نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
863 | 6 | 74 | وإذ قال إبراهيم لأبيه آزر أتتخذ أصناما آلهة إني أراك وقومك في ضلال مبين |
| | | و [ياد كن] هنگامى كه ابراهيم به پدر خود آزر- عمويش كه به جاى پدر مربّى او بود- گفت: آيا بتانى را به خدايى مىگيرى؟! همانا من تو و گروه تو را در گمراهى آشكار مىبينم. |
|
864 | 6 | 75 | وكذلك نري إبراهيم ملكوت السماوات والأرض وليكون من الموقنين |
| | | و بدينسان ابراهيم را ملكوت آسمانها و زمين مىنموديم [تا گمراهى قوم خود و يگانگى پروردگار را دريابد] و تا از اهل يقين باشد. |
|
865 | 6 | 76 | فلما جن عليه الليل رأى كوكبا قال هذا ربي فلما أفل قال لا أحب الآفلين |
| | | پس چون تاريكى شب بر وى در آمد ستارهاى ديد، گفت: اين خداى من است، پس چون فرو شد گفت: فرو شوندگان را دوست ندارم. |
|
866 | 6 | 77 | فلما رأى القمر بازغا قال هذا ربي فلما أفل قال لئن لم يهدني ربي لأكونن من القوم الضالين |
| | | و چون ماه را بر آينده ديد، گفت: اين خداى من است، پس چون فروشد گفت: اگر پروردگارم مرا راه ننمايد بىگمان از گمراهان باشم. |
|
867 | 6 | 78 | فلما رأى الشمس بازغة قال هذا ربي هذا أكبر فلما أفلت قال يا قوم إني بريء مما تشركون |
| | | پس چون خورشيد را برآينده ديد گفت: اين خداى من است، اين بزرگتر است، و چون فروشد گفت: اى قوم من، من از آنچه [با خدا] انباز مىگيريد بيزارم. |
|
868 | 6 | 79 | إني وجهت وجهي للذي فطر السماوات والأرض حنيفا وما أنا من المشركين |
| | | من يكسره روى [دل] خويش به سوى آن كه آسمانها و زمين را آفريده است كردم در حالى كه حقگرايم و از مشركان نيستم. |
|
869 | 6 | 80 | وحاجه قومه قال أتحاجوني في الله وقد هدان ولا أخاف ما تشركون به إلا أن يشاء ربي شيئا وسع ربي كل شيء علما أفلا تتذكرون |
| | | و قوم او با وى گفتوگو و ستيزه كردند. گفت: آيا با من در باره خدا ستيزه مىكنيد و حال آنكه او مرا راه راست نموده است و من از آنچه با خدا انباز مىگيريد هيچ نمىترسم، مگر آنكه خداى من چيزى را بخواهد، دانش پروردگار من همه چيز را فرا گرفته است. آيا پند نمىگيريد؟ |
|
870 | 6 | 81 | وكيف أخاف ما أشركتم ولا تخافون أنكم أشركتم بالله ما لم ينزل به عليكم سلطانا فأي الفريقين أحق بالأمن إن كنتم تعلمون |
| | | و چگونه از آنچه شما آن را [با خدا] انباز گرفتيد بترسم و حال آنكه شما نمى ترسيد از اينكه چيزى را با خدا انباز گرفتهايد كه هيچ حجتى براى آن بر شما فرو نفرستاده است. پس، اگر مىدانيد، كدام يك از اين دو گروه- موحّدان و مشركان- به ايمنى سزاوارترند؟ |
|
871 | 6 | 82 | الذين آمنوا ولم يلبسوا إيمانهم بظلم أولئك لهم الأمن وهم مهتدون |
| | | كسانى كه ايمان آوردند و ايمانشان را به ستمى- شرك- نياميختند، ايشانند كه ايمنى دارند و آنان راه يافتگانند. |
|
872 | 6 | 83 | وتلك حجتنا آتيناها إبراهيم على قومه نرفع درجات من نشاء إن ربك حكيم عليم |
| | | و اينها حجّت ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش داديم. هر كه را بخواهيم پايهها بالا مىبريم، كه پروردگارت درستكار و داناست. |
|