نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
5603 | 76 | 12 | وجزاهم بما صبروا جنة وحريرا |
| | | و در برابر صبری که نمودهاند، خداوند بهشت و جامهی ابریشمین را پاداششان میکند. [[«حَرِیراً»: ابریشم که جامه بهشتیان است (نگا: حجّ / 23، فاطر / 33).]] |
|
5604 | 76 | 13 | متكئين فيها على الأرائك لا يرون فيها شمسا ولا زمهريرا |
| | | در بهشت بر تختهای زیبا و مجلّل تکیه میکنند، و نه (گرمای) آفتابی و نه سوز سرمائی در آنجا مییابند. [[«مُتَّکِئِینَ»: تکیهزنندگان. حال ضمیر (هم) در آیه پیشین است. «الأرَائِکِ»: جمع أَریکَة، تختهای زیبا و مبلمان مجلّل. (نگا: کهف / 31، یس / 56). «زَمْهَرِیراً»: سوز سرما. شدّت سرما.]] |
|
5605 | 76 | 14 | ودانية عليهم ظلالها وذللت قطوفها تذليلا |
| | | سایههای (درختان) بهشتی بر آنان فرو میافتد، و میوههای آنجا سهلالوصول و در دسترس است. [[«دَانِیَةً»: نزدیک. فرو افتاده. «قُطُوفُ»: جمع قِطْف، میوه رسیده (نگا: حاقّه / 22 و 23).]] |
|
5606 | 76 | 15 | ويطاف عليهم بآنية من فضة وأكواب كانت قواريرا |
| | | جامههای سیمین شراب و قدحهای بلورینِ می میانشان به گردش در میآید. [[«أَکْوَابٍ»: جمع کُوب، قَدَح (نگا: زخرف / 71، واقعه / 18). «قَوَارِیرَ»: جمع قَارُورَة، ظرف بلورین و شیشهای. در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی در آخر وجود دارد.]] |
|
5607 | 76 | 16 | قوارير من فضة قدروها تقديرا |
| | | قدحهای بلورینی که از نقرهاند. (خدمتکاران بهشتی) آنها را درست به اندازهی لازم پیمودهاند. [[«قَوَارِیرَ مِن فِضَّةٍ ...»: ظرفهای بلورینی که سیمین هستند! در جهان ما چنین ظرفی مطلقاً وجود ندارد. یا این که مراد شفّافیّت بیحدّ ظروف است. «قَدَّرُوهَا»: خدمتکاران بهشتی آنها را به اندازه لازم و برابر ذوق و طبع و خواست بهشتیان تهیّه دیدهاند و پیمودهاند (نگا: فرقان / 2).]] |
|
5608 | 76 | 17 | ويسقون فيها كأسا كان مزاجها زنجبيلا |
| | | در آنجا از جامهای شرابی بدیشان میدهند که آمیزهی آن زنجبیل است. [[«مِزَاجُهَا»: (نگا: انسان / 5). «زَنجَبِیلاً»: اسم گیاهی است که در مناطق گرمسیر میروید. عربها زنجبیل را به خاطر نشاطآور و محرک و خوشبو بودن در شراب میریختند.]] |
|
5609 | 76 | 18 | عينا فيها تسمى سلسبيلا |
| | | (این جامها پر میشوند از) چشمهای که در بهشت است و سلسبیل نامیده میشود. [[«عَیْناً»: (نگا: انسان / 6). «سَلْسَبِیلاً»: در لغت، به معنی آب روان و خوشگوار است. در اینجا اسم خاصّ است.]] |
|
5610 | 76 | 19 | ويطوف عليهم ولدان مخلدون إذا رأيتهم حسبتهم لؤلؤا منثورا |
| | | همواره نوجوانان جاودانهای میانشان میگردند (و به خدمتشان میپردازند) که هرگاه ایشان را بنگری چنین میانگاری که مروارید غلتانند. [[«وِلْدانٌ مُّخَلَّدُونَ»: (نگا: واقعه / 17). «مَنثُوراً»: پراکنده. «لؤْلُؤاً مَّنثُوراً»: مروارید پراکنده. مروارید غلتان. اشاره به زیبائی و درخشندگی و جذّابیّت غلامان خدمتگزار است.]] |
|
5611 | 76 | 20 | وإذا رأيت ثم رأيت نعيما وملكا كبيرا |
| | | هنگامی که بنگری، در آنجا نعمت فراوانی و سرزمین فراخی و پادشاهی بزرگی را خواهی دید. [[«ثَمَّ»: آنجا. مراد بهشت است. «مُلْکاً کَبِیراً»: سرزمین بزرگ و وسیع. مملکت فراخ. پادشاهی و سلطنت عظیم (نگا: تفسیر کبیر).]] |
|
5612 | 76 | 21 | عاليهم ثياب سندس خضر وإستبرق وحلوا أساور من فضة وسقاهم ربهم شرابا طهورا |
| | | بر تن ایشان، لباسهای ابریشم نازک سبز و دیبای ضخیم است، و با دستبندها و النگوهای سیمین، زیب و زینت شدهاند، و پروردگارشان بدیشان شراب پاک مینوشاند. [[«عَالِیَهُمْ»: بر اندام ایشان است. به تن ایشان است. واژه عالی، حال ضمیر (هم) در (عَلَیْهِم)، یا مفعولفیه است، هرچند که در قالب اسم فاعل است. مثل: (خارج، داخل، باطن، ظاهر). میتوان گفت: جَلَسْتُ خَارِجَ الدَّارِ. «سُندُسٍ ... إِسْتَبْرَقٌ»: (نگا: کهف / 31، دخان / 53). «حُلُّوا»: آراسته گشتهاند. زینت شدهاند. فعل ماضی مجهول از مصدر تحلیه است. «أَسَاوِرَ»: (نگا: کهف / 31، حجّ / 23، فاطر / 33). «طَهُوراً»: بسیار پاک و پاکیزه (نگا: فرقان / 48). این شراب عالیترین نوع شراب بوده و غیر از شراب مذکور در آیات پنجم و هفدهم است.]] |
|