، و عهد و پیمان فیمابین خود دربارهی مسائل و مصالح مشروع) وفا کنید. اینها چیزهائی هستند که خداوند شما را به رعایت آنها توصیه میکند، تا این که متذکّر شوید و پند گیرید. [[«بِالَّتی»: با خصلت یا خصالی که. با کار یا کارهائی که. «أَشُدَّ»: قوّت. مفرد است، یا جمعی است که دارای مفرد نمیباشد. مراد از (أَشُدَّ) رشد مذکور در (نساء / 6) است. «أَوْفُوا»: به تمام و کمال بپردازید. «عَهْدِ اللهِ»: پیمان خدا. مراد از آن، همه چیزهائی است که خداوند از بندگان خود خواسته است. همچنین همه عهدها و پیمانهائی است که مردمان با یکدیگر میبندند. در این صورت نسبت آن به خدا بدین سبب است که خداوند به حفظ و وفای بدان امر نموده است.]] |
|
942 | 6 | 153 | وأن هذا صراطي مستقيما فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله ذلكم وصاكم به لعلكم تتقون |
| | | این راه (که من آن را برایتان ترسیم و بیان کردم) راه مستقیم من است (و منتهی به سعادت هر دو جهان میگردد. پس) از آن پیروی کنید و از راههای (باطلی که شما را از آن نهی کردهام) پیروی نکنید که شما را از راه خدا (منحرف و) پراکنده میسازد. اینها چیزهائی است که خداوند شما را بدان توصیه میکند تا پرهیزگار شوید (و از مخالفت با آنها بپرهیزید). [[«مُسْتَقِیماً»: حال است. «إِتَّبِعُوهُ»: در آن گام بردارید. بدان عمل کنید.]] |
|
943 | 6 | 154 | ثم آتينا موسى الكتاب تماما على الذي أحسن وتفصيلا لكل شيء وهدى ورحمة لعلهم بلقاء ربهم يؤمنون |
| | | بعد (از بیان فرمانهای دهگانه، شما را باخبر میسازم که پروردگار میفرماید:) ما کتاب (تورات) را برای موسی فرستادیم تا بر کسی که (امور دینی خود را خوب انجام دهد و) نیکی و خوبی ورزد اتمام (کرامت و نعمت) باشد و بیانگر همهچیز (از تعالیم لازم جهت بنیاسرائیل) بوده و (آنان را به سوی راه راست) هدایت و (برای کسانی که از آن پیروی کنند، مایهی) رحمت شود. بلکه (در پرتو ارشادات و رهنمودهای این کتاب مقدّس، بنیاسرائیل) به ملاقات با پروردگار خود ایمان بیاورند (و بدانند که در روز قیامت برای حساب و کتاب در پیشگاه خدا حاضر خواهند شد). [[«ثُمَّ»: سپس. در اینجا برای ترتیب زمانی و عطف معنی بر معنی نیست. بلکه برای عطف خبر بر خبر است. مانند شعر زیر: وَ لَقَدْ سادَ ثُمَّ سادَ أَبُوهُ]] |
|
944 | 6 | 155 | وهذا كتاب أنزلناه مبارك فاتبعوه واتقوا لعلكم ترحمون |
| | | این (قرآن) کتاب مبارکی است که ما آن را فرو فرستادهایم. پس از آن پیروی کنید و (از مخالفت با آن) بپرهیزید تا مورد رحم خدا قرار گیرید. [[«مُبَارَکٌ»: پرخیر و برکت. مشتمل بر فوائد دینی و دنیوی. صفت (کِتابٌ) است.]] |
|
945 | 6 | 156 | أن تقولوا إنما أنزل الكتاب على طائفتين من قبلنا وإن كنا عن دراستهم لغافلين |
| | | (آن را فرو فرستادهایم) تا نگوئید کتاب (آسمانی) تنها بر دو گروه (یهود و نصارای) پیش از ما فرو فرستاده شده است، و (ما اصلاً از آنها آگاهی نداشتهایم و) از بحث و بررسی آنها بیخبر بودهایم (و لذا از انجام گناه و دوری از راه خدا معذوریم). [[«أَن تَقُولُوا»: تا نگوئید. متعلّق به (أَنزَلْنَاهُ) است و تقدیر چنین است: لِئَلاّ تَقُولُوا. «إِن کُنَّا»: ما بودهایم. (إِنْ) مخفّف از مثقّله است و عمل نمیکند. «دِراسَة»: قرائت مکرّر. خواندن و فهم کردن (نگا: آلعمران. 79، اعراف / 169، سبأ / 44).]] |
|
946 | 6 | 157 | أو تقولوا لو أنا أنزل علينا الكتاب لكنا أهدى منهم فقد جاءكم بينة من ربكم وهدى ورحمة فمن أظلم ممن كذب بآيات الله وصدف عنها سنجزي الذين يصدفون عن آياتنا سوء العذاب بما كانوا يصدفون |
| | | یا این که بگوئید: اگر کتابی بر ما نازل میشد، راه یافتهتر (و خوبتر و بهتر) از آنان میگشتیم. بیگمان از سوی پروردگارتان برایتان قرآنی آمده است (که بیانگر حلال و حرام) و راهنمای (مردمان به سوی خیر و صلاح دو جهان) و رحمت (خدا برای بندگان) است. پس چه کسی ستمکارتر از کسی خواهد بود که آیات (قرآن) خدا را تکذیب کند و بیدلیل و بیجهت از آنها رویگردان شود؟ کسانی را که از آیات ما رویگردان شوند بدترین عذاب خواهیم داد، و سزای رویگردانی ایشان را هرچه زودتر بدانان خواهیم رساند. [[«بَیِّنَةٌ»: دلیل و برهان. در اینجا مراد قرآن است. «صَدَفَ عَنْ»: رویگردان و منصرف شد. رویگردان و منصرف کرد. «سُوءَ الْعَذَابِ»: بدترین و سختترین عذاب. اضافه صفت به موصوف است.]] |
|
947 | 6 | 158 | هل ينظرون إلا أن تأتيهم الملائكة أو يأتي ربك أو يأتي بعض آيات ربك يوم يأتي بعض آيات ربك لا ينفع نفسا إيمانها لم تكن آمنت من قبل أو كسبت في إيمانها خيرا قل انتظروا إنا منتظرون |
| | | (دلائل متقن بر وجوب ایمان بیان گردیدهاست. پس چرا ایمان نمیآورند؟) آیا انتظار دارند که فرشتگان (قبض ارواح) به سراغشان بیایند؟ یا این که پروردگارت (خودش) به سوی آنان بیاید؟ یا پارهای از نشانههای پروردگارت که (دالّ بر شروع رستاخیز باشد) برای آنان نمودار شود؟ روزی پارهای از نشانههای پرودگارت فرا میرسد (و آنان را به ایمان اجباری وادار مینماید) امّا ایمان آوردن افرادی که قبل از آن ایمان نیاوردهاند، یا این که با وجود داشتن ایمان (کارهای پسندیده نکردهاند و) خیری نیندوختهاند، سودی به حالشان نخواهد داشت. بگو: منتظر (یکی از این امور سهگانه) باشید و ما هم منتظر (نتیجهی وعدهی خدا دربارهی خود و وعید او درباره شما) هستیم. [[«یَنظُرُونَ»: انتظار میکشند. «أَن تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ»: مراد آمدن فرشتگان قبض ارواح (نگا: انعام / 93)، یا آمدن فرشتگان به عنوان پیغمبرانی برای مردم (نگا: مؤمنون / 24) یا برای شهادت بر صدق رسالت پیغمبر است (نگا: حجر / 7). «یَأْتِیَ رَبُّکَ»: مراد صدور فرمان خدا درباره عذاب کافران (نگا: توبه / 24، نحل / 33) یا حضور پیداکردن خدا - بنا به عقیده ایشان - برای گواهی بر صدق رسالت پیغمبر یا برای دیدن ذات ذوالجلال (نگا: بقره / 55، اسراء / 92) یا فرا رسیدن رستاخیز و حضور خدا در آن برای دادگاهی بندگان است (نگا: یونس / 93). «بَعْضُ آیَاتِ ...»: از جمله چنین علاماتی که ایمان و عمل صالح با ظهور آنها پذیرفته نیست: دم احتضار و هنگام خروج روح از بدن، یا زمانی که انسان به مجازات و قصاص و عذاب عظیم خدا گرفتار میآید و در انتخابِ راهِ خوبی یا بدی از او سلب اختیار میشود، یا هنگام پدیدار شدن علائم تخریب جهان و به همخوردن شیرازه کون و مکان است. چرا که در همه این اوقات ایمان اضطراری و اجباری است. در صورتی که زمان پذیرش ایمان و توبه و طاعت وقتی است که انسان دارای اراده و اختیار بوده و فرصت انتخابِ کفر یا دین، و انجام اعمالِ خیر یا شر را داشته باشد. «أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْراً»: این جمله عطف بر (آمَنَتْ) است و نفی متوجّه آن میگردد و معنی چنین است: یا مؤمن باشد و اعمال نیک انجام نداده باشد و کارهای خداپسندانه نکرده باشد.]] |
|