نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
89 | 2 | 82 | والذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك أصحاب الجنة هم فيها خالدون |
| | | و کسانی که ایمان آوردهاند و کردار پسندیده و افعال شایسته انجام داده اینان اهل بهشت بوده و جاودانه در آن خواهند ماند. [[«الصَّالِحَاتِ»: گفتار و کردار پسندیده و شایسته. «أَصْحَابُ الْجَنَّةِ»: بهشتیان.]] |
|
90 | 2 | 83 | وإذ أخذنا ميثاق بني إسرائيل لا تعبدون إلا الله وبالوالدين إحسانا وذي القربى واليتامى والمساكين وقولوا للناس حسنا وأقيموا الصلاة وآتوا الزكاة ثم توليتم إلا قليلا منكم وأنتم معرضون |
| | | و (به یاد آورید) آن زمان را که از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و نسبت به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید، و به مردم نیک بگوئید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید. سپس شما جز عدّهی کمی روی برتافتید و سرپیچی کردید (و از وفای به پیمانی که با خدا بسته بودید) رویگردان شدید. [[«مِیثَاقَ»: پیمان استوار. عهد مؤکّد. «إِحْسَاناً»: نیکوئی کردن. «ذِیالْقُرْبَی»: خویشاوندان. «الْیَتَامَی»: یتیمان. «حُسْناً»: سخن زیبا و پسندیده. «تَوَلَّیْتُمْ» پشت کردید و روی گرداندید. «مُعرِضُونَ»: اعراضکنندگان. سر باز زنندگان. «وَ أَنتُم مُّعرِضُونَ»: جمله حالیّه است و برای تأکید پشتکردن و روی گرداندن آمده است.]] |
|
91 | 2 | 84 | وإذ أخذنا ميثاقكم لا تسفكون دماءكم ولا تخرجون أنفسكم من دياركم ثم أقررتم وأنتم تشهدون |
| | | و (به یاد آورید) هنگامی را که از شما پیمان گرفتیم که خون یکدیگر را نریزید و همدیگر را از سرزمین و خانه و کاشانهی خویش بیرون نکنید. (بر این پیمان، شما) اقرار کردید (و هم اینک باور دارید که در کتابتان موجود است) و شما (بر صحّت آن) گواهی میدهید. [[«لا تَسْفِکُونَ»: نمیریزید. «دِمَآءَ»: جمع دَم، خونها. «دِیَار»: جمع دار، خانهها. سرزمینها.]] |
|
92 | 2 | 85 | ثم أنتم هؤلاء تقتلون أنفسكم وتخرجون فريقا منكم من ديارهم تظاهرون عليهم بالإثم والعدوان وإن يأتوكم أسارى تفادوهم وهو محرم عليكم إخراجهم أفتؤمنون ببعض الكتاب وتكفرون ببعض فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزي في الحياة الدنيا ويوم القيامة يردون إلى أشد العذاب وما الله بغافل عما تعملون |
| | | پس از آن، این شما هستید که یکدیگر را میکشید و گروهی از خودتان را از خانهها و سرزمینتان بیرون میرانید، (و دیگران را بر ضدّ آنان برمیشورانید و یاری میدهید و ایشان را علیه آنان) از راه گناه و دشمنانگی، همپشتی و پشتیبانی میکنید. ولی اگر (بعضی از آنان به صورت) اسیران نزد شما (و همپیمانانتان) بیایند (برای نجاتشان میکوشید و) فدیه میدهید (و ایشان را آزاد میسازید. اگر از شما پرسیده شود، چه چیز شما را وامیدارد که فدیهی آنان را بپردازید و آزادشان سازید؟ میگوئید که کتابهای آسمانیمان به ما دستور میدهد که فدیهی اسیران بنیاسرائیل را بپردازیم و ایشان را آزاد سازیم. مگر کتابهای آسمانی به شما دستور نمیدهند که خون آنان را نریزید و ایشان را از خانه و کاشانه آواره نسازید؟) و حال آن که بیرون راندن ایشان (و کشتن آنان) بر شما حرام است. آیا به بخشی از (دستورات) کتاب (آسمانی) ایمان میآورید و به بخش دیگر (دستورات آن) کفر میورزید؟ برای کسی که از شما چنین کند، جز خواری و رسوائی در این جهان نیست، و در روز رستاخیز (چنین کسانی) به سختترین شکنجهها برگشت داده میشوند، و خداوند از آنچه میکنید بیخبر نیست. [[«تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ»: علیه آنان یکدیگر را پشتیبانی و کمک میکنید. «الْعُدْوَانِ»: ظلم و تعدّی. زیادهروی در ستم. عطف (عُدْوَان) بر (إِثْم) عطف خاصّ بر عام است. «أُسَارَی»: جمع اسیر، زندانیان. حال است برای ضمیر (و) در فعل (یَأْتُوکُمْ). «تُفَادُوهُمْ»: فدیه آزادی آنان را میپردازید. بازخریدشان میکنید. «إِخْرَاجُ»: بدل (هُوَ) و یا مبتدای مؤخّر برای خبر مقدّم (مُحَرَّمٌ) و یا نائب فاعل اسم مفعول (مُحَرَّم) است. «خِزْیٌ»: خواری. رسوائی. «یُرَدُّونَ»: برگشت داده میشوند. برگردانیده میشوند.]] |
|
93 | 2 | 86 | أولئك الذين اشتروا الحياة الدنيا بالآخرة فلا يخفف عنهم العذاب ولا هم ينصرون |
| | | اینان همان کسانیند که آخرت را به زندگی دنیا فروختهاند. لذا شکنجهی آنان تخفیف داده نمیشود و ایشان یاری نخواهند شد (و یاوران و کمککنندگانی نخواهند یافت تا برای نجاتشان بکوشند). [[«إِشْتَرَوْا»: خریدند. فروختند.]] |
|
94 | 2 | 87 | ولقد آتينا موسى الكتاب وقفينا من بعده بالرسل وآتينا عيسى ابن مريم البينات وأيدناه بروح القدس أفكلما جاءكم رسول بما لا تهوى أنفسكم استكبرتم ففريقا كذبتم وفريقا تقتلون |
| | | (ای گروه یهودیان! به یاد بیاورید آن گاه را که) ما به موسی کتاب (تورات) دادیم و در پی وی پیغمبرانی فرستادیم، و (از جملهی آنان) به عیسی پسر مریم معجزهها و دلائل روشن بخشیدیم و او را به وسیلهی روحالقدس (که جبرئیل است) تأیید نمودیم و نیرویش دادیم. آیا (جز این است که) هر زمان پیغمبری (از اینان) برخلاف میل و آرزوی نفس شما چیزی را آورد، گردن افراختید (و خود را بزرگتر از آن دانستید که از او پیروی کنید، و به این هم بسنده نکردید) بلکه عدّهای را تکذیب نمودید و دروغگو خواندید، و جمعی را کشتید. [[«قَفَّیْنَا»: پیاپی آوردیم. به دنبال یکدیگر و پشت سر همدیگر آوردیم. از ماده (قفو) است (نگا: مؤمنون / 44). «الْبَیِّنَاتِ»: معجزات روشن (نگا: آلعمران / 49). «أَیَّدْنَاهُ»: او را تقویت و تأیید کردیم. از ماده (أیْد) به معنی قوّت و قدرت. «لا تَهْوِی»: نمیخواست. دوست نمیداشت. «إسْتَکْبَرْتُمْ»: بزرگی فروختید. خویشتن را بزرگتر از آن دیدید که حق را بپذیرید و در برابر آن کرنش کنید. «فَرِیقاً»: دستهای. گروهی. مفعول مقدّم برای افعال (کَذَّبْتُمْ) و (تَقْتُلُونَ) است.]] |
|
95 | 2 | 88 | وقالوا قلوبنا غلف بل لعنهم الله بكفرهم فقليلا ما يؤمنون |
| | | و (موضع آنان در برابر پیغمبر خاتم محمّد امین نیز چنین است و از روی ریشخند) گفتند: دلهای ما سرپوشیده و در غلاف است (و گفتهی نو دعوت تو بدان راه ندارد! چنین نیست) بلکه خداوند آنان را به خاطر کفرشان نفرین نموده (و از رحمت خویش به دور داشته است) و کمتر ایمان میآورند. [[«غُلْفٌ»: جمع أَغْلَف، بسته و پوشیده. در پرده (نگا: فصّلت / 5). «لَعَنَهُمْ»: ایشان را نفرین کرد. بر آنان خشم گرفت و از رحمت خویش به دورشان داشت. «قَلِیلاً مَّا یُؤْمِنُونَ»: اندکی ایمان میآورند (نگا: بقره / 83). ایمان ناچیز و ضعیفی دارند. قَلِیلاً منصوب است چون صفت مصدر محذوفی است: یُؤْمِنُونَ إیمَاناً قَلِیلاً. و یا حال است برای ضمیر (و) در فعل (یُؤْمِنُونَ). حرف (مَا) زائد است و برای تأکید معنی قِلّت آمده است.]] |
|
96 | 2 | 89 | ولما جاءهم كتاب من عند الله مصدق لما معهم وكانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به فلعنة الله على الكافرين |
| | | و هنگامی که از طرف خداوند کتابی (به نام قرآن توسّط پیغمبر اسلام) به آنان رسید که تصدیقکنندهی چیزهائی (همچون توحید و اصول دین و مقاصد آن) بود که با خود (از تورات) داشتند، و (از روی تورات) آن را شناختند و (به صدق محتوایش) پی بردند، ولی (به سبب حسادت و عناد) بدان کفر ورزیدند (زیرا، پیغمبری آن را آورده بود که از بنیاسرائیل نبود. گرچه) قبلاً (هنگامی که با مشرکان به جنگ و یا نزاع لفظی برمیخاستند، میگفتند که خدا ایشان را با فرستادن آخرین پیامبری که کتابشان بدان نوید داده است، یاری خواهد داد و) امید فتح و پیروزی بر کافران را داشتند. پس لعنت خداوند بر کافران (چون ایشان) باد. [[«کِتَابٌ»: مراد قرآن است. «یَسْتَفْتِحُونَ»: طلب فتح و پیروزی میکردند. «فَلَمَّا جَآءَهُم مَّا ...»: مراد از (مَا) و ضمیر (هِ) در (کَفَرُوا بِهِ) محمّد است. برخی مرجع آن دو را (کتاب) یعنی قرآن دانستهاند. «عَرَفُوا»: شناختند. آگاهی یافتند.]] |
|
97 | 2 | 90 | بئسما اشتروا به أنفسهم أن يكفروا بما أنزل الله بغيا أن ينزل الله من فضله على من يشاء من عباده فباءوا بغضب على غضب وللكافرين عذاب مهين |
| | | خویشتن را به بدترین چیزها فروختند (چه از هوای نفس پیروی و به دنبال تعصّبات قبیلهای روان شدند) و به ناروا نسبت به آنچه فرستاده بودیم کفر ورزیدند و کفرشان تنها به خاطر دشمنانگی (با دیگران و انتقام از مؤمنان) و ناخوشنودی از این که خداوند (وحی خویشتن را) از روی فضل و مرحمت پروردگاریش بر هر که بخواهد از بندگانش نازل میکند بود. لذا خشم خدا یکی پس از دیگری آنان را فرا گرفت (و مستوجب دو خشم شدند: یکی بر اثر کفری که نسبت به محمّد پیغمبر اسلام روا داشتند، و دیگری خشمی که بر اثر کفر و آزاری که دربارهی موسی روا میداشتند). برای کفّار (همانند ایشان) عذاب خوارکننده و دردناکی است. [[«بِئْسَمَا»: چه زشت است. «إِشْتَرَوْا»: فروختند. «أَن یَکْفُرُوا»: تأویل به مصدر میشود و تقدیر آن (کُفْرُهُمْ) است و مخصوص به ذمّ و محلاًّ مرفوع و مبتدا است، و عبارت پیشین خبر آن، و یا این که خبر مبتدای محذوف (هو) است، و تقدیر آن چنین است: (هُوَ أَن یَّکْفُرُوا). «بَغْیاً»: فساد. در اینجا مراد حسد است. چون حسد از فساد نفس سرچشمه میگیرد. مفعولٌله برای (أَن یَّکْفُرُوا) است. «أَن یُّنَزِّلَ اللهُ»: مفعولٌله و محلاًّ منصوب است. تقدیر آن چنین است: لِأن یُّنَزِّلَ اللهُ. یعنی: لإِنزَالِ اللهِ. «بَآءُوا»: برگشتند. «بَآءُوا بِغَضَبٍ عَلی غَضَبٍ»: برگشتند و خشم پیاپی خدا را با خود آوردند. «مُهِینٌ»: خوارکننده.]] |
|
98 | 2 | 91 | وإذا قيل لهم آمنوا بما أنزل الله قالوا نؤمن بما أنزل علينا ويكفرون بما وراءه وهو الحق مصدقا لما معهم قل فلم تقتلون أنبياء الله من قبل إن كنتم مؤمنين |
| | | هنگامی که به آنان گفته شود: به آنچه خداوند فرو فرستاده است (که قرآن است) ایمان بیاورید، میگویند: ما به چیزی ایمان میآوریم که بر خود ما نازل شده باشد (نه بر اقوام دیگر)، و به غیر آن کفر میورزند و حال آن که حق بوده و تصدیقکنندهی چیزی است که با خود دارند. بگو: اگر مؤمنید (و راست میگوئید که به تورات ایمان دارید و از آن پیروی میکنید) پس چرا پیامبران خدا را پیش از این میکشتید؟ [[«وَرَآءَهُ»: غیر آن. بجز آن (نگا: نساء / 24، مؤمنون / 7). «وَ هُوَ الْحَقُّ»: جمله حالیّه است. «مُصَدِّقاً»: تصدیقکننده. حال (حق) است. «مِن قَبْلُ»: قبلاً. در گذشته. در روزگار پیشین.]] |
|