نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
803 | 6 | 14 | قل أغير الله أتخذ وليا فاطر السماوات والأرض وهو يطعم ولا يطعم قل إني أمرت أن أكون أول من أسلم ولا تكونن من المشركين |
| | | بگو: آیا غیر خدا را معبود و یاور خود بگیرم؟! در صورتی که او آفرینندهی آسمانها و زمین است و او روزی میدهد (و رازق همگان او است و همه بدو نیازمندند) و به او روزی داده نمیشود (و نیازمند کسی نیست). بگو: به من دستور داده شده است که نخستین کسی باشم که (از این امّت، خویشتن را خالصانه تسلیم فرمان خدا کند و) مسلمان باشد (و نیز خداوند به من دستور داده است که) از زمرهی مشرکان مباش. [[«وَلِیّ»: سرپرست. یاور. «فَاطِرِ»: آفریننده. جداکننده کهکشانها و کرات از هم (نگا: انبیاء / 30) صفت (اللهِ) یا بدل از آن است. «أَسْلَمَ»: خویشتن را خالصانه تسلیم فرمان خدا کرد. مسلمان گردید.]] |
|
804 | 6 | 15 | قل إني أخاف إن عصيت ربي عذاب يوم عظيم |
| | | بگو: من (هم مانند سائر انسانهای مآلاندیش) اگر نافرمانی پروردگار کنم از عذاب روز بزرگ (قیامت) میترسم. |
|
805 | 6 | 16 | من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه وذلك الفوز المبين |
| | | کسی که (چنین عذابی) بدان هنگام از او به دور داشته شود، به حقیقت خدا بدو رحم کرده است، و این پیروزی آشکاری است. |
|
806 | 6 | 17 | وإن يمسسك الله بضر فلا كاشف له إلا هو وإن يمسسك بخير فهو على كل شيء قدير |
| | | اگر خداوند زیانی به تو برساند، هیچ کس جز او نمیتواند آن را برطرف سازد، و اگر خیری به تو برساند (هیچ کس نمیتواند از آن جلوگیری کند)، چرا که او بر هر چیزی توانا است. [[«کَاشِفَ»: برطرف کننده. «وَ إِن یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ ...»: جواب (إِنْ) محذوف است. تقدیر چنین است: فَلا رَآدَّ لِفَضْلِهِ (نگا: یونس 107).]] |
|
807 | 6 | 18 | وهو القاهر فوق عباده وهو الحكيم الخبير |
| | | او بر سر بندگان خود مسلّط است و او حکیم (است و کارهایش را از روی حکمت انجام میدهد، و از احوال و اوضاع) بس آگاه است. [[«الْقَاهِرُ»: غالب. مسلّط. «فَوْقَ»: اسمی است به معنی (عَلی) یعنی بر (نگا: اعراف / 127).]] |
|
808 | 6 | 19 | قل أي شيء أكبر شهادة قل الله شهيد بيني وبينكم وأوحي إلي هذا القرآن لأنذركم به ومن بلغ أئنكم لتشهدون أن مع الله آلهة أخرى قل لا أشهد قل إنما هو إله واحد وإنني بريء مما تشركون |
| | | (ای پیغمبر! به کسانی که بر رسالت تو گواهی میخواهند) بگو: بالاترین گواهی، گواهی کیست (تا او بر صدق نبوّت من گواهی دهد؟) بگو: خدا میان من و شما گواه است! (بهترین دلیل آن این است که) این قرآن به من وحی شده است تا شما و تمام کسانی را که این قرآن بدانها میرسد بدان بیم دهم. (قرآنی که هیچ کس و هیچ گروهی نمیتواند سورهای همانند آن را بسازد و ارائه دهد). آیا به راستی شما گواهی میدهید که خدایان دیگری با خدایند؟! بگو: من گواهی نمیدهم (و هرگز کسی و چیزی را انباز خدا نمیدانم و نمیکنم). بگو: او خدای یگانهی یکتا است، و من از بتان (جاندار و بیجانی که) انباز خدا میکنید بیزارم. [[«شَهَادَةٌ»: گواهی. تمییز است. «قُلِ اللهُ»: بگو: خدا است. با توجّه بدین معنی، واژه (اللهُ) مبتدا و خبر آن محذوف است و تقدیر چنین است: اللهُ أَکْبَرُ شَهادَةً. «شَهِیدٌ»: گواه. خبر (اللهُ) یا (هُوَ) محذوف است. «مَن بَلَغَ»: هر که قرآن بدو برسد. واژه (مَنْ) عطف بر ضمیر (کُمْ) و فاعل (بَلَغَ) هُوَ است که به قرآن برمیگردد و عائد محذوف است. تقدیر چنین است: وَ مَن بَلَغَهُ الْقُرْآنُ. «آلِهَةً»: جمع إِله، خدایان. «بَرِیءٌ»: بیزار.]] |
|
809 | 6 | 20 | الذين آتيناهم الكتاب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون |
| | | کسانی که کتاب آسمانی بدانان دادهایم (یعنی یهودیان و مسیحیان) او را (که محمّد نام و پیغمبر خاتم است و صفات او در کتابهایشان مذکور است، خوب) میشناسند، همان گونه که فرزندان خود را میشناسند. کسانی که (سرمایهی وجود) خود را از دست دادهاند (زیانکارند و بدانچه پی میبرند اقرار نمیکنند و) ایمان نمیآورند. [[«یَعرِفُونَهُ»: پیغمبر را از روی صفات مذکور او در کتابهای آسمانی، و بینش و نگرش عقلانی میشناسند.]] |
|
810 | 6 | 21 | ومن أظلم ممن افترى على الله كذبا أو كذب بآياته إنه لا يفلح الظالمون |
| | | چه کسی ستمکارتر از کسی است که بر خدا دروغ میبندد (و فرزند و انباز برای او قرار میدهد و چیزهای ناروای دیگر بدو نسبت میدهد؟) یا دلائل (دالّ بر یگانگی خدا و صدق انبیاء) او را تکذیب مینماید (و آیات قرآن و معجزات پیغمبران را باور نمیدارد و نادیده میانگارد؟). مسلّماً ستمکاران رستگار نمیشوند. [[«إِفْتَرَی»: به هم بافت. دروغ بست. «آیَاتِ»: دلائل. معجزات. آیات قرآن.]] |
|
811 | 6 | 22 | ويوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين أشركوا أين شركاؤكم الذين كنتم تزعمون |
| | | (برای آنان بیان کن چیزی را که در روز قیامت رخ میدهد). آن روزی که همهی آنان را جمع میکنیم و سپس به کسانی که (انبازانی برای خدا قرار دادهاند و بدو) شرک ورزیدهاند میگوئیم: انبازانی که گمان میبردید کجایند (تا چنین معبودهای دروغین در این عرصهی وحشتناک به فریادتان رسند)؟! [[«نَحْشُرُهُمْ»: ایشان را گرد میآوریم.]] |
|
812 | 6 | 23 | ثم لم تكن فتنتهم إلا أن قالوا والله ربنا ما كنا مشركين |
| | | سپس عاقبت کفر آنان چیزی جز این نیست که میگویند: به خداوندی که پروردگار ما است سوگند که ما مشرک نبودهایم! (و هرگز جز تو را نپرستیدهایم!). [[«فِتْنةُ»: کفر. آزمایش. عذاب. مراد سرانجام کفر، نتیجه آزمایش، و پایان محنت شدیدشان در قیامت است.]] |
|