نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
5772 | 80 | 14 | مرفوعة مطهرة |
| | | (نامههائی که) فرا و بالا (از کلام بشر) و دارای مکانت و منزلت والایند (و دور از هرگونه تحریف و آمیزش) و پاک (از هر نوع شائبهی خرافات و عقائد باطل و فاسد، و زدوده از نقص و کم و کاست) هستند. [[«مَرْفُوعَةٍ»: والا و بالا. دارای منزلت و مکانت. «مُطَهَّرَةٍ»: پاک از آلودگی خرافات. منزّه از تحریف. به دور از نقص.]] |
|
5773 | 80 | 15 | بأيدي سفرة |
| | | با دست نویسندگانی (نگارش یافتهاند). [[«سَفَرَةٍ»: جمع سافِر، نویسندگان. مراد نویسندگان و حاملان و مبلّغان آیات قرآن است که از همان طلوع و نزول قرآن، هرچه از آیات نازل میشد، با اشتیاق و بیدرنگ از زبان پیغمبر دریافت میداشتند و در سینهها حفظ و ضبط، و بر روی استخوانها و سنگها و تختهها و اوراق مینگاشتند و به دیگران میآموختند.]] |
|
5774 | 80 | 16 | كرام بررة |
| | | (نویسندگانی) که بزرگوار و نیکمنش و نیکوکردارند. [[«کِرَامِ»: جمع کَریم، بزرگواران. بزرگمنشان. «بَرَرَةٍ»: جمع بارّ، نیکوکرداران. نیکوکاران. یادآوری: بیشتر تفسیرها (صُحُف) را لوح محفوظ، و (سَفَرَةٍ) را فرشتگان خدا دانستهاند. برخی هم (صُحُف) را کتابهای آسمانی، و (سَفَرَةٍ) را جمع سَفیر، و به معنی انبیاء خدا قلمداد کردهاند، و ضمیر (ها) در آیه 11 را هدایت و شریعت آسمانی به طور خاصّ یا عام شمردهاند.]] |
|
5775 | 80 | 17 | قتل الإنسان ما أكفره |
| | | کشته باد انسان! چه خدا نشناس و ناسپاس است! [[«قُتِلَ الإِنسَانُ!»: کشته باد انسان! نفرین بر بشر! واژه (قُتِلَ) برای دعا، و مراد از (انسان) جنس بشر است. «مَآ أَکْفَرَهُ!»: چه کافر و خدانشناس است! چه کافر نعمت و ناسپاس است! چنین جملهای بیانگر خشم خدا از کافر و ناسپاس است.]] |
|
5776 | 80 | 18 | من أي شيء خلقه |
| | | خدا او را از چه چیز میآفریند؟! [[«مِنْ أَیِّ شَیْءٍ ...»: استفهام تحقیر است. یعنی از چه چیز ناچیزی خدا او را آفریده است؟ این همه سرکشی و ناسپاسی چیست؟!]] |
|
5777 | 80 | 19 | من نطفة خلقه فقدره |
| | | او را از نطفهی ناچیزی میآفریند و قوّت و قدرت (و جمال و کمال) بدو میبخشد. [[«قَدَّرَهُ»: قدرت و توانائی بدو داده است. اندازهگیری دقیقی در ساختارش به کار رفته است. هر یک از اندامهای او را برای کاری و مناسب با سایر اعضاء آفریده است.]] |
|
5778 | 80 | 20 | ثم السبيل يسره |
| | | سپس راه (شناخت خوبی و بدی) را برای او آسان میکند (تا راه هدایت را در پیش گیرد، و راه ضلالت را ترک گوید). [[«السَّبِیلَ»: راه تشخیص هدایت و ضلالت و خوبی و بدی (نگا: بلد / 10) در پرتو عقل و فکر و الهام و وحی.]] |
|
5779 | 80 | 21 | ثم أماته فأقبره |
| | | بعد او را میمیراند و وارد گورش میگرداند. [[«أمَاتَهُ»: او را میراند. «أَقْبَرَهُ»: وارد گورش گردانْد.]] |
|
5780 | 80 | 22 | ثم إذا شاء أنشره |
| | | سپس هر وقت خواست او را زنده میگرداند. [[«أَنشَرَهُ»: زندهاش گرداند (نگا: انبیاء / 21، دخان / 35).]] |
|
5781 | 80 | 23 | كلا لما يقض ما أمره |
| | | هرگزا هرگز! انسان (با وجود طول حیات) دستوری را که خدا بدو داده است (و وظائفی را که برای وی تعیین کرده است، آن چنان که شایستهی مقام باعظمت الهی است) هنوز که هنوز است انجام نداده است! [[«کَلاّ»: حَقّا. هرگزا هرگز. این واژه میتواند معنی مشهور خود، یعنی (نه چنین است) داشته باشد. چرا که بسیاری از افراد کوتاهبینِ پرادّعاء چنین میپندارند که وظائف خود را در برابر خدا به انجام رسانیدهاند ولی این آیه شریفه، اندیشه و گفته ایشان را نادرست میشمارد. «لَمَّا یَقْضِ»: هنوز انجام نداده است. تاکنون به وظیفه خود عمل نکرده است.]] |
|