نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
5558 | 75 | 7 | فإذا برق البصر |
| | | (پاسخ ایشان این است:) هنگامی که چشمها (از شدّت هول و هراس) سراسیمه و آشفته میشود. [[«بَرِقَ»: حیران و سراسیمه شد. آشفته و پریشان گردید (نگا: ابراهیم / 42، انبیاء / 97).]] |
|
5559 | 75 | 8 | وخسف القمر |
| | | و ماه بینور و روشنائی میگردد. [[«خَسَفَ»: خسوف کرد. روشنائی را از دست داد.]] |
|
5560 | 75 | 9 | وجمع الشمس والقمر |
| | | و خورشید و ماه گردآوری میگردد. [[«جُمِعَ»: جمعآوری گردید. مراد درهم پیچیدن و گردآوری کردن است (نگا: تکویر / 1).]] |
|
5561 | 75 | 10 | يقول الإنسان يومئذ أين المفر |
| | | انسان در آن روز خواهد گفت: راه گریز کجا است؟ (گریز میسّر نیست). [[«الْمَفَرُّ»: گریزگاه. گریز. این واژه میتواند اسم مکان یا مصدر میمیباشد. «أَیْنَ الْمَفَرُّ»: گریزگاه کجا است؟! گریز کجا میسّر است؟!]] |
|
5562 | 75 | 11 | كلا لا وزر |
| | | خیر! (اصلاً گریزگاهی در میان نیست، و گریز ممکن نیست و) هیچ گونه پناهگاهی وجود ندارد. [[«وَزَرَ»: پناهگاه.]] |
|
5563 | 75 | 12 | إلى ربك يومئذ المستقر |
| | | در آن روز، قرارگاه (بهشت و دوزخ) در دست پروردگار تو است. [[«الْمُسْتَقَرُّ»: قرارگاه. استقرار یافتن و جایگزین شدن. معنی دیگر آیه: در آن روز قرارگاه همگان در پیش پروردگار انسان است، و استقرار مردمان به سوی خداوند بندگان است. او است که فرمان میدهد و جا و مکان تعیین میکند. «رَبِّکَ»: مرجع ضمیر (کَ) پیغمبر اسلام است و برخی آن را به انسان برمیگردانند.]] |
|
5564 | 75 | 13 | ينبأ الإنسان يومئذ بما قدم وأخر |
| | | در آن روز انسان را آگاه میسازند از چیزهائی که پیشاپیش فرستاده است و از چیزهائی که برجای گذاشته است. [[«یُنَبَّأُ»: باخبر گردانده میشود. در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد. «مَا قَدَّمَ وَ أَخَّرَ»: چیزهائی که پیشاپیش فرستاده است و برجای گذاشته است. همه کارهائی که کرده است و نکرده است.]] |
|
5565 | 75 | 14 | بل الإنسان على نفسه بصيرة |
| | | اصلاً انسان خودش از وضع خود آگاه است (و وجودش شاهد و دلیل بر خویشتن است). [[«عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ»: از وضع خود آگاه است و بهتر از هرکس دیگری میداند که چه کارهائی کرده است. خود انسان حجّت و گواه بر خودش است. چرا که اعضاء او گواهی بر اعمال او میدهند (نگا: فصّلت / 20، یس / 65). «بَصِیرَةٌ»: بینا و آگاه. حجّت و دلیل و برهان. حرف (ة) برای مبالغه است.]] |
|
5566 | 75 | 15 | ولو ألقى معاذيره |
| | | در حالی که (به زبان) عذرهائی برای (دفاع از) خود میآورد. [[«وَ لَوْ أَلْقی ...»: حرف واو، حالیّه است (نگا: اعراب القرآن درویش، روحالمعانی). «مَعَاذِیر»: جمع مَعْذِرَت، عذرها. ذکر بیگناهیها (نگا: اعراف / 164، روم / 57، غافر / 52).]] |
|
5567 | 75 | 16 | لا تحرك به لسانك لتعجل به |
| | | (به هنگام وحی قرآن) شتابگرانه زبان به خواندن آن مَجُنبان (و آیات را عجولانه و آزمندانه تکرار مگردان). [[«لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ»: با عجله عجله زبان خود را برای خواندن آن به حرکت در نیاور. ضمیر (ه) به قرآن برمیگردد (نگا: طه / 114). از این آیه تا پایان آیه 19 معترضه است.]] |
|