نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
6042 | 90 | 19 | والذين كفروا بآياتنا هم أصحاب المشأمة |
| | | ولی کسانی که آیات (کتابهای آسمانی و دلائل گسترده در گسترهی جهانی) ما را نپذیرند، ایشان سمت چپیها و اهل شقاوتند. [[«أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ»: سمت چپیها. اهل شقاوت. بدبیاران و بدبختان (نگا: واقعه / 9). «الْمَشْأَمَةِ»: سمت چپ. شومی و نحوست. بدبیاری و شقاوت.]] |
|
6043 | 90 | 20 | عليهم نار مؤصدة |
| | | آتشی آنان را در بر خواهد گرفت که سرپوشیده و دربسته است! [[«عَلَیْهِمْ»: بر آنان گماشته شده است. ایشان را در برگرفته است. «مُؤْصَدَةٌ»: در بسته. سرپوشیده. بر کوره سوزان دوزخ سرپوش گذاشته شده، و درهایش بسته گشته است، آیا دوزخیان، در چنین جائی، چه حالی خواهند داشت؟!]] |
|
6044 | 91 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم والشمس وضحاها |
| | | سوگند به خورشید (که منبع نور است) و سوگند به پرتو آن (که سرچشمهی حیات است)! [[«ضُحی»: پرتو. روشنائی. چاشتگاه. مراد نور خورشید در آغاز روز، یا موقع چاشتگاه آن است که اشعّه زرین خورشید، زمین را نورباران میکند.]] |
|
6045 | 91 | 2 | والقمر إذا تلاها |
| | | و سوگند به ماه بدان گاه که از پس خورشید برمیآید (و به نیابت آفتاب زمین را زیر بال سیمین مهتاب میگیرد)! [[«تَلاهَا»: به دنبال آن برآمد. از پس آن روان شد. مراد تابیدن ماه در شب، پس از درخشیدن خورشید در روز است. این آیه، صورت دیگری از تابش و تجلّی خورشید را مینمایاند.]] |
|
6046 | 91 | 3 | والنهار إذا جلاها |
| | | و سوگند به روز بدان گاه که خورشید را ظاهر و جلوهگر میسازد (و عظمت آن را در سیمای خود مینمایاند)! [[«النَّهارِ»: روز. «جَلاّهَا»: جلوهگرش ساخت. نمایاندش. ضمیر (ها) به خورشید برمیگردد. درست است که در حقیقت خورشید روز را ظاهر میکند، ولی معنی صریح آیه این است که روز خورشید را آشکار میسازد. و با اشارهای خفی، دخالت زمین در تجلّی آفتاب فهمیده میشود. زیرا در واقع، تقابل قسمتی از زمین با خورشید است که روز را برمیآورد و آفتاب متجلّی میگردد. در هر حال باز هم سخن از نور خورشید و تأثیر فوقالعاده آن در موجودات کره زمین است.]] |
|
6047 | 91 | 4 | والليل إذا يغشاها |
| | | و سوگند به شب بدان گاه که خورشید را میپوشاند (و آن را در پس پردهی ظلمت پنهان مینماید)! [[«یَغْشَاهَا»: خورشید را میپوشاند. ضمیر (هَا) به خورشید برمیگردد. چرا که باز هم بر اثر تقابل قسمتی از زمین با خورشید، شب مانند پردهای بر چهره آفتاب فرو میافتد و روی خورشید را در آفاق زمین میپوشاند.]] |
|
6048 | 91 | 5 | والسماء وما بناها |
| | | و سوگند به آسمان، و به آن که آن را ساخته است! [[«مَا»: این واژه موصوله است و مراد ذات پاک خداوند است. در لغت عرب موصول مشترک (مَنْ) برای عاقل و (مَا) برای غیر عاقل به کار میرود، ولی در مواردی به جای یکدیگر استعمال میشوند (نگا: نساء / 3 و 22، بلد / 3). در اینجا استعمال (مَا) برای وصفیّت است، یعنی آن چیز عظیمالشأن توانائی که. گذشته از اینها استعمال (مَنْ) یا (مَا) برای خدا یکسان است؛ چرا که به کار بردن هر یک از این دو واژه، در آن مفهوم معهود بشری، نسبت به خدا نادرست است (نگا: جزء عم شیخ محمّدعبده).]] |
|
6049 | 91 | 6 | والأرض وما طحاها |
| | | و سوگند به زمین، و به آن که زمین را پرت کرده است و غلتانده است و (با وجود گرد و کروی بودن و گردش شتابآمیز، آن را برای زندگی انسانها و رویش گیاهان) پهن نموده است و گسترانیده است! [[«طَحَا»: راند. پرت کرد. غلتاند. گستراند. این واژه مرادف با (دَحا) در سوره نازعات آیه 30 است. تبدیل دالّ به طاء جائز است (نگا: لسانالعرب، روحالبیان، کبیر). اشاره به کرویّت زمین و حرکت انتقالی و وضعی آن دارد (نگا: نمونه. پرتوی از قرآن).]] |
|
6050 | 91 | 7 | ونفس وما سواها |
| | | و سوگند به نفس آدمی، و به آن که او را ساخته و پرداخته کرده است (و قوای روحی وی را تعدیل، و دستگاههای جسمی او را تنظیم نموده است)! [[«نَفْسٍ»: نفس انسان. منظور انسانیّت آدمی با دو بعد روح و جسم است که مملوّ از شگفتیها و اسرار است. نکره آمدن نفس، میتواند اشاره به عظمت و اهمّیّت مافوق تصوّر و آمیخته با ابهام انسان، این اعجوبه و شاهکار عالم آفرینش باشد که دانشمندان به حق او را «موجود ناشناخته» نامیدهاند. «سَوَّاهَا»: ساخته و پرداختهاش کرده است. بدین نحو که هر یک از اندامهای بدن انسان را برای کاری، و هر یک از نیروهای آن را جهت امری آفریده است و اندازه و تناسب نماد و نهاد دستگاه تن را مراعات فرموده است (نگا: قیامه / 38، کهف / 37، انفطار / 7).]] |
|
6051 | 91 | 8 | فألهمها فجورها وتقواها |
| | | سپس بدو گناه و تقوا را الهام کرده است (و چاه و راه و حسن و قبح را توسّط عقل و وحی به او نشان داده است). [[«أَلْهَمَ»: الهام کرده است. نشان داده است. فهمانده است. «فُجُورَ»: گرایش به گناه و معصیت و کنارهگیری از حق و حقیقت (نگا: معجمالفاظ القرآن الکریم). مراد راه شرّ و طریق معصیت است. مصدر ثلاثی مجرّدی است همچون جُلوس و قُعود. «تَقْوی»: پرهیز. مراد راه خیر و طریق حق است (نگا: بلد / 10).]] |
|