نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
901 | 6 | 112 | وكذلك جعلنا لكل نبي عدوا شياطين الإنس والجن يوحي بعضهم إلى بعض زخرف القول غرورا ولو شاء ربك ما فعلوه فذرهم وما يفترون |
| | | همان گونه (که اینان که در صدد هدایت ایشان هستی با تو دشمنی و ستیزه میورزند) دشمنانی از انسانهای متمرّد و جنّیان سرکش را در برابر هر پیغمبری عَلَم کردهایم. گروهی از آنها سخنان فریبندهی بیاساسی را نهانی به گروه دیگری پیام میدادهاند تا ایشان را (با یاوهسرائیهای رنگین و وسوسههای دروغین) بفریبند. اگر پروردگار تو میخواست، چنین کاری را نمیکردند (ولی همهی اینها برابر تقدیر و مشیّت خدا انجام گرفته و انجام میگیرد). پس بگذار دروغها به هم بافند (و خویشتن را گرفتار کفر و ضلال کنند. بر تو تبلیغ است و بر ما هم حساب). [[«عَدُوّاً»: دشمن. دشمنان. صفتی است بر وزن (فَعُول)، مفرد و مثنّی و جمع و مذکّر و مؤنّث در آن یکسان است و آن را جمع میبندند و (أَعْداء) میگویند. «شَیاطینَ»: متمرّدان. سرکشان. «شَیَاطینَ الإِنسِ وَ الْجنّ»: اضافه صفت به موصوف است. «زُخْرُفَ الْقَوْلِ»: سخنان آراسته بیاساس. سخنان به ظاهر زیبا و فریبا ولی بیحقیقت و ناروا. بدل (عَدُوّاً) یا مفعول دوم (جَعَلْنا) است. «غُرُوراً»: گولزدن. فریبدادن. مفعولله، یا بدل از (زُخْرُفَ)، و یا حال است و به معنی (غارّینَ) است. «وَ ما یَفْتَرُونَ»: واژه (ما) مفعولمعه یا عطف بر ضمیر (هُمْ) است.]] |
|
902 | 6 | 113 | ولتصغى إليه أفئدة الذين لا يؤمنون بالآخرة وليرضوه وليقترفوا ما هم مقترفون |
| | | (بگذار آنان سخنان باطل را بیارایند تا خویشتن را بدان گول زنند و بفریبند) و تا دلهای کسانی که به آخرت عقیده ندارند بدان (مزخرفات) گرایش یابد، و از آن راضی و بدان خوشنود گردند، و مرتکب هرچیزی شوند که میخواهند. [[«تَصْغَی»: متمایل گردد. گرایش یابد. از ماده (صَغْو) یا (صَغْی) منصوب به (أَنْ) مقدّر است. عطف بر محلّ (غُرُوراً) است که تقدیر چنین میشود: لِیَغْتَرُّوا وَ لِتَصْغی. «لِیَقْتَرِفُوا»: اقتراف به معنی اکتساب، یعنی: فراچنگ آوردن است (نگا: توبه / 24 و شوری / 23). در اینجا به معنی ارتکاب گناه است. «مُقْتَرِفُونَ»: فراچنگ آورندگان. مرتکبان بزه و گناه.]] |
|
903 | 6 | 114 | أفغير الله أبتغي حكما وهو الذي أنزل إليكم الكتاب مفصلا والذين آتيناهم الكتاب يعلمون أنه منزل من ربك بالحق فلا تكونن من الممترين |
| | | (ای پیغمبر! بدیشان بگو: این داوری خدا دربارهی حق و حقیقت است) آیا جز خدا را (میان خود و شما) قاضی کنم؟ و حال آن که او است که کتاب (آسمانی قرآن) را برای شما نازل کرده است و (حلال و حرام و حق و باطل و هدایت و ضلالت، در آن) تفصیل و توضیح شده است. کسانی که کتاب (های آسمانی را پیشتر) برای آنان فرستادهایم میدانند که این (قرآن) حقیقةً از سوی خدا آمده است و مشتمل بر حق است (چرا که کتابهای آسمانی خودشان بدان بشارت داده است و تصدیقکنندهی آن است). پس تو از تردیدکنندگان مباش (و پیروان تو نیز دربارهی حقّانیّت قرآن کمترین تردیدی به خود راه ندهند). [[«أَبْتَغی»: بطلبم. جویا شوم. «حَکَماً»: قاضی. داور. واژه (غَیْرَ) مفعول است و (حَکَماً) حال یا تمییز آن است. «مُفَصَّلاً»: به صورت مفصّل و مبیّن. به گونه مشروح و روشن. «لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ»: از زمره متردّدان مباش. مراد بازداشتن پیغمبر از شکّ و تردید نیست. زیرا پیغمبر درباره قرآن شکّ و تردیدی نداشت. بلکه مراد تشویق و ترغیب آن حضرت است بر ماندگاری و ثبات برحق (نگا: انعام / 14 و یونس / 105 و قصص / 87).]] |
|
904 | 6 | 115 | وتمت كلمت ربك صدقا وعدلا لا مبدل لكلماته وهو السميع العليم |
| | | فرمان پروردگار تو صادقانه و دادگرانه انجام میپذیرد. هیچ کسی نمیتواند فرمانهای او را دگرگونه کند (و جلو دستورات او را بگیرد). خدا شنوا (ی سخن آنان) و دانا (ی کردار ایشان) است. [[«تَمَّتْ»: تمام شد. انجام پذیرفت. مراد این است که فرمان خدا انجام میپذیرد و جامه عمل به خود میگیرد. «کَلِمَةٌ»: فرمان. مراد تحقّق وعد و وعید خدا است (نگا: اعراف / 136، هود / 119، صافّات / 171 و 172). «صِدْقاً وَ عَدْلاً»: صادقانه و دادگرانه. مراد این است که مضمون آن حتماً تحقّق مییابد و عادلانه پاداش نیکان و پادافره بدان داده میشود. مصدرند و حال بوده و به معنی (صَادِقَةً وَ عَادِلَةً) میباشند. «کَلِمَات»: فرمانها. سنن (نگا: احزاب / 62). یادآوری: میتوان در این آیه شریفه، واژه (کَلِمَة) را کلامالله یعنی قرآن، و واژه (کلمات) کلمهها و جملات و احکام آن بشمار آورد. در این صورت معنی چنین میشود: قرآن پروردگارت در منتهای کمال است. در آنچه از آن خبر میدهد صادق، و درباره آنچه حکم صادر میکند عادل میباشد. هیچ کسی نمیتواند آن را تباه و دگرگون کند (زیرا خدا حافظ آن است. نگا: حجر / 9) و خدا اقوال مردمان را میشنود و از افعال همگان آگاه است. «صِدْقاً وَ عَدْلاً»: این دو واژه میتوانند تمییز باشند. در این صورت معنی چنین میشود: قرآن پروردگارت، صداقت و عدالت در آن به تمام و کمال است.و ...]] |
|
905 | 6 | 116 | وإن تطع أكثر من في الأرض يضلوك عن سبيل الله إن يتبعون إلا الظن وإن هم إلا يخرصون |
| | | اگر از بیشتر مردم (که کافران و منافقانند) پیروی کنی، تو را از راه خدا دور میسازند. چرا که آنان جز از ظنّ و گمان پیروی نمیکنند و آنان جز به دروغ و گزاف سخن نمیگویند. [[«یَخْرُصُونَ»: گزاف میگویند. از روی ظنّ و تخمین، نه علم و یقین سخن میگویند. یاوهسرائی میکنند و دروغ میگویند.]] |
|
906 | 6 | 117 | إن ربك هو أعلم من يضل عن سبيله وهو أعلم بالمهتدين |
| | | بیگمان پروردگارت (از تو و از هر کس دیگری) آگاهتر است از حال کسانی که (گمراه گشته و) از راه او به در میروند، و از حال کسانی که هدایت مییابند (و راه او را در پیش میگیرند). [[«أَعْلَمُ مَنْ»: در اینجا حرف (ب) مقدّر است. یعنی (أَعْلَمُ بِمَنْ). (نگا: تفسیرالمنار، روحالمعانی).]] |
|
907 | 6 | 118 | فكلوا مما ذكر اسم الله عليه إن كنتم بآياته مؤمنين |
| | | پس (از آنجا که خدا راهیافتگان و گمراهان را بهتر از هرکسی میشناسد، به ضلالت مشرکان در تحریم برخی از چهارپایان گوش فرا ندهید و) از گوشت چهارپائی بخورید که به هنگام ذبح نام خدا را بر آن بردهاند (و آن را به نام الله، نه به نام کسی یا چیزی جز او سر بریدهاند) اگر به آیات خدا (و از جمله به آیات وارده در اینباره) ایمان دارید. [[«فَکُلُوا»: ذکر حرف (فَ) در اوّل آیه بیانگر این واقعیّت است که مؤمنان در امر تحلیل و تحریم باید از فرمان یزدان نه مشرکان پیرویکنند.]] |
|
908 | 6 | 119 | وما لكم ألا تأكلوا مما ذكر اسم الله عليه وقد فصل لكم ما حرم عليكم إلا ما اضطررتم إليه وإن كثيرا ليضلون بأهوائهم بغير علم إن ربك هو أعلم بالمعتدين |
| | | شما چرا باید از گوشت حیوانی نخورید که به هنگام ذبح نام خدا بر آن رفته است؟ و حال آن که خداوند گوشت حیواناتی را که بر شما حرام است (در همین سوره / 145 و مائده / 3) بیان کرده است (و دستور داده است که از آنها نخورید) مگر ناچار و درمانده شوید (که در این صورت میتوانید به اندازهای که رفع ضرورت و دفع هلاک کند از گوشت حرام آنها بخورید). بسیاری از مردم، با هواها و هوسهای (کج و نادرست) خود، بدون آگاهی (از صحّت آنچه که میگویند و بدون دلیلی بر آنچه در راه آن میکوشند، دیگران را) سرگشته و گمراه میسازند. بیگمان پروردگارت (از تو و از همهی بندگان) آگاهتر از حال تجاوزکاران است. [[«مَا لَکُمْ أَلاّ تَأْکُلُوا»: چرا باید نخورید؟ یعنی مانعی برای خوردن در میان نیست. «الْمُعْتَدِینَ»: متجاوزین از حدود خدا با تحریم چیز حلال.]] |
|
909 | 6 | 120 | وذروا ظاهر الإثم وباطنه إن الذين يكسبون الإثم سيجزون بما كانوا يقترفون |
| | | گناهان آشکار و بزهکاریهای پنهان را ترک کنید (و در هیچ حال خویشتن را به معصیت نیالائید). بیگمان کسانی که به دنبال گناه راه میافتند، هرچه زودتر کیفر ارتکاب معاصی ایشان داده میشود. [[«ظَاهِرَ الإِثْمِ»: گناه آشکار. گناهی که با اندام ظاهری بدن انجام میپذیرد. مانند: زدن، دشنامدادن، دزدی، زنا. «بَاطِنَهُ»: گناه پنهان. گناهی که به قلب و درون مربوط میگردد. مانند: حسد. مکر و کید. سوءظنّ. مراد از گناه آشکار و گناه پنهان، همه گناهان است؛ چرا که گناه از این دو قسم خارج نیست.]] |
|
910 | 6 | 121 | ولا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه وإنه لفسق وإن الشياطين ليوحون إلى أوليائهم ليجادلوكم وإن أطعتموهم إنكم لمشركون |
| | | از گوشت حیوانی نخورید که (به هنگام ذبح عمداً) نام خدا بر آن برده نشده است (و یا به نام دیگران و یا به خاطر بتان سر بریده شده است). چرا که خوردن از چنین گوشتی، نافرمانی (از دستور خدا) است. بیگمان اهریمنان و شیاطین صفتان، مطالب وسوسهانگیزی به طور مخفیانه به دوستان خود القاء میکنند تا این که با شما منازعه و مجادله کنند (و بکوشند که شما را به تحریم آنچه خدا حلال کرده است وادارند). اگر از آنان اطاعت کنید بیگمان شما (مثل ایشان) مشرک خواهید بود. [[«فِسْقٌ»: نافرمانی. گناه.]] |
|