نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
823 | 6 | 34 | ولقد كذبت رسل من قبلك فصبروا على ما كذبوا وأوذوا حتى أتاهم نصرنا ولا مبدل لكلمات الله ولقد جاءك من نبإ المرسلين |
| | | پیغمبران فراوانی پیش از تو تکذیب شدهاند (و مورد اذیّت و آزار قرار گرفتهاند) و در برابر تکذیبها (و اذیّت و آزارها) شکیبائی کردهاند (و بر عقیدهی خود ماندگار ماندهاند و سنگر را خالی نکردهاند) و اذیّت و آزار شدهاند (و گرفتاریها و شکنجهها را تحمّل کردهاند) تا یاری ما ایشان را دریافته است (و در مبارزهی حق و باطل پیروز شدهاند. تو نیز چنین باش. این سخن خداوند است و مبتنی بر وعدهی پیروزی است) و هیچچیز نمیتواند سخنان خدا را دگرگون سازد. به تو اخبار و سرگذشت پیغمبران رسیده است (و میدانی که رسالت با شدائد همراه است و سرانجام سختیها پیروزی در دنیا و آن گاه جَنَّةُالْمَأْوی است). [[«أُوذُوا»: اذیّت شدهاند. «مبدّل»: تغییردهنده. دگرگون کننده. در اینجا مراد تغییر دهنده وعده پیروزی خدا به پیغمبران است (نگا: غافر / 51). «کلماتِ»: سخنان. احکام و شرائع. سُنَن. «نَبَأ»: خبر. مراد قصص و سرگذشت است.]] |
|
824 | 6 | 35 | وإن كان كبر عليك إعراضهم فإن استطعت أن تبتغي نفقا في الأرض أو سلما في السماء فتأتيهم بآية ولو شاء الله لجمعهم على الهدى فلا تكونن من الجاهلين |
| | | اگر روگردانی ایشان از (دعوت) تو برای تو سخت و سنگین است، چنان که میتوانی (جهت اقناع آنان راهی پیدا کنی و مثلاً) نقبی در زمین بزنی و یا نردبانی به سوی آسمان بگذاری (و اعماق زمین و بالای آسمانها را بگردی) و دلیلی برای (ایمان آوردن) ایشان بیاوری (چنین کن. امّا بدان که این لجوجان تو را تصدیق نمیکنند و ایمان نمیآورند). ولی اگر خدا بخواهد آنان را (قهراً و جبراً) بر هدایت جمع خواهد کرد (و ایمان را بدیشان تلقین خواهد نمود. امّا هدایت اجباری و ایمان زورکی چه سودی دارد؟ لذا ایشان را به خود وا میگذارد تا با اراده و اختیار خود اگر خواستند ایمان بیاورند و اگر نخواستند ایمان نیاورند). پس از زمرهی کسانی مباش که (حکم خدا و سنّت او را دربارهی مردم) نمیدانند. [[«کَبُرَ عَلَیْکَ»: برای تو سخت و دشوار است. برای تو سنگین است. «إِعْرَاضُ»: روگردانی. دوری. «نَفَقاً»: نقب. دالان. دهلیز. «سُلَّماً»: نردبان. «آیَةٍ»: دلیل. معجزه حسی، همچون معجزات موسی و عیسی. «الْجَاهِلِینَ»: ناآشنایان. مراد از جهل در اینجا ضدّ علم است و منظور جهلی است که انسان در آن معذور است. از قبیل جهل به حکمت و مشیّت خدا.]] |
|
825 | 6 | 36 | إنما يستجيب الذين يسمعون والموتى يبعثهم الله ثم إليه يرجعون |
| | | تنها کسانی (دعوت تو را) میپذیرند که گوش شنوا دارند (و از روی تدبیر و تفکّر سخنان را میشنوند. امّا اینان مردگان زندهنما هستند) و خداوند مردگان (چون ایشان را به هنگام رستاخیز از گورها) برمی انگیزد. و پس از زندهشدن به سوی او برگردانده میشوند (و مورد بازخواست قرار میگیرند و سزا و جزای خود را میبینند). [[«یَسْتَجِیبُ»: اجابت میکند. میپذیرد. «یَسْمَعُونَ»: میشنوند. میفهمند. «الْمَوْتَی»: جمع میّت، مردگان. مراد مردگان معنوی است؛ نه مردگان جسمانی. «یَبْعَثُهُمْ»: آنان را زنده میکند.]] |
|
826 | 6 | 37 | وقالوا لولا نزل عليه آية من ربه قل إن الله قادر على أن ينزل آية ولكن أكثرهم لا يعلمون |
| | | و (آنان از روی تمسخر) میگویند: چرا دلیل مادی و معجزهای از سوی پروردگارش بر او نازل نمیگردد (تا گواه بر صدق دعوت او باشد؟!) بگو: خداوند میتواند (هرگونه) دلیل و معجزهای نازل کند، ولی آنان نمیدانند (که برابر سنّت الهی اگر به درخواست ایشان پاسخ گفته شود و ایمان نیاورند نابود میگردند). [[«آیَةً»: دلیل حسی. معجزه. «لا یَعْلَمُونَ»: حکمت انزال آیات را نمیدانند و متوجّه نیستند که برابر سنّت خدا تکذیب مشاهده عیان مایه هلاک آنان میگردد (نگا: انعام / 8).]] |
|
827 | 6 | 38 | وما من دابة في الأرض ولا طائر يطير بجناحيه إلا أمم أمثالكم ما فرطنا في الكتاب من شيء ثم إلى ربهم يحشرون |
| | | (یکی از دلائل قوی قدرت خدا و حکمت و رحمتش این است که او همه چیز را آفریده است) و هیچ جنبندهای در زمین و هیچ پرندهای که با دو بال خود پرواز میکند وجود ندارد مگر این که گروههائی همچون شمایند (و هر یک دارای خصائص و ممیّزات و نظام حیات خاصّ خود میباشند). در کتاب (کائنات) هیچ چیز را فروگذار نکردهایم (و همهچیز را ضبط و به همه چیز پرداختهایم. بگذار تکذیبکنندگان هرچه میخواهند بکنند) پس (از گذشت این چند روزهی زندگی دنیوی) آنان (همراه همهی گروهها و دستههای حیوانات موجود) در پیشگاه پروردگارشان جمعآورده میشوند (و به حساب و کتابشان میرسیم). [[«دَآبَّةٍ»: جنبنده. حیوان. «طَآئِرٍ»: پرنده. «یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ»: با دو بال خود میپرد. ذکر این قید برای تأکید است. همان گونه که میگوئیم: با گوشهایمان شنیدیم. با چشمهایمان دیدیم. «أُمَمٌ»: ملّتها. گروههائی که دارای صفات و خصائص و طبائع ممیّزه باشند. «مَا فَرَّطْنا»: کوتاهی نکردهایم. غفلت نورزیدهایم. فروگذار نکردهایم. «الْکِتَابِ»: لوح محفوظ، که نمیدانیم چیست (نگا: انعام / 59، یس / 12، بروج / 22). جهان هستی، که کتاب دیدنی خدا است. قرآن، که کتاب خواندنی خدا است و تمام اموری که مردم برای تربیت و هدایت بدان نیاز دارند و همه چیزهائی که از احکام اسلامی و مسائل اخلاقی باید بدانند، در آن به گونه مجمل یا مفصّل وجود دارد. علم خدا.]] |
|
828 | 6 | 39 | والذين كذبوا بآياتنا صم وبكم في الظلمات من يشإ الله يضلله ومن يشأ يجعله على صراط مستقيم |
| | | آنان که آیات (جهانی و قرآنی) ما را تکذیب میدارند (و از حواسّ خود برای شناخت حق سود نمیبرند و هرگز حق نمیشنوند و حق نمیگویند، گوئی) کرانند و لالانند و در تاریکیها (ی گوناگون کفر و جهل و تعصّب و تقلید) قرار دارند. خداوند (برابر نظم و نظام و قوانین و سننی که دارد) هر که را بخواهد گمراه میسازد، و هر که را بخواهد بر جادهی مستقیم (ایمان) قرار میدهد. [[«صُمٌّ»: کران. «بُکْمٌ»: لالان. «مَن یَشَإِ اللهُ ...»: هر کس که دارای قصد بد و سوء نیّت باشد، خدا او را به حال خود رها میسازد تا سرگشته شود و سپس به دوزخ رود، و هر کس که دارای قصد خوب و نیّت پاک باشد، خدا او را هدایت میبخشد و در راه راست رهنمودش مینماید و سرانجام بهشت را بدو عطاء میفرماید.]] |
|
829 | 6 | 40 | قل أرأيتكم إن أتاكم عذاب الله أو أتتكم الساعة أغير الله تدعون إن كنتم صادقين |
| | | بگو: به من بگوئید که اگر عذاب خدا شما را فرا گیرد (همان گونه که قبلاً ملّتهای پیشین را فرا گرفته است) یا این که قیامت شما (با فرا رسیدن مرگتان و یا از هم پاشیدن جهان) فراز آید، آیا (برای نجات از عذاب دنیوی یا اخروی) غیر خدا را به یاری میطلبید؟ (و اگر بطلبید سودی به شما میرسانند و شما را میرهانند؟!) اگر شما راستگوئید (در این که بتها و انبازها سودی برای شما دارند و پرستش را سزاوارند؟!). [[«أَرَأَیْتَکُمْ»: مراد عربها از چنین ترکیب و شیوهای این است که: آیا هیچ فکر کردهاید که؟ مرا خبر دهید که آیا؟ مرا آگاه سازید که آیا؟ (نگا: اسراء / 62). «السَّاعَةُ»: قیامت. هنگام مرگ.]] |
|
830 | 6 | 41 | بل إياه تدعون فيكشف ما تدعون إليه إن شاء وتنسون ما تشركون |
| | | (نه، در وقت رخدادهای بزرگ، و در هنگامهی رستاخیز به کسی جز خدا متوسّل نمیشوید و پناه نمیبرید و) بلکه تنها خدا را به یاری میطلبید، و او اگر خواست آن چیزی را برطرف میسازد که وی را برای رفع آن به فریاد میخوانید، و (دیگر آن روز) چیزهائی را که (امروز) شریک خدا میسازید فراموش مینمائید (و از خاطر میزدائید). [[«تَدْعُونَ»: فرا میخوانید. استمداد میجوئید. «تَنسَوْنَ»: فراموش میکنید. از یاد میبرید.]] |
|
831 | 6 | 42 | ولقد أرسلنا إلى أمم من قبلك فأخذناهم بالبأساء والضراء لعلهم يتضرعون |
| | | (ای پیغمبر! ناراحت مباش که پیغمبران زیادی را) ما به سوی ملّتهائی که پیش از تو بودهاند گسیل داشتهایم (و هنگامی که علم طغیان برافراشته و سرپیچی ورزیدهاند) آنان را به سختیها و زیانها گرفتار و به شدائد و بلایا دچار ساختهایم تا بلکه خشوع و خضوع نمایند (و توبه کنند و به سوی خدای خود برگردند). [[«الْبَأْسَآءِ»: بلا و مصیبت خارج از جسم شخص، مانند: تنگدستی، زیان مالی، مرگ فرزندان. «الضَّرَّآءِ»: بلا و مصیبت مربوط به جسم شخص. مانند: بیماری، رنجوری، غم و اندوه. «یَتَضَرَّعُونَ»: خشوع و خضوع کنند. فروتنی و فرمانبرداری کنند. توبه و انابت کنند.]] |
|
832 | 6 | 43 | فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا ولكن قست قلوبهم وزين لهم الشيطان ما كانوا يعملون |
| | | آنان چرا نباید هنگامی که به عذاب ما گرفتار میآیند، خشوع و خضوع کنند (و بیدار شوند و اندرز گیرند و با تضرّع و زاری دست دعا به سوی باری بلند کنند و آمرزش خواهند؟) ولی دلهایشان سخت شده است و (نرود میخ آهنین بر سنگ! و علاوه از قساوت قلب) اهریمن (هم) اعمالی را که انجام میدهند برایشان آراسته و پیراسته است. [[«بَأْس»: قوّت و شدّت. در اینجا مراد عذاب است (نگا: انعام / 147، اعراف / 98). «قَسَتْ»: قساوت پیدا کرد. سخت و سنگین شد.]] |
|