نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
5775 | 80 | 17 | قتل الإنسان ما أكفره |
| | | کشته باد انسان! چه خدا نشناس و ناسپاس است! [[«قُتِلَ الإِنسَانُ!»: کشته باد انسان! نفرین بر بشر! واژه (قُتِلَ) برای دعا، و مراد از (انسان) جنس بشر است. «مَآ أَکْفَرَهُ!»: چه کافر و خدانشناس است! چه کافر نعمت و ناسپاس است! چنین جملهای بیانگر خشم خدا از کافر و ناسپاس است.]] |
|
5776 | 80 | 18 | من أي شيء خلقه |
| | | خدا او را از چه چیز میآفریند؟! [[«مِنْ أَیِّ شَیْءٍ ...»: استفهام تحقیر است. یعنی از چه چیز ناچیزی خدا او را آفریده است؟ این همه سرکشی و ناسپاسی چیست؟!]] |
|
5777 | 80 | 19 | من نطفة خلقه فقدره |
| | | او را از نطفهی ناچیزی میآفریند و قوّت و قدرت (و جمال و کمال) بدو میبخشد. [[«قَدَّرَهُ»: قدرت و توانائی بدو داده است. اندازهگیری دقیقی در ساختارش به کار رفته است. هر یک از اندامهای او را برای کاری و مناسب با سایر اعضاء آفریده است.]] |
|
5778 | 80 | 20 | ثم السبيل يسره |
| | | سپس راه (شناخت خوبی و بدی) را برای او آسان میکند (تا راه هدایت را در پیش گیرد، و راه ضلالت را ترک گوید). [[«السَّبِیلَ»: راه تشخیص هدایت و ضلالت و خوبی و بدی (نگا: بلد / 10) در پرتو عقل و فکر و الهام و وحی.]] |
|
5779 | 80 | 21 | ثم أماته فأقبره |
| | | بعد او را میمیراند و وارد گورش میگرداند. [[«أمَاتَهُ»: او را میراند. «أَقْبَرَهُ»: وارد گورش گردانْد.]] |
|
5780 | 80 | 22 | ثم إذا شاء أنشره |
| | | سپس هر وقت خواست او را زنده میگرداند. [[«أَنشَرَهُ»: زندهاش گرداند (نگا: انبیاء / 21، دخان / 35).]] |
|
5781 | 80 | 23 | كلا لما يقض ما أمره |
| | | هرگزا هرگز! انسان (با وجود طول حیات) دستوری را که خدا بدو داده است (و وظائفی را که برای وی تعیین کرده است، آن چنان که شایستهی مقام باعظمت الهی است) هنوز که هنوز است انجام نداده است! [[«کَلاّ»: حَقّا. هرگزا هرگز. این واژه میتواند معنی مشهور خود، یعنی (نه چنین است) داشته باشد. چرا که بسیاری از افراد کوتاهبینِ پرادّعاء چنین میپندارند که وظائف خود را در برابر خدا به انجام رسانیدهاند ولی این آیه شریفه، اندیشه و گفته ایشان را نادرست میشمارد. «لَمَّا یَقْضِ»: هنوز انجام نداده است. تاکنون به وظیفه خود عمل نکرده است.]] |
|
5782 | 80 | 24 | فلينظر الإنسان إلى طعامه |
| | | انسان باید به غذای خویش بنگرد و دربارهی آن بیندیشد (که چگونه ما آن را برای او فراهم کردهایم، و در ساختمان مواد غذائی و اجزاء حیاتبخش آن، چه دقّت و مهارت و ظرافتی به کار بردهایم). [[«فَلْیَنظُرْ»: باید که بنگرد. معلوم است که در اینجا نگریستن به معنی اندیشیدن و دقّت لازم به کار بردن است.]] |
|
5783 | 80 | 25 | أنا صببنا الماء صبا |
| | | ما آب را از آسمان به گونهی شگفتی میبارانیم. [[«صَبَبْنَا»: فرو ریختهایم. باراندهایم.]] |
|
5784 | 80 | 26 | ثم شققنا الأرض شقا |
| | | سپس زمین را میشکافیم و از هم باز میکنیم. [[«شَقَقْنَا الأرْضَ»: شکافتن زمین. اشاره به قابلیّت خاکها و سنگها برای درز برداشتن و پذیرش هوا و نور و جوانههای گیاهان در خود، و روی هم رفته آماده زراعت گشتن است.]] |
|