نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
6219 | 111 | 3 | سيصلى نارا ذات لهب |
| | | به آتش بزرگی در خواهد آمد و خواهد سوخت که زبانهکش و شعلهور خواهد بود. [[«سَیَصْلَی»: به آتش داخل خواهد شد و بدان خواهد سوخت (نگا: نساء / 10، ابراهیم / 29، إسراء / 18). «ذَاتَ لَهَبٍ»: زبانهکش و مشتعل (نگا: مرسلات / 31).]] |
|
6220 | 111 | 4 | وامرأته حمالة الحطب |
| | | و همچنین همسرش که (در اینجا آتش بیار معرکه و سخنچین است در آنجا بدبخت و) هیزمکش خواهد بود. [[«إمْرَأَتُهُ»: همسرش. عطف بر ضمیر فاعلی مستتر در اصل (سَیَصْلَی) است. «حَمَّالَةَ»: بسیار بارکش. مفعولٌبه برای فعل محذوفی است و مخصوص به ذمّ است. برخی آن را حال هم دانستهاند. «الْحَطَبِ»: هیزم. «حَمَّالَةَ الْحَطَبِ»: هیزمکش. کنایه از سخنچین است که با برافروختن آتش کینهتوزی و دشمنانگی در میان مردم، خرمن محبّت و مودّت آنان را آتش میزند، و رشته دوستی و رابطه خویشاوندی همگان را میگسلاند.]] |
|
6221 | 111 | 5 | في جيدها حبل من مسد |
| | | در گردنش رشتهی طناب تافته و بافتهای از الیاف است. [[«جِیدِ»: گردن. «حَبْلٌ»: ریسمان. «مَسَدٍ»: رشته به هم تابیده از لیف خرما و غیره. این آیه حال است و کنایه از تحقیر چنین شخصی است. این سرنوشت نه تنها برای ابولهب و امّ جمیل است و بس، بلکه هرکه با قرآن مخالف باشد و مانع رواج و رسوخ احکام آن در جهان گردد، در دوزخ قرین و همدم آنان خواهد گشت.]] |
|
6222 | 112 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله أحد |
| | | بگو: خدا، یگانهی یکتا است. [[«اللهُ»: اسم خاصّ آفریدگار هستی است. «أَحَدٌ»: یکتا. یگانه.]] |
|
6223 | 112 | 2 | الله الصمد |
| | | خدا، سَرورِ والای برآورندهی امیدها و برطرفکنندهی نیازمندیها است. [[«الصَّمَدُ»: سَرورِ والائی که برای رفع حوائج و دفع مصائب، تنها بدو رو کنند. میتوان واژههای رائج در زبان فارسی همچون «حضرت والا، قبله عالم، کعبه آمال» را مفاهیمی از واژه «صمد» دانست.]] |
|
6224 | 112 | 3 | لم يلد ولم يولد |
| | | نزاده است و زاده نشده است. [[«لَمْ یَلِدْ»: فرزندی نزاده است. یعنی نه کسی فرزند او است، و نه او پدر کسی است. «لَمْ یُولَدْ»: زاده نشده است. به دنیا آورده نشده است. یعنی نه فرزند کسی است، و نه کسی پدر او است.]] |
|
6225 | 112 | 4 | ولم يكن له كفوا أحد |
| | | و کسی همتا و همگون او نمیباشد. [[«کُفُواً»: همتا. همگون. یعنی خداگونهای وجود ندارد، و کسی شبیه و همسنگ و همبر او نیست.]] |
|
6226 | 113 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم قل أعوذ برب الفلق |
| | | بگو: پناه میبرم به خداوندگار سپیدهدم. [[«أَعُوذُ»: پناه میبرم. متوسّل میگردم. «الْفَلَقِ»: سپیده دم. صبح. از آنجا که به هنگام دمیدن سپیده صبح، پرده سیاه شب میشکافد، این واژه به معنی طلوع صبح به کار رفته است. بعضی آن را به معنی خلق، یعنی همه آفریدگان جهان دانستهاند. چرا که با آفرینش هستی پرده عدم شکافته شده است و نور وجود آشکار گردیده است، و هر روز و هر ساعت هم با آفرینش و پیدایش هر موجودی پرده نیستی شکافته میشود و سیمای هستی سر به در میآورد.]] |
|
6227 | 113 | 2 | من شر ما خلق |
| | | از شر هر آنچه خداوند آفریده است. [[«شَرِّ»: بلا و بدی. «شَرِّ مَا ...»: در اضافه (شَرِّ) به (مَا) این نکته است که پروردگار با این بیان به انسان فهمانده است که هر شرّی از هر مخلوقی صادر و ناشی شود، منتسب و مرتبط به خود آن مخلوق است. شرّ محض هم وجود ندارد و بلکه شُرور نسبی است. آنچه نسبت به تو شرّ است، نسبت به آفریده دیگری خیر است. مثلاً اگر گرگی گوسفند تو را بخورد، این کار نسبت به تو و گوسفند شرّ است و نسبت به گرگ خیر. تفنگ یک حربه دفاعی است؛ نشانه رفتن آن به سوی دشمن خونخواره خیر، و به سوی دوست یا آدم بیگناهی شرّ است.و ... خلاصه خدا هر چیزی را برای کاری و مصلحتی آفریده است و اغلب حکمت و فلسفه آنها از دید ما پنهان است.]] |
|
6228 | 113 | 3 | ومن شر غاسق إذا وقب |
| | | و از شرّ شب بدان گاه که کاملاً فرا میرسد (و جهان را به زیر تاریکی خود میگیرد). [[«غَاسِقٍ»: شب تاریک (نگا: روحالبیان). «وَقَبَ»: فرا رسید و فرا پوشید.]] |
|