نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
780 | 5 | 111 | وإذ أوحيت إلى الحواريين أن آمنوا بي وبرسولي قالوا آمنا واشهد بأننا مسلمون |
| | | و (خاطرنشان ساز) آن گاه را که به حواریّون الهام کردیم که به من و فرستادهی من (عیسی) ایمان بیاورید. (آنان پذیرفتند و) گفتند: ایمان آوردهایم و (پروردگارا!) گواه باش که ما مخلص و منقاد (اوامر تو) هستیم. [[«أَوْحَیْتُ»: الهام کردم. به دل آنان انداختم. توسّط عیسی بدیشان اعلام و ابلاغ کردم. (وحی) منحصر به وحی اصطلاحی بر پیغمبران نیست، بلکه الهاماتی که به قلب انسانها و دیگر جانداران میشود از مصداقهای آن است (نگا: نحل / 68، و قصص / 7). «الْحَوَارِیِّین»: جمع حواری، گزیدگان یاران عیسی. «مُسْلِمُونَ»: مخلصان در ایمان، و خاضعان اوامر رحمان.]] |
|
781 | 5 | 112 | إذ قال الحواريون يا عيسى ابن مريم هل يستطيع ربك أن ينزل علينا مائدة من السماء قال اتقوا الله إن كنتم مؤمنين |
| | | و (خاطرنشان ساز) آن گاه را که حواریّون (به عیسی) گفتند: ای عیسی پسر مریم! آیا پروردگار تو میتواند سفرهای از آسمان برای ما فرو فرستد (و با پذیرش این درخواست تو، بر ما منّت نهد؟ عیسی بدیشان) گفت: اگر مؤمن (به خدا) هستید از خدا بترسید (و مطیع اوامر و نواهی او باشید، و درخواستهای نابجا و ناروا نکنید). [[«هَلْ یَسْتَطِیعُ»: آیا اجابت میکند و میپذیرد؟ آیا میتواند؟ اگر مراد معنی اخیر باشد، یا باید چنین پرسشی پیش از ریشهدار و استوار شدن ایمان در اندرون حواریّون مطرح شده باشد، و یا پرسش ایشان جنبه استخبار داشته و خواستهاند بدانند که خداوند چنین چیزی را میپذیرد یا خیر. در اینجا (توانستن) به معنی (خواستن) است. وقتی که ما به دوستمان میگوئیم: آیا میتوانی کتاب خود را به ما بدهی؟ او بگوید: خیر نمیتوانم. منظور از این نتوانستن، نخواستن است. «مَآئِدَة»: خوان. سفره. خوراک.]] |
|
782 | 5 | 113 | قالوا نريد أن نأكل منها وتطمئن قلوبنا ونعلم أن قد صدقتنا ونكون عليها من الشاهدين |
| | | گفتند: میخواهیم (به عنوان تبرّک) از آن (خوان یغما چیزی) بخوریم و دلهایمان (با زیادت یقین به قدرت ربّالعالمین) آرامش یابد و (به عینالیقین) بدانیم که تو (در رسالت خود) به ما راست گفتهای و (با تبدیل استدلالات نظری به مشاهدات تجربی و بصری، وسوسهها از زوایای دلها زدوده شود و در پیش آنان که چنین معجزهای را نمیبینند) جزو گواهان بر آن باشیم. [[«صَدَقْتَنَا»: با ما راست بودهای و راست گفتهای. «الشَّاهِدِینَ»: گواهان در پیش دیگران، یا گواهان بر قدرت یزدان و صدق نبوّت عیسی.]] |
|
783 | 5 | 114 | قال عيسى ابن مريم اللهم ربنا أنزل علينا مائدة من السماء تكون لنا عيدا لأولنا وآخرنا وآية منك وارزقنا وأنت خير الرازقين |
| | | عیسی پسر مریم (هنگامی که دید درخواست ایشان برای اطمینان بیشتر است؛ نه امتحان او و شکّ در قدرت خدا، درخواست ایشان را پذیرفت و) گفت: آفریدگارا و پروردگارا! خوانی از آسمان (برای ما بندگان) فرو فرست تا (روز نزول آن) جشنی برای ما (مؤمنانِ) متقدّمین و (دیگر مؤمنانِ) متأخّرین شود و معجزهای از جانب تو (بر صدق نبوّت من) باشد. و ما را (نه فقط امروز، بلکه همیشه) روزی برسان، و تو بهترین روزیدهندگانی. [[«أَوَّلِنَا وَ آخِرِنَا»: ما مؤمنان متقدّم و دیگر مؤمنان متأخّر. یعنی روز نزول مائده روز عید ما معاصران و آیندگان باشد. یا این که: همه ما از نخستین فرد تا آخرین فرد از خوان بخوریم.]] |
|
784 | 5 | 115 | قال الله إني منزلها عليكم فمن يكفر بعد منكم فإني أعذبه عذابا لا أعذبه أحدا من العالمين |
| | | خداوند (دعای عیسی را پذیرفت و بدو) گفت: من آن را برای شما فرو میفرستم، ولی هرکس از شما از آن به بعد (که نزول مائده و گام نهادن به مرحلهی شهود و عینالیقین تحقّق یافت، چون مسؤولیّت بیشتری پیدا میکند) اگر کافر گردد (و راه الحاد و انکار پوید) او را چنان مجازاتی میکنم که کس دیگری از جهانیان را بدان گونه مجازات نکرده باشم! [[«مُنَزِّلُهَا»: نازلکننده آن.]] |
|
785 | 5 | 116 | وإذ قال الله يا عيسى ابن مريم أأنت قلت للناس اتخذوني وأمي إلهين من دون الله قال سبحانك ما يكون لي أن أقول ما ليس لي بحق إن كنت قلته فقد علمته تعلم ما في نفسي ولا أعلم ما في نفسك إنك أنت علام الغيوب |
| | | و (خاطرنشان ساز) آن گاه را که خداوند میگوید: ای عیسی پسر مریم! آیا تو به مردم گفتهای که جز الله، من و مادرم را هم دو خدای دیگر بدانید (و ما دو نفر را نیز پرستش کنید؟). عیسی میگوید: تو را منزّه از آن میدانم که دارای شریک و انباز باشی. مرا نسزد که چیزی را بگویم (و بطلبم که وظیفه و) حق من نیست. اگر آن را گفته باشم بیگمان تو از آن آگاهی. تو (علاوه از ظاهر گفتار من) از راز درون من هم باخبری، ولی من (چون انسانی بیش نیستم) از آنچه بر من پنهان میداری بیخبرم. زیرا تو دانندهی رازها و نهانیهائی (و از خفایا و نوایای امور باخبری). [[«مِن دُونِ»: سوای. غیراز. «نَفْس»: ذات. دل و جان. «علاّمُ»: بس آگاه.]] |
|
786 | 5 | 117 | ما قلت لهم إلا ما أمرتني به أن اعبدوا الله ربي وربكم وكنت عليهم شهيدا ما دمت فيهم فلما توفيتني كنت أنت الرقيب عليهم وأنت على كل شيء شهيد |
| | | من به آنان چیزی نگفتهام مگر آنچه را که مرا به گفتن آن فرمان دادهای (و آن) این که جز خدا را نپرستید که پروردگار من و پروردگار شما است (و همو مرا و شما را آفریده است و همه بندگان اوئیم). من تا آن زمان که در میان آنان بودم از وضع (اطاعت و عصیان) ایشان اطّلاع داشتم، و هنگامی که مرا میراندی، تنها تو مراقب و ناظر ایشان بودهای (و اعمال و افکارشان را پائیدهای) و تو بر هر چیزی مطّلع هستی. [[«شَهِیداً»: مطلّع و آگاه. «الرَّقِیبَ»: مراقب و مواظب. «شَهِیدٌ»: حاضر و ناظر. آگاه و باخبر.]] |
|
787 | 5 | 118 | إن تعذبهم فإنهم عبادك وإن تغفر لهم فإنك أنت العزيز الحكيم |
| | | اگر آنان را مجازات کنی، بندگان تو هستند (و هرگونه که بخواهی دربارهی ایشان میتوانی عمل کنی) و اگر از ایشان گذشت کنی (تو خود دانی و توانی) چرا که تو چیره و توانا و حکیمی (لذا نه بخشش تو نشانهی ضعف، و نه مجازات تو بدون حکمت است). [[«إِن تَغْفِرْ لَهُمْ ...»: این شیوه ادب انبیاء با خدا است (نگا: ابراهیم / 36).]] |
|
788 | 5 | 119 | قال الله هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم لهم جنات تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها أبدا رضي الله عنهم ورضوا عنه ذلك الفوز العظيم |
| | | (در روز قیامت) خداوند میگوید: امروز روزی است که تنها درستی کردار و درستی گفتار راستگویان (در دنیا، هم اینک در عقبی) بدیشان سود میرساند. برای آنان باغهائی (از بهشت) است که در زیر درختان آن جویبارها روان است. ایشان در آنجا جاودانه میمانند. خداوند (به سبب اعمال گذشتهی ایشان) از آنان خوشنود، و ایشان هم (به سبب اجر و پاداش فراوان و بیپایانی که دریافت داشتهاند) از خدا خوشنودند. این است پیروزی بزرگ (و نعمت سترگ). [[«صِدْقُهُمْ»: راستی در ایمان و اقرار و سائر اقوال و احوال ایشان.]] |
|
789 | 5 | 120 | لله ملك السماوات والأرض وما فيهن وهو على كل شيء قدير |
| | | حکومت آسمانها و زمین و آنچه در آنها است، از آن خدا است، و او بر هر چیزی توانا است. [[«مُلْک»: شاهی. کشور. عزّت و قدرت.]] |
|