نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
6004 | 89 | 11 | الذين طغوا في البلاد |
| | | اقوامی که در شهرها و کشورها طغیان و سرکشی کردند. [[«الَّذِینَ»: اقوام سهگانه مذکور، یعنی عاد، و ثمود، و فرعون و فرعونیان.]] |
|
6005 | 89 | 12 | فأكثروا فيها الفساد |
| | | و در آنجاها خیلی فساد و تباهی به راه انداختند. [[«الْفَسَادَ»: مراد فساد و تباهی همه جانبه، یعنی انواع کفر و شرک و ظلم و زور و فسق و فجور است.]] |
|
6006 | 89 | 13 | فصب عليهم ربك سوط عذاب |
| | | لذا پروردگار تو تازیانهی عذاب را بر سر ایشان فرو ریخت (و شلّاق عذاب را پیاپی بر آنان فرو آورد). [[«صَبَّ»: فرو ریخت. در اینجا فرو ریختن به جای فرو آوردن استعمال شده است و اشاره به عذابهای شدید و پیاپی دارد. «سَوْطَ»: تازیانه. شلاّق.]] |
|
6007 | 89 | 14 | إن ربك لبالمرصاد |
| | | مسلّماً پروردگار تو در کمین (مردمان و مترصّد اعمال ایشان) است. [[«الْمِرْصَادِ»: کمینگاه (نگا: توبه / 5، نبأ / 21). در کمین بودن خداوند، کنایه از احاطه شامل و مراقبت کامل خدا است، به گونهای که همگان را میپاید و بر اعمالشان نظارت مینماید و کسی و چیزی از حیطه قدرت و دسترس سلطه او خارج نمیباشد.]] |
|
6008 | 89 | 15 | فأما الإنسان إذا ما ابتلاه ربه فأكرمه ونعمه فيقول ربي أكرمن |
| | | امّا انسان (آن انسانی که در پرتو ایمان عقل و خردش رشد نیافته است، و شخص خود را مقیاس همه چیز میپندارد) همین که پروردگارش او را بیازماید و برای این کار او را بزرگی ببخشد و بدو نعمت بدهد، خواهد گفت: پروردگارم مرا بزرگوار و گرامی و محترم و مکرم دیده است! (و این عزّت و نعمت، حق من و شایستهی من است). [[«فَأَمَّا الإِنسَانُ»: شأن خدا چنان بود که گذشت، و امّا حال انسان. مراد انسان کافر یا سست ایمان و سست باور است (نگا: مؤمنون / 55 و 56، معارج / 19 - 22). «إِبْتَلاهُ»: او را آزمایش کرد (نگا: انبیاء / 35). «أَکْرَمَهُ»: سَروریش بخشید و بزرگیش داد. بدو جاه و مقام و قدرت و قوّت داد. «نَعَّمَهُ»: بدو نعمت و ثروت داد. دارا و ثروتمندش کرد. «أَکْرَمَنِی»: مرا گرامی و بزرگوار کرده است و شایسته احترام و اکرام دیده است. یکی از معانی باب افعال، چیزی یا کسی را بر صفتی دیدن است (نگا: گنجینه صرف). یعنی چنین فردی، جاه و مقام و ثروت و نعمت را نشانه عزّت و کرامت ذاتی خود در نزد پروردگار میشمارد و خویشتن را در خور چنین تفضّلی میداند.]] |
|
6009 | 89 | 16 | وأما إذا ما ابتلاه فقدر عليه رزقه فيقول ربي أهانن |
| | | و امّا زمانی که پروردگارش او را بیازماید و برای این کار روزی او را تنگ و کم نماید، خواهد گفت: پروردگارم مراخوار و زبون داشته است (و با فقر و فاقه، ذلیل و حقیرم نموده است). [[«قَدَرَ»: تنگ کرد. کم کرد (نگا: رعد / 26، قصص / 82، اسراء / 30). «أَهَانَنِی»: به من اهانت کرده است. خوار و ناچیزم داشته است.]] |
|
6010 | 89 | 17 | كلا بل لا تكرمون اليتيم |
| | | هرگزا هرگز! (چنین نیست که کرامت و ذلّت انسان در نزد یزدان به دارائی و ناداری باشد). بلکه شما (گذشته از اقوال زشت، افعال پلشت هم دارید! از جمله:) یتیم را گرامی نمیدارید. [[«بَلْ»: این واژه دلالت دارد بر انتقال از اقوال بد به اعمال بد. «لا تُکْرِمُونَ»: مخاطب جنس انسان است، این است به صورت جمع ذکر شده است.]] |
|
6011 | 89 | 18 | ولا تحاضون على طعام المسكين |
| | | و همدیگر را تشویق و ترغیب نمیکنید به خوراک دادن به مستمند. [[«لا تَحَآضُّونَ»: همدیگر را ترغیب و تشویق نمیکنید. فعل مضارع باب تفاعل از ماده (حَضّ) است و تائی از اوّل آن برداشته شده است. «طَعَامِ»: إطعام. خوراک دادن.]] |
|
6012 | 89 | 19 | وتأكلون التراث أكلا لما |
| | | و میراث را حریصانه یکجا میخورید (و ملاحظهی حق بستگان و محرومان و یتیمان و ضعیفان نمیکنید، و حلال و حرام را رویهم انباشته و مشتاقانه صرف میکنید). [[«التُّرَاثَ»: میراث. ارث. ترکه. «لَمّاً»: سرجمع. یکجا. یعنی حلال و حرام و حق خود و حق دیگران برای شما مطرح نیست، و اموال زنان و کودکان و پیران و مظلومان را جمع و ضبط مینمائید و حقالإرث ایشان را نمیپردازید. واژه (لَمّاً) صفت (أَکلاً) است.]] |
|
6013 | 89 | 20 | وتحبون المال حبا جما |
| | | و اموال و دارائی را بسیار دوست میدارید (و سخت دلباختهی مال و متاع دنیا هستید، و لذا ملاحظهی مشروع و نامشروع و حلال و حرام را نمیکنید). [[«جَمّاً»: فراوان. بسیار.]] |
|