نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
6130 | 97 | 5 | سلام هي حتى مطلع الفجر |
| | | آن شب، شب سلامت و رحمت (و درود فرشتگان بر مؤمنان شب زندهدار) است تا طلوع صبح. [[«سَلامٌ»: سلام و درود. مراد درود فرشتگان بر مؤمنان است که طلب آمرزش و رحمت برای ایشان است. سلامت. یعنی طاعت و عبادت در آن، موجب سلامت و در امن و امان ماندن مؤمنان از هر چیز است. یا این که به معنی سالم، یعنی شبی است سالم و توأم با سلامت. «مَطْلَعِ»: طلوع. دمیدن. وقت طلوع. هنگام دمیدن. مصدر میمی یا اسم زمان است. یادآوری: شب قدر در مناطق مختلف، یکی است. چرا که شب همان سایه نیم کره زمین است که بر نیم کره دیگر میافتد، و این سایه همراه گردش زمین در حرکت است. یک دوره کامل آن در بیست و چهار ساعت انجام میپذیرد. این مدّت که تاریکی تمام نقاط زمین را به تدریج فرا میگیرد، شب کامل کره زمین و شب قدر آن است که با اختلاف چند ساعت زودتر و دیرتر، مهمان مردمان گوشه و کنار سراسر زمین میشود.]] |
|
6131 | 98 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم لم يكن الذين كفروا من أهل الكتاب والمشركين منفكين حتى تأتيهم البينة |
| | | کافران اهل کتاب، و مشرکان، تا زمانی که حجّت بدیشان نرسد (و برابر سنّت الهی با آنان اتمام حجّت نگردد) به حال خود رها نمیشوند. [[«الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ»: مراد همه کسانی است که از پیروان انبیاء بوده ولیکن بر اثر فاصله زیاد زمانی از آئین آسمانی منحرف شدهاند و به کفر و شرک افتادهاند. واژه (مِنْ) برای بیان است. «الْمُشْرِکِینَ»: مراد همه کسانی است که بت یا آتش و مانند اینها را پرستیدهاند و کتاب الهی هم نداشتهاند. «مُنفَکِّینَ»: به حال خود رهاشدگان (نگا: المصحف المیسّر). یعنی کسانی که خدا پیغمبری برای ایشان نفرستاده باشد و به سوی حق و حقیقت رهنمودشان نکرده باشد. «حَتّی تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ»: تا زمانی که حجّت بدیشان برسد. مگر این که حجّت بدیشان برسد. یعنی حتماً خدا پیغمبری را برای آنان میفرستد و بدین وسیله با ایشان اتمام حجّت میکند (نگا: طه / 133 و 134). «الْبَیِّنَةُ»: حجّت و برهان. در اینجا مراد پیغمبری از پیغمبرانی است که مشعل آئین آسمانی را فرا راه کاروان بشری میدارد (نگا: المصحف المیسّر. پرتوی از قرآن).]] |
|
6132 | 98 | 2 | رسول من الله يتلو صحفا مطهرة |
| | | (و آن حجّت)، پیغمبری از سوی خدا است که کتابهای پاک (الهی) را (بر آنان) میخواند (و قوانین و احکام آسمانی را بدیشان میرساند). [[«یَتْلُو»: میخواند. در رسمالخطّ قرآنی، الف زائدی در آخر دارد. «صُحُفاً»: جمع صحیفه. اوراق. کتابها (نگا: طه / 133، عبس / 13). «مُطَهَّرَةً»: پاک از باطل و تحریف.]] |
|
6133 | 98 | 3 | فيها كتب قيمة |
| | | در آنها نوشتههای راست و درست و پرارزش و والائی است. [[«کُتُبٌ»: جمع کِتاب. به معنی مکتوب، نوشتهها (نگا: انبیاء / 104). «قَیِّمَةٌ»: درست. پرارزش (نگا: توبه / 36، یوسف / 40، کهف / 2).]] |
|
6134 | 98 | 4 | وما تفرق الذين أوتوا الكتاب إلا من بعد ما جاءتهم البينة |
| | | اهل کتاب پراکنده نشدهاند (و گروه گروه و دسته دسته نگشتهاند) مگر آن زمانی که پیغمبری به پیش ایشان آمده است (و دستورات خدا را بدیشان رسانده است. آن وقت کمکم دچار تفرّق و اختلاف شدهاند و فروع و مذاهبی را در دین خدا پدیدار کردهاند). [[«مَا تَفَرَّقَ ...»: (نگا: بقره / 213 و 253، آلعمران / 19، یونس / 93، شوری / 13 - 15). مراد این است که هر وقت پیغمبری از پیغمبران برای رهنمود مردمان آمده است، انقلابی در میان انسانها پدیدار کرده است. خاصیت انقلاب هم جداسازی صفهای حقگرایان و باطلگرایان، و پدیدآوردن دستهها و گروههای مختلف مؤمنان و منافقان و دشمنان هدف انقلاب است. در میان مؤمنان به انقلاب هم به تدریج خطها پدیدار میشود که تنها خطی از آنها در راستای آرمان راستین است و بس. انسان عاقل باید سعی کند که دنبالهرو آن خط بوده و جان و مال را بر سر آن نهد.]] |
|
6135 | 98 | 5 | وما أمروا إلا ليعبدوا الله مخلصين له الدين حنفاء ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة وذلك دين القيمة |
| | | در حالی که جز این بدیشان دستور داده نشده است که مخلصانه و حقگرایانه خدای را بپرستند و تنها شریعت او را آئین (خود) بدانند، و نماز را چنان که باید بخوانند، و زکات را (به تمام و کمال) بپردازند. آئین راستین و ارزشمند این است و بس. [[«وَ مَآ أُمِرُوا إِلاّ لِیَعْبُدُوا اللهَ»: حرف واو، حالیّه است. حرف (لِ) به معنی (أَنْ) است، و تقدیر چنین است: إِلاّ بِأَنْ یَعْبُدُوا اللهَ. «مُخْلِصِینَ»: مخلصانه (نگا: اعراف / 29، یونس / 22، عنکبوت / 65). «حُنَفَآءَ»: حقگرایانه (نگا: حجّ / 31). «مُخْلِصِینَ ... حُنَفَآءَ»: حال اوّل و دوم ضمیر فاعلی (و) هستند. «دِینُ الْقَیِّمَةِ»: آئین راست و درست. دین ارزشمند. اضافه موصوف به صفت است. مانند مسجدالجامع، مسجدالحرام، دارالآخره (نگا: یوسف / 109، نحل / 30)، عذاب الحریق (نگا: آلعمران / 181، انفال / 50). ذکر (ه) برای مبالغه است (نگا: روحالبیان. روحالمعانی).]] |
|
6136 | 98 | 6 | إن الذين كفروا من أهل الكتاب والمشركين في نار جهنم خالدين فيها أولئك هم شر البرية |
| | | مسلّماً کافرانِ اهل کتاب، و مشرکان، جاودانه در میان آتش دوزخ خواهند ماند! آنان بدون شک بدترین انسانها هستند. [[«الَّذِینَ کَفَرُوا ... الْمُشْرِکِینَ»: مراد کافران اهل کتاب و مشرکان سراسر تاریخ بشریّت است. «شَرُّ»: بدترین. «الْبَرِیَّةِ»: انسانها.]] |
|
6137 | 98 | 7 | إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية |
| | | بیگمان کسانی که مؤمنند و کارهای شایسته و بایسته میکنند، آنان مسلّماً خوبترین انسانها هستند. [[«خَیْرُ»: بهترین. خوبترین. مراد ایمانداران پرهیزگار و نیکوکار سراسر تاریخ بشریّت است.]] |
|
6138 | 98 | 8 | جزاؤهم عند ربهم جنات عدن تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها أبدا رضي الله عنهم ورضوا عنه ذلك لمن خشي ربه |
| | | پاداش آنان در پیشگاه پروردگارشان باغهای بهشتی است که جای ماندگاری است و رودبارها در زیر (کاخها و درختهای) آن روان است. جاودانه برای همیشه در آنجا خواهند ماند. خدا از ایشان راضی و ایشان هم از خدا خوشنودند! این (همه نعمت و خوشی) از آنِ کسی خواهد بود که از پروردگار خویش بهراسد. [[«عَدْنٍ»: اقامت. ماندن (نگا: توبه / 72، رعد / 23، نحل / 31). «رَضِیَ اللهُ ...»: رضایت خدا به خاطر فرمانبرداری و نیکوکاری مؤمنان از خدا، در حقیقت رضایت از اجر و پاداش و انعام و الطاف بیحدّ و حصر خدا است که بسی بالاتر از خیال و دورتر از انتظار ایشان است.]] |
|
6139 | 99 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم إذا زلزلت الأرض زلزالها |
| | | هنگامی که زمین سخت به لرزه در انداخته میشود. [[«إِذَا ...»: اشاره به زلزله شدید قیامت است (نگا: حجّ / 1). «زِلْزَالَهَا»: زلزلهای که مخصوص زمین است و چگونگی و شدّت آن را تنها خدا میداند.]] |
|