نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
6009 | 89 | 16 | وأما إذا ما ابتلاه فقدر عليه رزقه فيقول ربي أهانن |
| | | و امّا زمانی که پروردگارش او را بیازماید و برای این کار روزی او را تنگ و کم نماید، خواهد گفت: پروردگارم مراخوار و زبون داشته است (و با فقر و فاقه، ذلیل و حقیرم نموده است). [[«قَدَرَ»: تنگ کرد. کم کرد (نگا: رعد / 26، قصص / 82، اسراء / 30). «أَهَانَنِی»: به من اهانت کرده است. خوار و ناچیزم داشته است.]] |
|
6010 | 89 | 17 | كلا بل لا تكرمون اليتيم |
| | | هرگزا هرگز! (چنین نیست که کرامت و ذلّت انسان در نزد یزدان به دارائی و ناداری باشد). بلکه شما (گذشته از اقوال زشت، افعال پلشت هم دارید! از جمله:) یتیم را گرامی نمیدارید. [[«بَلْ»: این واژه دلالت دارد بر انتقال از اقوال بد به اعمال بد. «لا تُکْرِمُونَ»: مخاطب جنس انسان است، این است به صورت جمع ذکر شده است.]] |
|
6011 | 89 | 18 | ولا تحاضون على طعام المسكين |
| | | و همدیگر را تشویق و ترغیب نمیکنید به خوراک دادن به مستمند. [[«لا تَحَآضُّونَ»: همدیگر را ترغیب و تشویق نمیکنید. فعل مضارع باب تفاعل از ماده (حَضّ) است و تائی از اوّل آن برداشته شده است. «طَعَامِ»: إطعام. خوراک دادن.]] |
|
6012 | 89 | 19 | وتأكلون التراث أكلا لما |
| | | و میراث را حریصانه یکجا میخورید (و ملاحظهی حق بستگان و محرومان و یتیمان و ضعیفان نمیکنید، و حلال و حرام را رویهم انباشته و مشتاقانه صرف میکنید). [[«التُّرَاثَ»: میراث. ارث. ترکه. «لَمّاً»: سرجمع. یکجا. یعنی حلال و حرام و حق خود و حق دیگران برای شما مطرح نیست، و اموال زنان و کودکان و پیران و مظلومان را جمع و ضبط مینمائید و حقالإرث ایشان را نمیپردازید. واژه (لَمّاً) صفت (أَکلاً) است.]] |
|
6013 | 89 | 20 | وتحبون المال حبا جما |
| | | و اموال و دارائی را بسیار دوست میدارید (و سخت دلباختهی مال و متاع دنیا هستید، و لذا ملاحظهی مشروع و نامشروع و حلال و حرام را نمیکنید). [[«جَمّاً»: فراوان. بسیار.]] |
|
6014 | 89 | 21 | كلا إذا دكت الأرض دكا دكا |
| | | هرگزا هرگز! (حقیقت آن چنان نیست که میپندارید). زمانی که زمین سخت درهم کوبیده میشود و صاف و مسطّح میگردد. [[«دُکَّتْ»: درهم کوبیده شد و صاف و مسطّح گردید (نگا: اعراف / 143، کهف / 98، حاقّه / 14). «دَکّاً»: واژه نخستین مفعول مطلق و واژه دوم تأکید است، یا این که روی هم رفته حالند (نگا: اعراب القرآن درویش). با توجّه به حال بودن، معنی آیه چنین است: زمانی که زمین پیاپی در هم کوبیده شد و سراسر آن بهم ریخته شد.]] |
|
6015 | 89 | 22 | وجاء ربك والملك صفا صفا |
| | | و پروردگارت بیاید و فرشتگان صف صف حاضر آیند. [[«جَآءَ رَبُّکَ»: چگونگی آمدن خدا، بر ما مجهول است، و به گونهای است که تنها خود میداند و بس (نگا: المنتخب). یا این که مراد تجلّی ذات اقدس و ظهور نشانههای قدرت و عظمت او است، به گونهای که جای انکار شناخت خدا برای کسی باقی نمیماند، گوئی همگان با چشم خود ذات بیمثال کبریائی را میبینند. «الْمَلَکُ»: فرشتگان. اسم جنس است. «صَفّاًصَفّاً»: صف در صف. صف صف. حال است.]] |
|
6016 | 89 | 23 | وجيء يومئذ بجهنم يومئذ يتذكر الإنسان وأنى له الذكرى |
| | | در آن روز دوزخ را حاضر آورند (و نشانش دهند). در آن روز انسان به خود میآید، ولی چنین به خود آمدنی کی سودی به حال او دارد؟! [[«جِیءَ»: آورده شد. مراد از حاضر آوردن دوزخ، پدیدار کردن و نشان دادن آن است (نگا: شعراء / 91، نازعات / 36). «یَتَذَکَّرُ»: به خود میآید. بیدار و هوشیار میشود. متوجّه میگردد و پند میگیرد. «أَنّی»: کی؟ این واژه اسم استفهام است و معنی نفی دارد. «الذِّکْری»: به خود آمدن. بیداری و هوشیاری. پند گرفتن.]] |
|
6017 | 89 | 24 | يقول يا ليتني قدمت لحياتي |
| | | خواهد گفت: کاش برای زندگی خود (خیرات و حسناتی) پیشاپیش میفرستادم! [[«قَدَّمْتُ»: پیشاپیش میفرستادم. تقدیم میداشتم. «حَیَاتِی»: زندگی خود. اشاره به این است که آخرت زندگی اصلی است و دنیا در حقیقت زندگی نبوده است.]] |
|
6018 | 89 | 25 | فيومئذ لا يعذب عذابه أحد |
| | | در آن روز (که چنین احوال و اوضاعی رخ میدهد، خداوند کافر را چنان عذابی میرساند که) هیچ کس عذابی همسان عذاب او را بدو نمیرساند. [[«عَذَابَهُ»: عذابی که خدا میدهد. عذاب مفعولٌبه یا مفعول مطلق است و ضمیر (هُ) به خدا برمیگردد، و در حقیقت اضافه مصدر به فاعل خود است.]] |
|