نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
830 | 6 | 41 | بل إياه تدعون فيكشف ما تدعون إليه إن شاء وتنسون ما تشركون |
| | | (نه، در وقت رخدادهای بزرگ، و در هنگامهی رستاخیز به کسی جز خدا متوسّل نمیشوید و پناه نمیبرید و) بلکه تنها خدا را به یاری میطلبید، و او اگر خواست آن چیزی را برطرف میسازد که وی را برای رفع آن به فریاد میخوانید، و (دیگر آن روز) چیزهائی را که (امروز) شریک خدا میسازید فراموش مینمائید (و از خاطر میزدائید). [[«تَدْعُونَ»: فرا میخوانید. استمداد میجوئید. «تَنسَوْنَ»: فراموش میکنید. از یاد میبرید.]] |
|
831 | 6 | 42 | ولقد أرسلنا إلى أمم من قبلك فأخذناهم بالبأساء والضراء لعلهم يتضرعون |
| | | (ای پیغمبر! ناراحت مباش که پیغمبران زیادی را) ما به سوی ملّتهائی که پیش از تو بودهاند گسیل داشتهایم (و هنگامی که علم طغیان برافراشته و سرپیچی ورزیدهاند) آنان را به سختیها و زیانها گرفتار و به شدائد و بلایا دچار ساختهایم تا بلکه خشوع و خضوع نمایند (و توبه کنند و به سوی خدای خود برگردند). [[«الْبَأْسَآءِ»: بلا و مصیبت خارج از جسم شخص، مانند: تنگدستی، زیان مالی، مرگ فرزندان. «الضَّرَّآءِ»: بلا و مصیبت مربوط به جسم شخص. مانند: بیماری، رنجوری، غم و اندوه. «یَتَضَرَّعُونَ»: خشوع و خضوع کنند. فروتنی و فرمانبرداری کنند. توبه و انابت کنند.]] |
|
832 | 6 | 43 | فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا ولكن قست قلوبهم وزين لهم الشيطان ما كانوا يعملون |
| | | آنان چرا نباید هنگامی که به عذاب ما گرفتار میآیند، خشوع و خضوع کنند (و بیدار شوند و اندرز گیرند و با تضرّع و زاری دست دعا به سوی باری بلند کنند و آمرزش خواهند؟) ولی دلهایشان سخت شده است و (نرود میخ آهنین بر سنگ! و علاوه از قساوت قلب) اهریمن (هم) اعمالی را که انجام میدهند برایشان آراسته و پیراسته است. [[«بَأْس»: قوّت و شدّت. در اینجا مراد عذاب است (نگا: انعام / 147، اعراف / 98). «قَسَتْ»: قساوت پیدا کرد. سخت و سنگین شد.]] |
|
833 | 6 | 44 | فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبواب كل شيء حتى إذا فرحوا بما أوتوا أخذناهم بغتة فإذا هم مبلسون |
| | | هنگامی که آنان فراموش کردند آنچه را که بدان متذکّر و متّعظ شده بودند (و آزمون ناداری و بیماری کارگر نیفتاد، آزمون دیگری جهت بیداری ایشان به کار بردیم و) درهای همه چیز (از نعمتها) را به رویشان گشودیم تا آن گاه که (کاملاً در فراخی نعمت غوطهور شدند و) بدانچه بدیشان داده شد، شاد و مسرور گشتند (و بادهی ثروت و قدرت ایشان را گرفت و سرمست و مغرور شدند و ناشکری کردند و) ما به ناگاه ایشان را بگرفتیم (و به عذاب خود مبتلا کردیم) و آنان مأیوس و متحیّر ماندند (و به سوی نجات راه نبردند). [[«مَا ذُکِّرُوا بِهِ»: آنچه بدان پند و اندرز داده شدند که بَأْسَآء در اموال و ضَرَّآء در ابدان بود. «مُبْلِسُونَ»: ناامیدان و سرگشتگان و غمگینان.]] |
|
834 | 6 | 45 | فقطع دابر القوم الذين ظلموا والحمد لله رب العالمين |
| | | (بدین ترتیب) نسل ستمکاران ریشهکن شد، و ستایش تنها پروردگار جهانیان را سزا است (که با نقمت و نعمت مردمان را تربیت میکند، و روی زمین را از فساد ظالمان پاک میسازد). [[«دَابِرُ»: تابع. خلف. قطْعِ دابر، کنایه از ریشهکن کردن است.]] |
|
835 | 6 | 46 | قل أرأيتم إن أخذ الله سمعكم وأبصاركم وختم على قلوبكم من إله غير الله يأتيكم به انظر كيف نصرف الآيات ثم هم يصدفون |
| | | بگو: به من بگوئید که اگر خداوند گوش و چشمهایتان را (از شما بازپس) بگیرد و بر دلهایتان مهر نهد (بدان گونه که چیزی را نشنوید و نبینید و نفهمید)، غیر از الله خدائی هست که آنها را به شما برگرداند؟! بنگر که ما چگونه دلائل و براهین را به گونههای مختلف ذکر میکنیم و آنان پس (از شنیدن، به جای پذیرفتن و راه حق گرفتن) روی میگردانند! [[«نُصَرِّفُ»: به شیوهها و گونههای مختلف بیان میکنیم و توضیح میدهیم. «یَصْدِفُونَ»: اعراض و انصراف مینمایند. پشت میکنند و روی میگردانند.]] |
|
836 | 6 | 47 | قل أرأيتكم إن أتاكم عذاب الله بغتة أو جهرة هل يهلك إلا القوم الظالمون |
| | | بگو: به من بگوئید که اگر عذاب خدا به ناگاه یا این که آشکارا (و بدون انتظار قبلی یا با انتظار قبلی) به شما در رسد، مگر جز گروه ستمکاران هلاک میگردند؟! (بگذار عذاب خدا مشرکان و گمراهان چون شما را در بر گیرد). [[«بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً»: ناگهان و بدون انتظار. مانند: عذاب قوم لوط. یا آشکارا و با انتظار. مانند: عذاب قوم نوح و فرعون.]] |
|
837 | 6 | 48 | وما نرسل المرسلين إلا مبشرين ومنذرين فمن آمن وأصلح فلا خوف عليهم ولا هم يحزنون |
| | | ما پیغمبران را جز به عنوان بشارتدهندگان (مؤمنان به خیر و ثواب) و بیمدهندگان (کافران از عقاب و عذاب) نمیفرستیم. پس کسانی که (به دعوت پیغمبران) ایمان آورند و کار شایسته کنند، نه ترسی دارند (از شرّ و بلائی که بدانان میرسد) و نه غمگین میشوند (از خیر و نعمتی که از دست میدهند). [[«مُبَشِّرینَ وَ مُنذِرِینَ»: مژدهدهندگان و بیمدهندگان. حال (مُرْسَلین) هستند. «أَصْلَحَ»: زشتیها را زدود و بر خوبیها فزود.]] |
|
838 | 6 | 49 | والذين كذبوا بآياتنا يمسهم العذاب بما كانوا يفسقون |
| | | آنان که آیات (قرآنی و دلائل جهانی) ما را تکذیب میدارند، عذاب (دردناک یزدانی) به خاطر نافرمانی (و خروج از برنامهی ایمانی) بدانان میرسد. [[«بِمَا»: به سبب. به خاطر. «کَانُوا یَفْسُقُونَ»: به طور مستمر از دائره ایمان و اطاعت به در میرفتند و از التزام احکام شانه خالی میکردند.]] |
|
839 | 6 | 50 | قل لا أقول لكم عندي خزائن الله ولا أعلم الغيب ولا أقول لكم إني ملك إن أتبع إلا ما يوحى إلي قل هل يستوي الأعمى والبصير أفلا تتفكرون |
| | | (ای پیغمبر! بدین کافران) بگو: من نمیگویم گنجینههای (ارزاق و اسرار جهان) یزدان در تصرّف من است (چرا که الوهیّت و مالکیّت جهان تنها و تنها از آن خدای سبحان است و بس) و من نمیگویم که من غیب میدانم (چرا که کسی از غیب جهان باخبر است که در همهی مکانها و زمانها حاضر و ناظر باشد که خدا است) و من به شما نمیگویم که من فرشتهام. (بلکه من انسانی همچون شمایم. این است عوارض بشری از قبیل: خوردن و خفتن و در کوچه و بازار راه رفتن، در من دیده میشود، جز این که به من وحی میشود و) من جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم (و سخن کسی جز سخن خدا را نمیشنوم و تنها به فرمان او راه میروم). بگو: آیا نابینا و بینا (و کافر سرگشته و مؤمن راه یافته، در شناخت این حقائق) یکسانند؟ (و هر دو مساوی در پیشگاه یزدانند؟) مگر نمیاندیشید (تا در پرتو عقل، حق برایتان نمودار و آشکار شود؟). [[«خَزَآئِنُ»: جمع خزینه، گنجینهها. انبارهای نفائس اموال. مراد از (خَزَآئِنُ اللهِ) مقدّراتی است که جز خدا کسی از آنها آگاه نیست. «مَلَک»: فرشته. «الأعْمَی»: کور. مراد شخص گمراه است که با چراغ عقل حقائق را پیدا نمیکند. «الْبَصِیرُ»: بینا. مراد شخص ایمانداری است که در پرتو اندیشه به حقائق راه مییابد.]] |
|