نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
5587 | 75 | 36 | أيحسب الإنسان أن يترك سدى |
| | | آیا انسان (منکر معاد) میپندارد که او بیهوده به حال خود رها شود (و قوانین و مقرّرات الهی، و حساب و کتاب و سزا و جزای دنیوی و اخروی نداشته باشد؟!). [[«سُدیً»: بیهوده. رها. یعنی انسان با وجود داشتن عقل، همچون حیوان بیصاحب، به حال خود واگذاشته شود، و تکالیف و وظائف و همچنین سزا و جزائی نداشته باشد. حال است.]] |
|
5588 | 75 | 37 | ألم يك نطفة من مني يمنى |
| | | آیا او نطفهی ناچیزی از منی نیست که (به رحم مادر) پرت و ریخته میگردد؟ [[«یُمْنی»: پرت میشود و ریخته میگردد. «مِن مَّنِیٍّ یُمْنی»: (نگا: نجم / 46، واقعه / 37).]] |
|
5589 | 75 | 38 | ثم كان علقة فخلق فسوى |
| | | سپس به صورت خون لخته و دَلَمهای درآمده است، و خداوند او را آفرینش تازهای بخشیده است، و بعد اندام او را نظم و نظام و سر و سامان داده است؟ [[«عَلَقَةً»: خون لخته و دَلَمه (نگا: حجّ / 5، مؤمنون / 14، غافر / 67). «سَوّی»: اندام او را همآهنگ کرد و سر و سامان داد (نگا: بقره / 29، کهف / 37، حجر / 29).]] |
|
5590 | 75 | 39 | فجعل منه الزوجين الذكر والأنثى |
| | | و از این (انسان) دو صنف نر و ماده را ساخته و پرداخته است. [[«مِنْهُ»: از انسان. «الزَّوْجَیْنِ»: دو صِنف. دو نوع (نگا: هود / 40، رعد / 3، نجم / 45). «الذَّکَرَ وَ الأُنثی»: بدل است.]] |
|
5591 | 75 | 40 | أليس ذلك بقادر على أن يحيي الموتى |
| | | آیا چنین خدائی نمیتواند مردگان را زنده گرداند؟! [[«أَلَیْسَ ذلِکَ ...»: (نگا: یس / 81).]] |
|
5592 | 76 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم هل أتى على الإنسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا |
| | | آیا (جز این است که) مدّت زمانی بر انسان (در شکم مادر، به گونهی نطفه و جنین) گذشته است و او چیز قابل ذکر و شایستهی توجّه نبوده است؟! [[«هَلْ أَتی ...»: = قَدْ أَتی. استفهام تقریری است و مراد تحقّق و تذکّر است، یعنی بلی که چنین زمانی بوده است. «مَذْکُوراً»: قابل ذکر. دارای نام و نشان.]] |
|
5593 | 76 | 2 | إنا خلقنا الإنسان من نطفة أمشاج نبتليه فجعلناه سميعا بصيرا |
| | | ما انسان را از نطفهی آمیخته (از اسپرماتوزوئید و اوول) آفریدهایم، و چون او را (با وظائف و تکالیفی، بعدها) میآزمائیم، وی را شنوا و بینا، (به عبارت دیگر عاقل و دانا) کردهایم. [[«أَمْشَاجٍ»: جمع مَشَِج یا مَشیج، آمیخته. آمیزه. مراد ترکیبی از موادّ و عناصر مختلف، یا آمیزهای از اسپرماتوزوئید و اوول است. صفت (نُطْفَةٍ) است، چرا که مراد از نطفه، مجموع اسپرماتوزوئید و اوول، یا اجزاء مختلفه است و موصوف به منزله جمع گرفته شده است (نگا: روحالمعانی). «نَبْتَلِیهِ»: او را با وظائف و تکالیف و عبادات میآزمائیم. «فَجَعَلْنَاهُ»: حرف (فَ) سببیّه است، و اصل جمله بدین شکل است: فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعاً بَصِیراً لِنَبْتَلِیَهُ (نگا: تفسیرالقرآنی للقرآن).]] |
|
5594 | 76 | 3 | إنا هديناه السبيل إما شاكرا وإما كفورا |
| | | ما راه را بدو نمودهایم، چه او سپاسگزار باشد یا بسیار ناسپاس. [[«إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ»: خدا راه را به انسانها نشان داده است. خرد را بدو بخشیده است، و کتاب هستی را در مقابل دیدگانش باز کرده است، و پیغمبرانی برای او روانه نموده است، و بالاخره راه خوب و راه بد را بدو نشان داده است (نگا: بلد / 10). این، انسان است که به اختیار و انتخاب خود راه سعادت یا راه شقاوت میپوید و بهشت یا دوزخ را میجوید (نگا: فصّلت / 17). «شَاکِراً»: حال ضمیر (ه) است. برخی هم احتمال میدهند که خبر (یَکُونُ) محذوفی بوده و تقدیر چنین است: إمَّا یَکُونُ شَاکِراً وَ إمَّا یَکُونُ کَفُوراً.]] |
|
5595 | 76 | 4 | إنا أعتدنا للكافرين سلاسل وأغلالا وسعيرا |
| | | ما برای کافران زنجیرها و غلّها و آتش فروزان دوزخ را آماده کردهایم. [[«سَلاسِلَ»: جمع سِلْسِلَة، زنجیرها. در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد. «أَغْلالاً»: (نگا: اعراف / 157، رعد / 5، غافر / 71).]] |
|
5596 | 76 | 5 | إن الأبرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا |
| | | نیکان، جامهای شرابی را سر میکشند و مینوشند که آمیخته به کافور است. [[«کَأْسٍ»: جام پر از شراب. «مِزَاجُ»: آمیزه. آمیخته. چیزی که در جام است که خود شراب است. «کَافُوراً»: گیاه خوشبوئی است که عربها آن را به داخل شراب میریختند تا معطّر گردد (نگا: فیظلال القرآن). ولی در اینجا اسم آبی است در بهشت. تشبیه آن به کافور از لحاظ سفیدی و خوشبوئی است. «کَانَ مِزَاجُهَا کَافُوراً»: آمیخته به کافور است. محتوای آن از آبی به نام کافور است. شراب آن، خوشبو و سفید همچو کافور است.]] |
|