نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
610 | 4 | 117 | إن يدعون من دونه إلا إناثا وإن يدعون إلا شيطانا مريدا |
| | | غیر از خدا هرکه و هرچه او را بپرستند و به فریاد خوانند جز بتهای ناتوان و اشیاء ضعیفی نیست که بر آنها نام ماده گذاردهاند، وجز اهریمنی نیست که بسی متمرّد و نافرمان است. [[«یَدْعُونَ»: به فریاد میخوانند. عبادت میکنند (نگا: انعام / 52 و 108، یونس / 66، هود / 101 و ...). «مِن دُونِهِ»: غیر از او. «إِنَاث»: جمع أُنثَی، مادهها. مراد این که معبودهای آنان همچون زنان ضعیفند و عربها هر چیز ضعیفی را أُنْثی مینامیدند. یا این که هر قبیلهای از عربها بتهای خود را (أُنثَی) مینامیدند. و میگفتند: أُنثَی بَنِی فُلانٍ. أُنثَی به چیز بیجان هم گفته شده و بدین سبب (إنَاث) معنی مردگان نیز دارد. «مَرِیداً»: بسیار متمرّد. صیغه مبالغه مارِد. سرکش از ماده (مرد).]] |
|
611 | 4 | 118 | لعنه الله وقال لأتخذن من عبادك نصيبا مفروضا |
| | | خدا نفرینش کند! (او قسم خورده است و با خود عهد بسته است) و گفته است که: من از میان بندگان تو حتماً بهرهی معیّن و جداگانهی خود را برمیگیرم. [[«مَفْرُوضاً»: معیّن، جداگانه.]] |
|
612 | 4 | 119 | ولأضلنهم ولأمنينهم ولآمرنهم فليبتكن آذان الأنعام ولآمرنهم فليغيرن خلق الله ومن يتخذ الشيطان وليا من دون الله فقد خسر خسرانا مبينا |
| | | حتماً آنان را گمراه میکنم و به دنبال آرزوها و خیالات روانشان میگردانم، و (آن گاه که بدین وسیله ایشان را فرمانبر خود کردم، هرچه را خواستم) بدیشان دستور میدهم، و آنان (اعمال خرافی انجام میدهند و از جمله:) گوشهای چهارپایان را قطع میکنند، و بدیشان دستور میدهم، و آنان آفرینش خدا را دگرگون میکنند (و حتّی دین خدا را تغییر میدهند، و فطرت توحید را به شرک میآلایند!) و هر که اهریمن را به جای خدا سرپرست و یاور خود کند، به راستی زیان آشکاری کرده است. [[«فَلَیُبَتِّکُنَّ»: قطع میکردند از مصدر (تَبْتیک) به معنی قطعکردن. عربها گوش چهارپایان را قطع میکردند و با قطع آن، حیوان متعلّق به بتها میشد و دیگر ذبح نمیگردید و از کار معاف میشد و از چراگاهی بازداشته نمیشد (نگا: مائده / 103). «خَلْق»: آفرینش. دین (نگا: روم / 30).]] |
|
613 | 4 | 120 | يعدهم ويمنيهم وما يعدهم الشيطان إلا غرورا |
| | | اهریمن بدانان وعدهها میدهد و به آرزوها سرگرم میکند، و اهریمن جز وعدههای فریبکارانه بدیشان نمیدهد. [[«غُرُوراً»: فریب. نیرنگ.]] |
|
614 | 4 | 121 | أولئك مأواهم جهنم ولا يجدون عنها محيصا |
| | | آنان (که از اهریمن فرمان میبرند) جایگاهشان دوزخ است، و راه گریزی از آن ندارند. [[«مَحِیصاً»: مهرب و مفرّ. خلاص و نجات. اسم مکان یا مصدر میمی از ماده (حیص) است.]] |
|
615 | 4 | 122 | والذين آمنوا وعملوا الصالحات سندخلهم جنات تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها أبدا وعد الله حقا ومن أصدق من الله قيلا |
| | | کسانی را که ایمان آوردهاند و کار شایسته انجام دادهاند، به باغهائی (از بهشت) داخل خواهیم کرد که در زیر (درختان) آنها رودبارها روان است، و آنان جاودانه تا ابد در آنجاها ماندگار میمانند. این را خدا وعده داده است و وعدهی خدا حق است، و چه کسی در سخن از خدا راستگوتر است؟ [[«وَعْدَ اللهِ حَقّاً»: وعده خدا است که حق است و شکّی در آن نیست. (وَعْدَ) و (حَقّاً) تأکید فعل محذوفی هستند، و تقدیر چنین است: وَعَدَهُمْ وَعْداً وَ حَقَّهُ حَقّاً. «قِیلاً»: گفتار. مصدر است و برای مبالغه تمییز واقع شده است.]] |
|
616 | 4 | 123 | ليس بأمانيكم ولا أماني أهل الكتاب من يعمل سوءا يجز به ولا يجد له من دون الله وليا ولا نصيرا |
| | | (جزا و پاداش، و فضیلت و برتری) نه به آرزوهای شما و نه به آرزوهای اهل کتاب است. هرکس که کار بدی بکند در برابر آن کیفر داده میشود، و کسی را جز خدا یار و یاور خود نخواهد یافت (تا او را کمک کند و از عذاب خدا محفوظ گرداند). [[«أَمَانِیِّ»: جمع أُمْنِیَّة، آرزوها. از ماده (منی). (نگا: بقره / 111).]] |
|
617 | 4 | 124 | ومن يعمل من الصالحات من ذكر أو أنثى وهو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة ولا يظلمون نقيرا |
| | | کسی که اعمال شایسته انجام دهد و مؤمن باشد - خواه مرد و خواه زن - چنان کسانی داخل بهشت شوند، و کمترین ستمی بدانان نشود. [[«وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»: و حال آن که مؤمن باشد. این قید بیانگر این واقعیّت است که طاعت و عبادت بدون ایمان سودی نمیبخشد. «نَقِیراً»: گودی موجود در پشت هسته خرما که در کمی و ناچیزی بدان مثال زنند.]] |
|
618 | 4 | 125 | ومن أحسن دينا ممن أسلم وجهه لله وهو محسن واتبع ملة إبراهيم حنيفا واتخذ الله إبراهيم خليلا |
| | | آئین چه کسی بهتر از آئین کسی است که خالصانه خود را تسلیم خدا کند، در حالی که نیکوکار باشد و از آئین راستین ابراهیم پیروی کند که مخلص و حقّجو بود (و وحدت دینی مسلمانان و یهودیان و مسیحیان در او به هم میرسد) و خداوند ابراهیم را به دوستی گرفته است (و با خلیل نامیدن او افتخارش بخشیده است). [[«أَسْلَمَ»: تسلیم کرد. خالص گردانید. «وَجْهَ»: قصد (نگا: بقره / 112). چهره، مراد سرتاپای وجود است که در این صورت تسمیه کلّ به اسم جزء است. «أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ»: توجّه و قصد خود را و عبادت خویشتن را تنها متوجّه خدا کرد. خویشتن را خالصانه تسلیم خدا کرد. «مِلَّة»: دین. آئین. «حَنِیفاً»: مخلصی که تسلیم فرمان خدا باشد و از دین خدا کوچکترین انحرافی نداشته باشد. حقّگرای بیزار از ادیان باطله. این واژه میتواند حال ابراهیم یا حال فاعل فعل (إِتَّبَعَ) یا (مِلَّة) باشد. «خَلِیلاً»: دوست. مراد این است که خداوند ابراهیم را برگزید و به تکریمی افتخارش بخشید که به تکریم دوست از دوست میماند.]] |
|
619 | 4 | 126 | ولله ما في السماوات وما في الأرض وكان الله بكل شيء محيطا |
| | | از آنِ خدا است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و (باید خالصانه رو بدو کرد و نیاز از او جست. و از آنجا که تنها او خالق و صاحب همه چیز است) کاملاً آگاه از هر چیز است و آن را دقیقاً میپاید. [[«مُحِیطاً»: مراقب به تمام معنی. کاملاً آگاه.]] |
|