نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
692 | 5 | 23 | قال رجلان من الذين يخافون أنعم الله عليهما ادخلوا عليهم الباب فإذا دخلتموه فإنكم غالبون وعلى الله فتوكلوا إن كنتم مؤمنين |
| | | دو مرد- يوشع و كاليب- از آنان كه [از خدا] مىترسيدند و خدا بر آنان نعمت- ايمان و خردمندى و روشنبينى- ارزانى داشته بود گفتند: بر آنان از اين دروازه در آييد، و چون اندر شديد همانا شما پيروز خواهيد شد، و اگر ايمان داريد پس بر خدا توكل كنيد و بس. |
|
693 | 5 | 24 | قالوا يا موسى إنا لن ندخلها أبدا ما داموا فيها فاذهب أنت وربك فقاتلا إنا هاهنا قاعدون |
| | | گفتند: اى موسى، تا آنان در آنجا باشند ما هرگز در آن [سرزمين] در نياييم، پس تو و پروردگارت برويد و [با آنها] جنگ كنيد كه ما همين جا نشستهايم. |
|
694 | 5 | 25 | قال رب إني لا أملك إلا نفسي وأخي فافرق بيننا وبين القوم الفاسقين |
| | | [موسى] گفت: پروردگارا، من جز بر خود و برادرم اختيار و توانايى ندارم، پس ميان ما و گروه نافرمان بدكار جدايى افكن. |
|
695 | 5 | 26 | قال فإنها محرمة عليهم أربعين سنة يتيهون في الأرض فلا تأس على القوم الفاسقين |
| | | [خداى] فرمود: همانا آن سرزمين چهل سال بر آنان حرام است و در اين سرزمين سرگردان باشند، پس بر گروه نافرمان اندوه مخور. |
|
696 | 5 | 27 | واتل عليهم نبأ ابني آدم بالحق إذ قربا قربانا فتقبل من أحدهما ولم يتقبل من الآخر قال لأقتلنك قال إنما يتقبل الله من المتقين |
| | | و خبر دو فرزند آدم- هابيل و قابيل- را بر آنان بدرستى بخوان كه چون قربانى كردند از يكى پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد. [آن كه قربانيش پذيرفته نشد- قابيل- به برادر] گفت: هر آينه تو را خواهم كشت. [برادرش- هابيل-] گفت: جز اين نيست كه خدا از پرهيزگاران مىپذيرد |
|
697 | 5 | 28 | لئن بسطت إلي يدك لتقتلني ما أنا بباسط يدي إليك لأقتلك إني أخاف الله رب العالمين |
| | | سوگند كه اگر دست خويش به من دراز كنى تا مرا بكشى، من دست خويش دراز نمىكنم تا تو را بكشم زيرا كه من از پروردگار جهانيان مىترسم، |
|
698 | 5 | 29 | إني أريد أن تبوء بإثمي وإثمك فتكون من أصحاب النار وذلك جزاء الظالمين |
| | | من مىخواهم گناه من و گناه خود را برگيرى تا از دوزخيان باشى، و اين است پاداش ستمكاران. |
|
699 | 5 | 30 | فطوعت له نفسه قتل أخيه فقتله فأصبح من الخاسرين |
| | | پس نفس او كشتن برادرش را برايش بياراست و آسان نمود تا او را بكشت و از زيانكاران گشت. |
|
700 | 5 | 31 | فبعث الله غرابا يبحث في الأرض ليريه كيف يواري سوءة أخيه قال يا ويلتا أعجزت أن أكون مثل هذا الغراب فأواري سوءة أخي فأصبح من النادمين |
| | | آنگاه خداوند كلاغى را فرستاد كه زمين را مىكاويد تا به وى بنماياند كه چگونه جسد برادرش را پنهان كند. [قابيل] گفت: اى واى بر من، آيا ناتوانم از اينكه مانند اين كلاغ باشم تا پيكر برادرم را پنهان كنم؟ آنگاه از پشيمانان گشت. |
|
701 | 5 | 32 | من أجل ذلك كتبنا على بني إسرائيل أنه من قتل نفسا بغير نفس أو فساد في الأرض فكأنما قتل الناس جميعا ومن أحياها فكأنما أحيا الناس جميعا ولقد جاءتهم رسلنا بالبينات ثم إن كثيرا منهم بعد ذلك في الأرض لمسرفون |
| | | از اين رو بر فرزندان اسرائيل نوشتيم كه هر كه كسى را بكشد بىآنكه كسى را كشته يا تباهى در زمين كرده باشد چنان است كه همه مردم را كشته باشد. و هر كه كسى را زنده كند- از مرگ برهاند يا به حق راه نمايد- چنان است كه همه مردم را زنده كرده است. و هر آينه فرستادگان ما با نشانههاى روشن سوى آنان آمدند، سپس بسيارى از آنان پس از آن در زمين گزافكار و زيادهرو شدند. |
|