نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
5343 | 69 | 20 | إني ظننت أني ملاق حسابيه |
| | | آخر من میدانستم که (رستاخیزی در کار است و) من با حساب و کتاب خود رویاروی میشوم. [[«ظَنَنتُ»: به یقین میدانستم. «مُلاقٍ»: ملاقات کننده. رویاروی شونده.]] |
|
5344 | 69 | 21 | فهو في عيشة راضية |
| | | پس او در زندگی رضایت بخشی خواهد بود. [[«رَاضِیَةٍ»: رضایت بخش.]] |
|
5345 | 69 | 22 | في جنة عالية |
| | | در میان باغ والای بهشت، جایگزین خواهد شد. [[«فِی جَنَّةٍ عَالِیَةٍ»: این آیه، بدل (فی عِیشَةٍ رَاضِیَةٍ) است.]] |
|
5346 | 69 | 23 | قطوفها دانية |
| | | میوههای آن در دسترس است. [[«قُطُوف»: جمع قِطْف، به معنی میوههای چیده شده، ولی در اینجا به معنی میوههائی است که آماده چیدن است. «دَانِیَةٌ»: نزدیک. در دسترس.]] |
|
5347 | 69 | 24 | كلوا واشربوا هنيئا بما أسلفتم في الأيام الخالية |
| | | در برابر کارهائی که در روزگاران گذشته (ی دنیا) انجام میدادهاید. بخورید و بنوشید، گوارا باد! [[«هَنِیئاً»: گوارا. گوارا باد. «بِمَا»: در مقابل چیزی که. در برابر کارهائی که. «أَسْلَفْتُمْ»: پیشاپیش فرستادهاید و تقدیم داشتهاید (نگا: یونس / 30). «الْخَالِیَةِ»: گذشته. مراد روزگاران دنیا است.]] |
|
5348 | 69 | 25 | وأما من أوتي كتابه بشماله فيقول يا ليتني لم أوت كتابيه |
| | | و امّا کسی که نامهی اعمالش به دست چپش داده شود، میگوید: ای کاش هرگز نامهی اعمالم به من داده نمیشد! [[«شِمَال»: دست چپ.]] |
|
5349 | 69 | 26 | ولم أدر ما حسابيه |
| | | و هرگز نمیدانستم که حساب من چیست! [[«مَا»: اسم استفهام و مبتدا است.]] |
|
5350 | 69 | 27 | يا ليتها كانت القاضية |
| | | ای کاش پایان بخشِ عمرم، همان مرگ بود و بس! [[«لَیْتَهَا»: ضمیر (هَا) به (مَوْتَة) یعنی مرگ بر میگردد. شخص کافر آرزو میکند که همان گونه که عقیده داشت، مرگ آخرین لحظات عمر بود، و دیگر زنده شدنی در میان نبود. یا این که ضمیر (هَا) به (حَالَة) و وضع کنونی او بر میگردد که از مقام پیدا است. در این صورت معنی آیه چنین است: ای کاش مرگم فرا میرسید و هم اکنون میمُردم!. «الْقَاضِیَة»: پایان دهنده. قطع کننده رشته حیات.]] |
|
5351 | 69 | 28 | ما أغنى عني ماليه |
| | | دارائی من، مرا سودی نبخشید، و به درد (بیچارگی امروز) من نخورد. [[«مَا أَغْنی»: (نگا: اعراف / 48، حجر / 84، شعراء / 207).]] |
|
5352 | 69 | 29 | هلك عني سلطانيه |
| | | قدرت من، از دست من برفت! (و دلیل و برهان من، پوچ و نادرست از آب درآمد!). [[«سُلْطَانِیَهْ»: سلطان، عبارت از سُلطه و قدرت است. مراد، هم صحّت بدنی و هم قدرت مقام و هم نفوذ کلام است. دلیل و برهان. در این صورت مراد این است که حجّت و برهان دنیوی او باطل بوده و هم اینک عکس آن ثابت شده است.]] |
|