نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
886 | 6 | 97 | وهو الذي جعل لكم النجوم لتهتدوا بها في ظلمات البر والبحر قد فصلنا الآيات لقوم يعلمون |
| | | و او آن کسی است که ستارگان را برای شما آفریده است تا (در شبهای سفر) در تاریکیهای خشکی و دریا بدانها رهنمود شوید. ما آیات (قرآنی و نشانههای جهانی خود) را برای کسانی بیان داشتهایم که (معانی آیات قرآنی و نشانههای جهانی را) میدانند. [[«جَعَلَ»: آفریده است. «فَصَّلْنَا»: بیان داشتهایم. روشن ساختهایم.]] |
|
887 | 6 | 98 | وهو الذي أنشأكم من نفس واحدة فمستقر ومستودع قد فصلنا الآيات لقوم يفقهون |
| | | و او کسی است که شما را از یک شخص آفریده است که (آدم است و او هم از خاک زمین است و زمین هم در مدّت حیات) محلّ استقرار و (پس از مرگ) محلّ تسلیم (به خاک شما) است. ما آیات (قرآنی و نشانههای جهانی خود) را برای کسانی بیان داشتهایم که (آیات قرآنی و نشانههای جهانی را چنان که باید) میفهمند. [[«نَفْسٍ وَاحِدَةٍ»: یک کس. مراد آدم (ع) است. «مُسْتَقَرٌ»: محلّ استقرار و زندگی آدمیان در روی زمین. «مُسْتَوْدَعٌ»: محلّ به امانت سپردن آدمیان پس از مرگ. مراد گور است که تا روز رستاخیز آرامگاه آدمیان است. «فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ»: مراد این که اصل انسانها که خاک است، محلّ حیات و ممات مردمان است. یا این که انسانها که از آدم پدیدار گشتهاند، گروهی از نطفهها در پشت آنان استقرار میپذیرد، و گروهی از نطفهها در رحم ایشان به ودیعت نهاده میشود. در این صورت مراد از (مستقرّ) مرد، و مراد از (مستودَع) زن خواهد بود.]] |
|
888 | 6 | 99 | وهو الذي أنزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات كل شيء فأخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراكبا ومن النخل من طلعها قنوان دانية وجنات من أعناب والزيتون والرمان مشتبها وغير متشابه انظروا إلى ثمره إذا أثمر وينعه إن في ذلكم لآيات لقوم يؤمنون |
| | | و او کسی است که از (ابرِ) آسمان، آب (باران) فرو میفرستد، و ما (که خدائیم، با قدرت سترگ خود) به وسیلهی آن آب، همه رُستنیها را میرویانیم و از رُستنیها سبزینه بیرون میآوریم، و از آن سبزینه، دانههای تنگاتنگ یکدیگر، و از شکوفههای درخت خرما خوشههای آویزان نزدیک بهم و در دسترس، و باغهای انگور و زیتون و انار پدید میسازیم که (در شکل و مزه و بو و سود) همگون و یا غیرهمگونند. بنگرید به میوهی نارس و رسیدهی یکایک آنها، آن گاه که میوه دادند. بیگمان در این (گوناگونی درونی و بیرونی و تغییر آغاز و انجام میوهها) نشانهها و دلائل (خداشناسی) است برای کسانی که (حق را میپذیرند و بدان) ایمان میآورند. [[«السَّمَآءِ»: آسمان. بالای سر. مراد ابر است (نگا: نور / 43، واقعه / 69). «فَأَخْرَجْنَا»: عطف متکلّم بر غائب برای التفات است. «نَبَاتَ کُلِّ شَیْءٍ»: گیاهان و رُستنیهای گوناگون. گیاهان و رُستنیهای مورد نیاز همهچیز، اعم از انسان و حیوان و اشیاء. «خَضِراً»: سبز و تازه. سبزینه یا کلروفیل که منشأ اصلی دانهها و میوهها است (نگا: قصّةالایمان، صفحه 345). «مُتَرَاکِباً»: تنگاتنگ یکدیگر. متراکم. «طَلْع»: شکوفه خرما. میوه کال خرما. «مِن طَلْعِهَا»: این عبارت بدل جزء از کلّ (مِنَ الْنَّخْلِ) است و در آن عامل تکرار شده است. «قِنْوَانٌ»: جمع قِنْو، خوشههای خرما. «دَانِیَةٌ»: در دسترس. نزدیک. «یَنْع»: رسیده. «أُنظُروا إِلَی ثَمَرِهِ ...»: نگریستن به معنی دقّت و وارسی است و چه بسا خداوند بزرگوار خواسته باشد مؤمنان را متوجّه این نکته فرماید که گیاهان نیز دارای نر و ماده هستند. ضمیر (ه) به جمیع درختان و همچنین یکایک آنها برمیگردد.]] |
|
889 | 6 | 100 | وجعلوا لله شركاء الجن وخلقهم وخرقوا له بنين وبنات بغير علم سبحانه وتعالى عما يصفون |
| | | (کافران با این همه دلائل روشن) فرشتگان و اهریمنان را شرکاء خدا میسازند؛ در حالی که خداوند خودِ آنان و همهی ملائکه و شیاطین را آفریده است. (لذا با اطّلاع از این موضوع، سزاوار نیست جز آفریدگار را بپرستند و آفریدگانی همچون خود را عبادت کنند). کافران از روی نادانی، پسران و دخترانی برای خدا به هم میبافند (و مسیحیان گمان میبرند که مسیح پسر خدا است، و یهودیان عُزَیر را پسر خدا میدانند، و برخی از مشرکان عرب نیز فرشتگان را دختران خدا میدانستند!). خداوند منزّه (از همهی این نقصها و عیبها) و به دور از این صفاتی است که او را بدانها توصیف میکنند. [[«الْجِنَّ»: موجودات ناپیدا و پوشیده از حسّ انسان، که مراد اهریمنان و یا فرشتگان است. جنّ که آفریدگانی نهان از دیدگانند. این واژه میتواند مفعول اوّل فعل (جَعَلوا) و (شُرَکآءَ) مفعول دوم آن باشد و برعکس. یا این که (شُرَکاءَ) مفعول اوّل و (لِلّهِ) مفعول دوم، و (الْجنّ) بدل بشمار آید. «خَلَقَهُمْ»: آنان را آفریده است. مراد از (هُمْ) کافران، یا فرشتگان و اهریمنان و جنّیان است. «خَرَقُوا»: از پیش خود ساختهاند. سرهم کردهاند. به هم بافتهاند.]] |
|
890 | 6 | 101 | بديع السماوات والأرض أنى يكون له ولد ولم تكن له صاحبة وخلق كل شيء وهو بكل شيء عليم |
| | | خدا کسی است که آسمانها و زمین را از نیستی به هستی آورده است. چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد، در حالی که او همسری ندارد؟ (همسر و فرزند باید از جنس شوهر باشد و خدا یگانه و بیهمتا است) و همه چیز را او آفریده است (از جمله اشخاص و اشیائی را که شریک او میسازند) و او آگاه از هر چیز است (و آنچه گویند و کنند از چشم خدا پوشیده نمیماند و بیپاداش و پادافره نمیگردد). [[«بَدِیعُ»: کسی که چیزها را بدون مُدِل و نمونه قبلی پدید میآورد. نوآفرین. «أَنّی»: چگونه؟ «صَاحِبَةٌ»: همسر.]] |
|
891 | 6 | 102 | ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو خالق كل شيء فاعبدوه وهو على كل شيء وكيل |
| | | آن (متّصف به صفات کمال است که) خدا و پروردگار شما است. جز او خدائی نیست؛ و او آفرینندهی همه چیز است. پس وی را باید بپرستید (و بس؛ چرا که تنها او مستحقّ پرستش است) و حافظ و مدبّر همه چیز است. [[«وَکِیل»: محافظ و مدبّر. سرپرست و مراقب.]] |
|
892 | 6 | 103 | لا تدركه الأبصار وهو يدرك الأبصار وهو اللطيف الخبير |
| | | چشمها (کُنْهِ ذات) او را درنمییابند، و او چشمها را درمییابد (و به همهی دقائق و رموز آنها آشنا است) و او دقیق (است و با علم کامل و ارادهی شامل خود به همهی ریزهکاریها آشنا، و از همه چیزها) آگاه است. [[«بَصَآئِرُ»: جمع بَصیرة، بینش درون. دلائل متقن و براهین روشن. در اینجا مراد قرآن و حجّتهای واضح موجود در آن است. «أَبْصَرَ»: دید. با چشم بصیرت به تأمّل و دقّت پرداخت. آگاه گردید (نگا: اعراف / 201). «عَمِیَ»: کور و نابینا گردید. از دید او پنهان ماند. مراد این است که از مشاهده حق چشمان خود را بست و بدان پشت کرد. «حَفِیظ»: حافظ. مراقب.]] |
|
893 | 6 | 104 | قد جاءكم بصائر من ربكم فمن أبصر فلنفسه ومن عمي فعليها وما أنا عليكم بحفيظ |
| | | (ای پیغمبر! بگو به مردمان:) بیگمان دلائل روشنی و حجّتهای مبرهنی از سوی پروردگارتان (در قرآن) برایتان آمده است (و راه حق را برایتان پیدا و هویدا ساخته است). پس هر که (از آنها سود جوید و در پرتو آنها حق را) ببیند (سود آن) برای خودش بوده، و هرکه کور شود (و چشم دیدن حق را نداشته باشد و در پرتو دلائل و براهین، راه حق نپوید) به زیان خود کار میکند، و من حافظ و مراقب (رفتار و کردار) شما نمیباشم. (بلکه من تنها پیغمبرم و وظیفهی من تبلیغ اوامر و نواهی یزدان جهان است. این خداوند است که اعمال شما را میپاید و سزا و جزای همگان را میدهد). [[«نُصَرِّفُ»: به شیوهها و گونههای مختلف بیان میکنیم و توضیح میدهیم. «لِیَقُولُوا»: بگذار بگویند که. تا بگویند که. این واژه، عطف بر فعل مقدّری است و تقدیر چنین میشود: لِیَجْحَدُوا وَ لِیَقُولُوا. حرف لام در اینجا لام عاقبت یا صَیْرورت نام دارد (نگا: قصص / 8). «دَرَسْتَ»: درسخواندهای. مراد این است که کافران میگویند: تو کتابهای آسمانی گذشته را فرا گرفتهای و قرآن را از روی آنها و در پیش مردمان آموختهای (نگا: نحل / 103 و فرقان / 4 و 5). «لِنُبَیِّنَهُ»: تا آن را بیان داریم. مرجع ضمیر (هُ) واژه (الْقُرآنِ) محذوف است که از سیاق کلام پیدا است و یا (الآیاتِ) به اعتبار تأویل به (الْکِتاب) است.]] |
|
894 | 6 | 105 | وكذلك نصرف الآيات وليقولوا درست ولنبينه لقوم يعلمون |
| | | همان گونه (که بیشتر نشانههای جهانی و آیههای قرآنی را به صورتهای مختلف بیان داشتیم، دیگر) آیات (قرآنی) را به شکلهای گوناگون بیان میداریم (تا گروهی از مردمان از آنها درس خداشناسی بیاموزند و گروه دیگری راه انکار در پیش گیرند) و بگویند: تو درس خواندهای (و قرآن را از دیگران نه از خدا آموختهای. هدف ما این است که) آن را برای کسانی روشن سازیم که علم و آگاهی دارند (و حق را از ناحق تشخیص میدهند و حقیقت را میپذیرند). [[«أَعْرِضْ»: اعتناء مکن. اهمّیّت مده (نگا: المراغی).]] |
|
895 | 6 | 106 | اتبع ما أوحي إليك من ربك لا إله إلا هو وأعرض عن المشركين |
| | | (ای پیغمبر!) پیروی کن از آنچه از سوی پروردگارت به تو وحی شده است. هیچ خدائی جز او وجود ندارد. به مشرکان اعتناء مکن (و دشمنانگیِ آنان و سخنان ایشان را ناچیز انگار). [[«وَکِیل»: مراقب احوال و مسؤول اعمال.]] |
|