نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
5546 | 74 | 51 | فرت من قسورة |
| | | گورخرانی که از شیر گریخته و رمیده باشند. [[«قَسْوَرَةٍ»: شیر.]] |
|
5547 | 74 | 52 | بل يريد كل امرئ منهم أن يؤتى صحفا منشرة |
| | | اصلاً هر یک از ایشان میخواهد که (از سوی خدا، جداگانه) نامهی سرگشادهای (که همه بتوانند آن را ببینند و بخوانند) بدو داده شود. (نامهای که ابلاغ پیغمبری یکایک آنان باشد، یا دالّ بر صدق نبوّت پیغمبر اسلام باشد). [[«بَلْ یُرِیدُ کُلُّ ...»: (نگا: انعام / 124، اسراء / 93).]] |
|
5548 | 74 | 53 | كلا بل لا يخافون الآخرة |
| | | نه چنین است (که ایشان میگویند و میخواهند)! اصلاً آنان از آخرت بیباک هستند. [[«کلاّ»: نه چنان است!]] |
|
5549 | 74 | 54 | كلا إنه تذكرة |
| | | نه چنین است (که ایشان دربارهی قرآن میاندیشند)! قرآن سراپا پند و اندرز و یاد و یادآوری است. [[«إِنَّهُ»: ضمیر (هُ) به قرآن برمیگردد. «تَذْکِرَةٌ»: پند و اندرز. یاد و یادآوری.]] |
|
5550 | 74 | 55 | فمن شاء ذكره |
| | | هرکس بخواهد، آن را یاد میکند (و میخواند و بدانچه در آن است عمل میکند). [[«ذَکَرَهُ»: یادش میکند. میخواندش. بدان عمل میکند.]] |
|
5551 | 74 | 56 | وما يذكرون إلا أن يشاء الله هو أهل التقوى وأهل المغفرة |
| | | امّا (در عین حال پند گرفتن از آن، جز به مشیّت و توفیق الهی نیست) آنان اندرز نمیگیرند مگر این که خدا بخواهد. سزد که از (خشم) خدا دوری جست، و او را سزد که آمرزگاری کند (و بر دیگران ببخشاید). [[«مَا یَذْکُرُونَ»: پند و اندرز نمیگیرند. یادآور نمیشوند. «أَهْلُ»: سزاوار. شایسته. «أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ»: سزاوار آمرزگاری و گذشت است، و غفار او است و بس.]] |
|
5552 | 75 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم لا أقسم بيوم القيامة |
| | | به روز قیامت سوگند! [[«لآ أُقْسِمُ»: (نگا: واقعه / 75، حاقّه / 38، معارج / 40).]] |
|
5553 | 75 | 2 | ولا أقسم بالنفس اللوامة |
| | | و به نفس سرزنشگر سوگند! (که پس از مرگ زنده میگردید و رستاخیز حق است). [[«النَّفْسِ اللَّوَّامَةِ»: نفس ملامتگر. در قرآن مجید از سه نفْس نام برده شده است: الف - نفس امّاره، که پیوسته انسان را به بدیها و زشتیها فرا میخواند، و پلشتیها را برای او میآراید (نگا: یوسف / 53) ب - نفس لوّامه، که از آن به عنوان وجدان اخلاقی نیز یاد میکنند، نفس بیدار و آگاهی است که هنوز در برابر گناه مصونیّت نیافته است و گاهگاهی لغزش پیدا میکند و به دامان گناه میافتد، امّا هرچه زودتر به خود میآید و به مسیر سعادت باز میگردد و به ملامت و سرزنش آدمی میپردازد و او را توبه میدهد. ج - نفس مطمئنّه، نفس تکامل یافتهای است که نفس امّاره را رام خود کرده است و به مقام تقوای کامل و احساس مسؤولیّت رسیده است و به آسانی لغزش برای او امکان پذیر نیست (نگا: فجر / 27). به هر حال نفس لوّامه، بعد از وقوع کار نیک یا بد، بلافاصله دادگاهی در درون انسان تشکیل میدهد و به عنوان قاضی و شاهد مُجری حکم، به حساب و کتاب او میرسد (نگا: نمونه). یادآوری: جواب قسم محذوف است و از سیاق آیات بعد، مطالب روشن میشود. یعنی: سوگند به روز قیامت، و به نفس لوّامه که همه شما در قیامت برانگیخته میشوید و به سزای اعمالتان میرسید.]] |
|
5554 | 75 | 3 | أيحسب الإنسان ألن نجمع عظامه |
| | | آیا انسان میپندارد که ما استخوانهای (پوسیده و پراکندهی) او را گرد نخواهیم آورد! [[«الإِنسَانُ»: مراد انسان کافر است.]] |
|
5555 | 75 | 4 | بلى قادرين على أن نسوي بنانه |
| | | آری! (آنها را گرد میآوریم) ما حتّی میتوانیم سر انگشتان او را (که یکی از دقائق اندام بدن است) کاملاً همسان خودش بیافرینیم (و به حال اوّل بازگردانیم). [[«قَادِرِینَ»: حال فاعل فعل محذوفی است. بَلی نَجْمَعُهَا قَادِرِینَ. «نُسَوِّیَ»: سر و سامان و نظم و نظام دهیم. همسان وضع نخست و حال اوّل گردانیم. «بَنَانَ»: سر انگشتان (نگا: انفال / 12).]] |
|