بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
9166127لهم دار السلام عند ربهم وهو وليهم بما كانوا يعملون
برای آنان (که پندپذیر و بیدارند) دارالسلام است که (بهشت یزدان است و زدوده از آفات و بلایا بوده و غم و اندوه به ساحت آن راه ندارد و) از سوی پروردگارشان بدیشان تعلّق می‌گیرد، و خداوند به سبب کاری که (در دنیا) انجام می‌داده‌اند، سرپرست و یاور آنان است. [[«دارُ السَّلام»: خانه امن و امان. سرزمین سلام و درود (نگا: مریم / 62، واقعه / 26). مراد بهشت است که جای شادی است و غم و اندوه و بلا و مصیبتی در آن نیست.]]
9176128ويوم يحشرهم جميعا يا معشر الجن قد استكثرتم من الإنس وقال أولياؤهم من الإنس ربنا استمتع بعضنا ببعض وبلغنا أجلنا الذي أجلت لنا قال النار مثواكم خالدين فيها إلا ما شاء الله إن ربك حكيم عليم
(به یاد بیاور آن) روزی را که در آن همه‌ی آنان را در کنار هم گرد می‌آوریم (و خطاب به گناهکاران می‌گوئیم:) ای گروه جنّیان! شما افراد فراوانی از انسانها را گمراه ساختید. (بدین هنگام با افسوس و دریغ) پیروان ایشان از میان انسانها (فریاد برمی‌آورند و) می‌گویند: پروردگارا! برخی از ما از برخی دیگر سود بردیم. (جنّیان با وسوسه‌ی شیطانی بر ما ریاست کردند و از ما بهره گرفتند، و ما انسانها به وسوسه‌ی ایشان دچار شهوات و لذّات زودگذر شدیم، تا آن گاه که مدّت معلوم زندگی را سپری کردیم) و به مرگی گرفتار آمدیم که برای ما معیّن و مقدّر فرموده بودی. (هم‌اینک با کوله‌بار کفر و ضلال در پیشگاه ذوالجلال ایستاده‌ایم. وای بر ما! خداوند بدیشان) می‌گوید: آتش (دوزخ) جایگاه شما است و همیشه در آن ماندگارید مگر مدّت زمانی که خدا بخواهد. بیگمان پروردگار تو حکیم (است و کارهایش از روی حکمت انجام می‌گیرد و) آگاه است (و می‌داند چه کسانی را از دست دوزخ رها کند). [[«مَعْشَرَ»: گروه. دسته. جمعیّت. «إِسْتَکْثَرْتُمْ»: بسیاری را وسوسه کردید و گول زدید. «أَجَّلْتَ لَنَا»: برای ما معیّن و مقرّر کردی. «مَثْوَی»: مقرّ. جایگاه. «إِلاّ مَا»: جز مدّت زمانی که. جز کسانی که. این استثناء بیانگر این واقعیّت است که قادر مطلق خدا است و هرچه خواهد کند. و چه بسا این استثناء تعلیق به محال باشد (نگا: هود / 107 و 108).]]
9186129وكذلك نولي بعض الظالمين بعضا بما كانوا يكسبون
و همان گونه (که ستمگران، در این جهان پشتیبان یکدیگر و رهبر و راهنمای هم هستند، در جهان دیگر نیز آنان را به یکدیگر وامی‌گذاریم و) برخی از ستمگران را همنشین برخی دیگر می‌گردانیم، و این به خاطر اعمالی است که (در جهان گذران) انجام می‌داده‌اند. [[«نُوَلِّی»: دوست و یاور می‌سازیم. سرپرست و پیشوا می‌کنیم. «نُوَلِّی بَعْضَ»: ستمگران را همدم و همنشین یکدیگر می‌سازیم. در این جهان، ستمگرانی را بر ستمگران دیگری مسلّط می‌نمائیم و امارت می‌بخشیم (نگا: اسراء / 16).]]
9196130يا معشر الجن والإنس ألم يأتكم رسل منكم يقصون عليكم آياتي وينذرونكم لقاء يومكم هذا قالوا شهدنا على أنفسنا وغرتهم الحياة الدنيا وشهدوا على أنفسهم أنهم كانوا كافرين
(در آن روز خداوند بدیشان می‌گوید:) ای جنّیان و ای انسانها! آیا پیغمبرانی از خودتان به سوی شما نیامدند و آیات (کتابهای آسمانی) مرا برایتان بازگو نکردند و شما را از رسیدن بدین روز (و روبرو شدن در آن با خدا) بیم ندادند؟ (پس چگونه این روز را فراموش کردید و در تکذیب آن کوشیدید؟ در پاسخ) می‌گویند: ما علیه خود گواهی می‌دهیم (و اقرار می‌کنیم که پیغمبران آمدند و آئین خدا را تبلیغ کردند و ما را از قیامت ترساندند، ولی ما ایشان را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند چیزی را از سوی خود نفرستاده است و جز زندگی این جهان، زندگی دیگری وجود ندارد. آری) زندگی جهان، آنان را گول زد و (به خود مشغول داشت و امروز جز اعتراف چاره‌ای ندارند و) علیه خود گواهی می‌دهند (و می‌گویند) که ایشان کافر بوده‌اند (و مستحقّ عذاب جاویدان و خوفناک یزدانند). [[«رُسُلٌ مِّنکُمْ»: پیغمبرانی از خودتان. برخی این آیه را دلیل بر آن می‌دانند که پیغمبران جنّیان از جنس خودشان می‌باشند. ولی مراد از (مِنکُمْ) مجموع آنان است و پیغمبران در زمین تنها از اولاد آدم هستند. قرآن و اسلام برای هر دو دسته است و چه بسا تنها نمایندگانی از خود جنّیان مأمور تبلیغ قرآن و رساندن احکام به همنوعان خود باشند (نگا: احقاف / 29 - 31، جنّ / 1 - 17). در اینجا از راه تغلیب دسته‌ای بر دسته دیگر واژه (مِنکُمْ) به کار رفته است. همان گونه که می‌گوئیم: (اَکَلْتُ الْخُبْزَ وَ اللَّبَنَ): نان و شیر خوردم. در صورتی که نان خوردنی و شیر نوشیدنی است.]]
9206131ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم وأهلها غافلون
این (ارسال رسل) به خاطر آن است که پروردگارت هیچ گاه مردمان شهرها و آبادیها را به سبب ستمهایشان هلاک نمی‌کند، در حالی که اهل آنجا (به سبب نیامدن پیغمبران به میانشان و نبودن راهنمایان و عدم تبلیغ مبلّغان، از حق) غافل و بی‌خبر باشند. [[«لَمْ یَکُنْ ... بِظُلْمٍ»: خدا کسی را به سبب ستمهایش مجازات نمی‌کند در حالی که.]]
9216132ولكل درجات مما عملوا وما ربك بغافل عما يعملون
و هر یک (از نیکوکاران و بدکاران) دارای درجاتی (و درکاتی از پاداش و عزّت و پادافره و ذلّت در جهان دیگر) بر طبق اعمال خود هستند، و پروردگارت (هیچ گاه) از کارهائی که مردمان می‌کنند غافل و بی‌خبر نیست. [[«مِمَّا»: از آنچه. به خاطر آنچه.]]
9226133وربك الغني ذو الرحمة إن يشأ يذهبكم ويستخلف من بعدكم ما يشاء كما أنشأكم من ذرية قوم آخرين
پروردگار تو بی‌نیاز (از بندگان و عبادت ایشان) و مهربان (نسبت به همه‌ی مردمان) است. اگر بخواهد همه‌ی شما را از میان می‌برد و کسانی را که خود بخواهد جایگزین شما می‌سازد، همان گونه که شما را از دودمان انسانهای دیگری آفریده است (و بر جای دیگرانتان نشانده است). [[«ذُوالرَّحْمَةِ»: مهربان. خبر دوم است. «مِن ذُرِّیَّةِ قَوْمٍ آخَرِینَ»: از نژاد کسان دیگری. به جای فرزندان کسان دیگری (نگا: توبه / 39).]]
9236134إن ما توعدون لآت وما أنتم بمعجزين
بیگمان آنچه (از قیامت و حساب و عقاب و ثواب و اختلاف درجات و درکات) به شما وعده داده می‌شود خواهد آمد، و شما نمی‌توانید (خدا را) درمانده کنید (و از دست عدالت و کیفر او بگریزید). [[«مُعْجِزِینَ»: درمانده و ناتوان‌کنندگان.]]
9246135قل يا قوم اعملوا على مكانتكم إني عامل فسوف تعلمون من تكون له عاقبة الدار إنه لا يفلح الظالمون
(ای پیغمبر!) بگو: ای قوم من! (بر کفر خود و دشمنانگیتان نسبت به من ماندگار باشید و) هرچه در قدرت دارید بکنید. من هم (بر جای خود ایستاده‌ام و تا می‌توانم شکیبائی) می‌کنم (و در دفاع از اسلام می کوشم). بالأخره خواهید دانست که چه کسی سرانجامِ نیک خواهد داشت (و پیروزی در این جهان و سعادت در آن جهان مال چه کسی خواهد شد). بیگمان ستمکاران موفّق و رستگار نخواهند شد. [[«عَلَی مَکانَتِکُمْ»: به اندازه قدرت و استطاعتی که دارید. در جائی که هستید. به گونه‌ای که هستید و وضع و حالتی که دارید. «عَاقِبَةُ الدَّارِ»: سرانجام جهان. پیروزی نهائی. حُسنِ خاتِمت و عاقبت. مراد پیروزی در این دنیا، یا سرافرازی در آن سرا است. «الظَّالِمُونَ»: ستمکاران. کافران.]]
9256136وجعلوا لله مما ذرأ من الحرث والأنعام نصيبا فقالوا هذا لله بزعمهم وهذا لشركائنا فما كان لشركائهم فلا يصل إلى الله وما كان لله فهو يصل إلى شركائهم ساء ما يحكمون
(بت‌پرستان همیشه دچار اوهام خرافاتند. مثلاً این گونه) مشرکان سهمی از زراعت و چهارپایانی را که خدا آنها را آفریده است برای خدا قرار می‌دهند و به گمان خود می‌گویند: این برای خدا است (و با این سهم به خدا تقرّب می‌جوئیم و بدین منظور آن را به مهمانان و ناتوانان می‌دهیم) و این برای شرکاء (و معبودهای) ما است (و با این سهم نیز به بتها و اصنام تقرّب می‌جوئیم و بدین منظور آن را صرف رؤسا و پرده‌داران و خادمان بتکده‌ها و معابد می‌نمائیم). امّا آنچه به شرکاء (و معبودهای) ایشان تعلّق می‌گیرد به خدا نمی‌رسد (و صرف آن در راه او ممنوع است) و آنچه متعلّق به خدا می‌باشد به شرکاء (و معبودهای) ایشان می‌رسد (و می‌تواند صرف آنها گردد و به سرپرستان و خدمتگذاران اصنام ایشان داده شود). چه بد داوری می‌کنند! [[«ذَرَأَ»: آفرید. از نیستی به هستی آورد و افزون و پراکنده کرد. «الْحَرْثِ»: کِشت. زراعت. «الأنْعَامِ»: جمع نَعَم، چهارپایان (شتر، گاو، بز و گوسفند). «بِزَعْمِهِم»: به گمان خود. مراد این است که چنین پیشه و اندیشه‌ای ساخته و پرداخته خود ایشان است. «شُرَکَآئِهِمْ»: مراد بتهای بت‌پرستان است که آنها را شریک خدا می‌دانستند. یا مراد رؤسای معابد و پرده‌داران و خدمتکاران است که آنان را در اموال خود شریک می‌دانستند.]]


0 ... 81.5 82.5 83.5 84.5 85.5 86.5 87.5 88.5 89.5 90.5 92.5 93.5 94.5 95.5 96.5 97.5 98.5 99.5 100.5 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.04 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

37855102177133260233975100409111795573