نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
6134 | 98 | 4 | وما تفرق الذين أوتوا الكتاب إلا من بعد ما جاءتهم البينة |
| | | اهل کتاب پراکنده نشدهاند (و گروه گروه و دسته دسته نگشتهاند) مگر آن زمانی که پیغمبری به پیش ایشان آمده است (و دستورات خدا را بدیشان رسانده است. آن وقت کمکم دچار تفرّق و اختلاف شدهاند و فروع و مذاهبی را در دین خدا پدیدار کردهاند). [[«مَا تَفَرَّقَ ...»: (نگا: بقره / 213 و 253، آلعمران / 19، یونس / 93، شوری / 13 - 15). مراد این است که هر وقت پیغمبری از پیغمبران برای رهنمود مردمان آمده است، انقلابی در میان انسانها پدیدار کرده است. خاصیت انقلاب هم جداسازی صفهای حقگرایان و باطلگرایان، و پدیدآوردن دستهها و گروههای مختلف مؤمنان و منافقان و دشمنان هدف انقلاب است. در میان مؤمنان به انقلاب هم به تدریج خطها پدیدار میشود که تنها خطی از آنها در راستای آرمان راستین است و بس. انسان عاقل باید سعی کند که دنبالهرو آن خط بوده و جان و مال را بر سر آن نهد.]] |
|
6135 | 98 | 5 | وما أمروا إلا ليعبدوا الله مخلصين له الدين حنفاء ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة وذلك دين القيمة |
| | | در حالی که جز این بدیشان دستور داده نشده است که مخلصانه و حقگرایانه خدای را بپرستند و تنها شریعت او را آئین (خود) بدانند، و نماز را چنان که باید بخوانند، و زکات را (به تمام و کمال) بپردازند. آئین راستین و ارزشمند این است و بس. [[«وَ مَآ أُمِرُوا إِلاّ لِیَعْبُدُوا اللهَ»: حرف واو، حالیّه است. حرف (لِ) به معنی (أَنْ) است، و تقدیر چنین است: إِلاّ بِأَنْ یَعْبُدُوا اللهَ. «مُخْلِصِینَ»: مخلصانه (نگا: اعراف / 29، یونس / 22، عنکبوت / 65). «حُنَفَآءَ»: حقگرایانه (نگا: حجّ / 31). «مُخْلِصِینَ ... حُنَفَآءَ»: حال اوّل و دوم ضمیر فاعلی (و) هستند. «دِینُ الْقَیِّمَةِ»: آئین راست و درست. دین ارزشمند. اضافه موصوف به صفت است. مانند مسجدالجامع، مسجدالحرام، دارالآخره (نگا: یوسف / 109، نحل / 30)، عذاب الحریق (نگا: آلعمران / 181، انفال / 50). ذکر (ه) برای مبالغه است (نگا: روحالبیان. روحالمعانی).]] |
|
6136 | 98 | 6 | إن الذين كفروا من أهل الكتاب والمشركين في نار جهنم خالدين فيها أولئك هم شر البرية |
| | | مسلّماً کافرانِ اهل کتاب، و مشرکان، جاودانه در میان آتش دوزخ خواهند ماند! آنان بدون شک بدترین انسانها هستند. [[«الَّذِینَ کَفَرُوا ... الْمُشْرِکِینَ»: مراد کافران اهل کتاب و مشرکان سراسر تاریخ بشریّت است. «شَرُّ»: بدترین. «الْبَرِیَّةِ»: انسانها.]] |
|
6137 | 98 | 7 | إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية |
| | | بیگمان کسانی که مؤمنند و کارهای شایسته و بایسته میکنند، آنان مسلّماً خوبترین انسانها هستند. [[«خَیْرُ»: بهترین. خوبترین. مراد ایمانداران پرهیزگار و نیکوکار سراسر تاریخ بشریّت است.]] |
|
6138 | 98 | 8 | جزاؤهم عند ربهم جنات عدن تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها أبدا رضي الله عنهم ورضوا عنه ذلك لمن خشي ربه |
| | | پاداش آنان در پیشگاه پروردگارشان باغهای بهشتی است که جای ماندگاری است و رودبارها در زیر (کاخها و درختهای) آن روان است. جاودانه برای همیشه در آنجا خواهند ماند. خدا از ایشان راضی و ایشان هم از خدا خوشنودند! این (همه نعمت و خوشی) از آنِ کسی خواهد بود که از پروردگار خویش بهراسد. [[«عَدْنٍ»: اقامت. ماندن (نگا: توبه / 72، رعد / 23، نحل / 31). «رَضِیَ اللهُ ...»: رضایت خدا به خاطر فرمانبرداری و نیکوکاری مؤمنان از خدا، در حقیقت رضایت از اجر و پاداش و انعام و الطاف بیحدّ و حصر خدا است که بسی بالاتر از خیال و دورتر از انتظار ایشان است.]] |
|
6139 | 99 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم إذا زلزلت الأرض زلزالها |
| | | هنگامی که زمین سخت به لرزه در انداخته میشود. [[«إِذَا ...»: اشاره به زلزله شدید قیامت است (نگا: حجّ / 1). «زِلْزَالَهَا»: زلزلهای که مخصوص زمین است و چگونگی و شدّت آن را تنها خدا میداند.]] |
|
6140 | 99 | 2 | وأخرجت الأرض أثقالها |
| | | و زمین (از هم میشکافد و گدازههای درونی و دفینهها و مردهها، و همهی) سنگینیها و بارهای خود را بیرون میاندازد (و به گونهی دیگری در میآید). [[«أَثْقَالَ»: جمع ثِقْل، بارهای سنگین. مراد همه گدازهها و دفینهها و گنجینهها و اموات و جز اینها است (نگا: عنکبوت / 13، نحل / 7).]] |
|
6141 | 99 | 3 | وقال الإنسان ما لها |
| | | و انسان میگوید: زمین را چه شده است؟ [[«الإنسَانُ»: انسانی که تکانهای غیرعادی و دگرگونیهای وحشتناک زمین را میبیند. «مَا لَهَا»: زمین را چه خبر است؟ آن را چه شده است؟]] |
|
6142 | 99 | 4 | يومئذ تحدث أخبارها |
| | | در آن روز (که سرآغاز قیامت است) زمین خبرهای خود را بازگو میکند (و به زبان قال یا حال خواهد گفت که چه چیزهائی بر آن گذشته است). [[«یَوْمَئِذٍ»: در آن روز. بدل از (إِذَا) است. «تُحَدِّثُ»: سخن میگوید. بازگو میکند. این سخن گفتن و بازگو کردن، یا به زبال قال است و زمین شاهد و ناظر اعمال انسانها بوده است، و یا این که به زبان حال است. یعنی وضع زمین بدان هنگام بیانگر همه چیز خواهد بود، و در چنین روزی حق و باطل پدیدار خواهد شد. «أَخْبَارَهَا»: اخبار زمین، اوضاع و احوالی است که در آن زمان به چشم میخورد، یا اعمال و افعالی است که مردمان بر روی آن انجام دادهاند و اینک بدانها گواهی میدهد. چرا که همه چیز در جهان ثبت و ضبط است.]] |
|
6143 | 99 | 5 | بأن ربك أوحى لها |
| | | (این احوال و اقوال زمین) بدان سبب است که پروردگار تو بدو پیام میدهد (که چه بشود و چه بگوید). [[«بِأَنَّ رَبَّکَ ...»: حرف باء، سببیّه است. «أَوْحَی»: پیام داد. فرمان داد (نگا: نحل / 68).]] |
|