نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
540 | 4 | 47 | يا أيها الذين أوتوا الكتاب آمنوا بما نزلنا مصدقا لما معكم من قبل أن نطمس وجوها فنردها على أدبارها أو نلعنهم كما لعنا أصحاب السبت وكان أمر الله مفعولا |
| | | ای کسانی که کتاب (آسمانی) به شما داده شده است! ایمان بیاورید بدانچه (از قرآن بر محمّد) نازل کردهایم و تصدیقکنندهی چیزی است که (از کتاب آسمانی) با خود دارید، پیش از آن که (عذابی نصیب شما کنیم و بدان وسیله آثار) چهرههائی را محو کنیم (و در آنها چشم و گوش و ابرو و بینی و لبی بر جای نگذاریم) و آنها را برگردانیم (و همچون قسمت پشت خود صاف و زشت گردند)، یا پیش از آن که ایشان را از رحمت خود بیبهره سازیم همان گونه که یاران شنبه را (یعنی آنانی که در روز شنبه ماهی میگرفتند) نفرین کرده و نابود نمودیم. و فرمان خدا انجامشدنی است. [[«نَطْمِسَ»: محو کنیم. بزدائیم. وارونه و دگرگون کنیم. «وُجُوهاً»: چهرهها. اشخاص. «نَلْعَنَهُمْ»: نفرینشان کنیم. هلاکشان سازیم. «أَصْحَابَ السَّبْتِ»: پیروان شنبه. یهودیانی که نافرمانی خدا کردند و در روز شنبه ماهیگیری نمودند و مورد خشم او قرار گرفتند (نگا: اعراف / 163 - 166).]] |
|
541 | 4 | 48 | إن الله لا يغفر أن يشرك به ويغفر ما دون ذلك لمن يشاء ومن يشرك بالله فقد افترى إثما عظيما |
| | | بیگمان خداوند (هرگز) شرک به خود را نمیبخشد، ولی گناهان جز آن را از هرکس که خود بخواهد میبخشد. و هر که برای خدا شریکی قائل گردد، گناه بزرگی را مرتکب شده است. [[«مَا دُونَ»: کمتر از. جدای از. «إِفْتَرَی»: به هم بافته است. بهتانکنان و دروغزنان، مرتکب گردیده است.]] |
|
542 | 4 | 49 | ألم تر إلى الذين يزكون أنفسهم بل الله يزكي من يشاء ولا يظلمون فتيلا |
| | | مگر آگاه نیستی از کسانی که خویشتن را پاک میشمارند (و با لاف و گزاف خود را متّقی قلمداد مینمایند؟). بلکه (این تنها) خدا است که (چنان که باید پاکان و ناپاکان را از هم میشناسد و) کسانی را که خود بخواهد پاک میدارد (و میشمارد و به راه راست هدایت مینماید و به کسی کمترین ستمی روا نمیدارد) و بدیشان به اندازهی نخ هستهی خرما هم ظلم و جور نمیشود. [[«یُزَکُّونَ»: پاک میشمارند. خود را بیهوده میستایند و در تمجید و تعریف خود میکوشند (نگا: بقره / 111 و مائده / 18). «فَتِیلاً»: نخگونه و رشته باریکی که در شکاف هسته خرما وجود دارد که در کمی و ناچیزی بدان ضربالمثل میزنند. این واژه میتواند مفعول دوم یا تمییز باشد.]] |
|
543 | 4 | 50 | انظر كيف يفترون على الله الكذب وكفى به إثما مبينا |
| | | بنگر که چگونه به خدا دروغ میبندند (و خویشتن را فرزندان خدا و عزیزان او میدانند و میگویند که جز یهودیان و مسیحیان کسی به بهشت نمیرود.) (نگا: بقره / 111 و مائده / 18) و همین دروغ کافی است که گناه آشکاری باشد (و بیانگر نیّت کثیف و عمل زشت ایشان گردد). [[«کَفَی بِهِ»: این دروغ و بهتان کافی است. «إِثْماً»: گناه. تمییز است. «مُبِیناً»: آشکار. از مصدر (إِبانَه) که گاهی لازم است و گاهی متعدّی. در اینجا به صورت لازم به کار رفته است.]] |
|
544 | 4 | 51 | ألم تر إلى الذين أوتوا نصيبا من الكتاب يؤمنون بالجبت والطاغوت ويقولون للذين كفروا هؤلاء أهدى من الذين آمنوا سبيلا |
| | | آیا در شگفت نیستی از کسانی که بهرهای از (دانش) کتاب (آسمانی) بدیشان رسیده است (چگونه خویشتن را از هدایت کتابهای یزدان و راهنمائی خرد و فطرت و ندای وجدان به دور داشتهاند و) به بتان و شیطان ایمان میآورند (و به دنبال اوهام و خرافات راه میافتند و به پرستش معبودهای باطل میپردازند) و دربارهی کافران (قریش) میگویند که اینان از مسلمانانی برحقّتر و راهیافتهترند (که اسلام را قبول و محمّد را به پیشوائی پذیرفتهاند!). [[«جِبْت»: هر چیزی که جز خدا پرستیده شود، اعم از شیطان یا جادوگر یا غیبگو و ... «طَاغُوت»: هر معبودی جز خدا. هر کس و هر چیزی که اطاعت از آن، مایه طغیان و دوری از راه حق شود، چه آفریدهای که پرستیده شود، و چه فرماندهی که در شرّ و بدی از او فرمانبرداری گردد، و چه اهریمنی باشد که انسان را از راه بدر برد. مفرد و جمع و مذکّر و مؤنّث در آن یکسان است. «یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا ...»: درباره مشرکان میگفتند. حرف لام به معنی (فِی) است (نگا: احقاف / 7 و11).]] |
|
545 | 4 | 52 | أولئك الذين لعنهم الله ومن يلعن الله فلن تجد له نصيرا |
| | | آنان کسانیند که خداوند ایشان را نفرین نموده است (و از رحمت خود محروم کرده است و رسوایشان داشته است) و هر که را خداوند نفرین کند (و از درگاه مرحمت و محبّت خود براند) کسی را نخواهی یافت که یاور او گردد (و وی را از خشم خدا پناه دهد و برهاند). [[«نَصِیراً»: یاور. مددکار. صیغه مبالغه (ناصر) است.]] |
|
546 | 4 | 53 | أم لهم نصيب من الملك فإذا لا يؤتون الناس نقيرا |
| | | آیا آنان را بهرهای از ملک است؟ (اگر ملک و قدرت در دست ایشان بود) در این صورت (پشیزی و سرسوزنی و حتّی به) اندازهی سوراخ هستهی خرما (که از آن خرما جوانه میزند و ناچیزترین شیء بشمار است) به مردم نمیدادند. [[«أَمْ»: آیا. بلکه آیا. «مُلْک»: حکومت و سلطنت. سلطه و قدرت. «نَقِیراً»: نقطهای در پشت هسته خرما. گودی سوراخگونهای در پشت هسته خرما. چیز کم و بیارزش را بدان مثل میزنند، همان گونه که در فارسی به پشیز و سرسوزن مثل میزنند.]] |
|
547 | 4 | 54 | أم يحسدون الناس على ما آتاهم الله من فضله فقد آتينا آل إبراهيم الكتاب والحكمة وآتيناهم ملكا عظيما |
| | | آیا آنان بر چیزی حسد میبرند که خداوند از روی فضل و رحمت خود (با برانگیختن محمّد) به مردم (عرب) داده است؟ ما که به آل ابراهیم (که ابراهیم نیای شما و ایشان است) کتاب (آسمانی) و پیغمبری و پادشاهی عظیمی دادیم. (مانند: سلطنت یوسف در مصر، و شاهی داود و سلیمان در شام). [[«النَّاس»: توده مردم. در اینجا مراد پیغمبر، یا او و مؤمنان، و یا ملّت عرب است. «الْحِکْمَة»: شناخت اسرار شریعت و رموز اشیاء. فهم اسرار موجود در کتاب آسمانی. نبوّت. «مُلْکاً عَظِیماً»: مراد حکومت بر دلها یا سلطنت بر ممالک از سوی برخی از پیغمبران ابراهیمی است.]] |
|
548 | 4 | 55 | فمنهم من آمن به ومنهم من صد عنه وكفى بجهنم سعيرا |
| | | ولی جمعی از آنان که (ابراهیم و آل ابراهیم در میانشان مبعوث شده بودند) به کتاب (آسمانی مُنزَل بر خود) ایمان آوردند، و در میانشان کسانی بودهاند که دیگران را از کتاب آسمانی بازداشتهاند و خود نیز از آن رویگردان شدهاند، آتش فروزان و زبانهکشان دوزخ (برای چنین افراد روگردان و بازدارنده) بسنده است. [[«بِهِ»: مرجع ضمیر (ه) کتاب، پیغمبر اسلام، ابراهیم، و آل ابراهیم میتواند باشد. «صَدَّ عَنْهُ»: از آن جلوگیری کرد. از آن انصراف پیدا کرد و بدان پشت نمود. «سَعِیراً»: سوزان و فروزان.]] |
|
549 | 4 | 56 | إن الذين كفروا بآياتنا سوف نصليهم نارا كلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غيرها ليذوقوا العذاب إن الله كان عزيزا حكيما |
| | | بیگمان کسانی که آیات و دلائل ما را انکار کرده و انبیاء ما را تکذیب نمودهاند، بالأخره ایشان را به آتش شگفتی وارد میگردانیم و بدان میسوزانیم. هر زمان که پوستهای (بدن) آنان بریان و سوخته شود، پوستهای دیگری به جای آنها قرار میدهیم تا (چشش درد، مستمر باشد و) مزهی عذاب را بچشند. خداوند، توانا (بر عذاب منکران و کافران و) حکیم است (و از روی حکمت کیفر میدهد). [[«نَضِجَتْ»: بریان شد. سوخت.]] |
|